• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 5310)
شنبه 31/5/1388 - 11:9 -0 تشکر 144705
"برندگان و آثار برتر مسابقه نامه ای به امام زمان عج "

به نام هستی بخش عالم

 

*سلام قولا من رب الرحیم *

 

ماه مبارک رمضان ،ماه مهمانی خدا،ماه خوب شدن،ماه مهربانیها را به همه شما کاربران عزیز تبریک میگویم .

بعد از انتظار چند روزه بالاخره برندگان مسابقه نامه ای به امام زمان عج مشخص شد

میتونید برای دیدن اسامی برندگان کلیک کنید .

سعی میکنم نامه ها رو در یک تایپیک قرار بدم برای استفاده شما خوبان

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

شنبه 31/5/1388 - 17:55 - 0 تشکر 145108

سلام

من هم به برندگان تبریک میگم

این مسابقه یه وجه تمایزی با دیگر مسابقات داشت....این که هر کسی توفیق شرکت در اون رو پیدا نکرد...

واقعا باید اعتقاد قوی داشت که چرا اصلن نامه نوشت؟

خوش به حال کسایی که اعتقادشون قویه...

هر نامه ای پاسخی داره...اصلن مگه میشه یکی بیاد برای امامش نامه بنویسه و بی پاسخ بمونه؟

هدف این مسابقه قوی تر کردن پیوندها با امام غایب از نظرها بود

درسته که ما اینجا فقط سه تا برنده معرفی کردیم....اما به نظر من همه اون کسانی که نامه نوشتند برنده هستند.

برنده از نوع واقعیش....برنده ای که طرف حسابش یه مهربونیه که روی کره خاکی نظیری نداره و نخواهد داشت.

از همگی شما خوبان التماس دعا ویژه دارم

برای اماممون بیشتر دعا کنیم...بیشتر روی مسئله مهدویت حساس باشیم

بیشتر وقت بذاریم

که عمر سریع میگذرد

و همیشه به خاطر داشته باشیم:

که کسی که امام زمانش رو نشناسد و بمیرد، همانا به مرگ جاهلیت مرده است

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 31/5/1388 - 18:22 - 0 تشکر 145133

سلام

جناب آقای موسی الرضا حیدری با دو اثر در مسابقه برتر اعلام شدند که جهت دیدن نامه های ایشون به لینک های زیر یه سر بزنید:

اثر نخست تحت عنوان نامه ای به امام زمان عجج:

http://www.free-picture-host.com/viewimage.php?file=/images/2SFwyP1250929834.gif

http://www.free-picture-host.com/viewimage.php?file=/images/AbwIvc1250929961.gif

اثر دوم تحت عنوان شمیم بهار

http://www.free-picture-host.com/viewimage.php?file=/images/Iti9SS1250931038.gif

http://www.free-picture-host.com/viewimage.php?file=/images/ESZUce1250931148.gif

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

شنبه 31/5/1388 - 18:31 - 0 تشکر 145143

سلام

این هم آثار دو دوست خوب دیگرمون...حتما بخونید

سرکار خانم فاطمه آراسته از تهران

و سرکار خانم عذرا عابدینی از کرمان

http://www.free-picture-host.com/viewimage.php?file=/images/apju7f1250931222.gif

http://www.free-picture-host.com/viewimage.php?file=/images/sLG8L91250931274.gif



سلام آ قای من

امید دارم كه حالت خوب باشد واز من دلگیر مباشی

روزگاریست كه از كرده هاواندیشه های بدوزشت خود پشیمانم ولی چه سود كه پشیمانی سودی ندارد دلم مالال از  زخم هایی است كه تنها التیامش نظر توست مرا از این نظر بی نصیب مگردان می دانم كه از من ناخشنودی  از روی شما وخدایم خجلم ،خجلم از گناهانی كه مرا ازشما وخدایم دور كرد وخجلم از تكرارهایی كه زشتی وقبح گناه را از قلبم واندیشه ام زدود اقا جان هرشب كه برای  گفتن حرف دلم  به شما وخدایم به پشت بام میروم و.نا امیدانه به ستاره ها نگاه می كنم با خود میگویم  چطور خدا وندبی همتایی كه این همه كهكشان وستاره وسیاره راچنین با نظم وزیبا بی هیچ تكیه گاهی آفریده بنده خود را فراموش میكند وچطور امامی رئوفی چون شما مسكینی از امتش راتنها میگذاردتا در اتش پشیمانی وتنهایی بسوزدمی دانم درگاه توبه همیشه بروی بندگان باز است  اقا جان دلم را به محبتت روشن كن  واز خداوند برایم  طلب استغفار كن كه سخت محتاج  عنایت ورحمت بارتعالی هستم دوستت دارم  دوستم داشته باش كه محتاج دوست داشتنت هستم  وكمك كن  پا در شاهره سعادت  بگذارم ومنحرف نشوم   

آرزومند ظهورتان و  ارادتمندحقیر شما


یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 10/6/1388 - 13:1 - 0 تشکر 148035

سلام

منم تبریک میگم به این 3 نفر

منم تو این مسابقه شرکت کردم دوست داشتم یکی از این برنده ها باشم ولی مهم تر از اون دوست داشتم یه جوری با آقامون درددل کنم

حالا که برنده نشدم ناراحت نیستم بلکه خوشهالم هستم چون حرفای دلمو بعد از چند مدت ریختم بیرون و با مولام درددل کردم.

یه سوال نمیشه نامه بقیه رو که برنده نشدن رو هم بزارین مثلا هر روز یه نامه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

13121110

سه شنبه 10/6/1388 - 15:0 - 0 تشکر 148060

سلام دوست عزیز

اگه تا به حال نامه ها ثبت نشده بخاطر اینه که من فکر میکردم گلهای عزیز میخوان خودشون نامه ها رو قرار بدند

حالا اشکالی نداره

سعی میکنم حداقل هفته ای یکی رو اینجا ثبت کنیم تا همه استفاده کنیم

خیلی ممون از توجهتون

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 10/6/1388 - 15:58 - 0 تشکر 148074

بسم الله الرحمن الرحیم
مولای من!
دلخسته اما امیدوار، پرنده پر و بال شكسته اندیشه ام را ، راهی می كنم تا دوردستها تا بیابم رد پای نورانی ات را. تا اثری بیابم از قدوم مبارك ات و خاك پایت را توتیای چشمانم گردانم. چشمانی كه خسته از غبار این دنیای پر از ظلم و فراموشی است.چشمانی كه چشم به راه آن سوار پیروز دوخته و قاب های خالی ذهنش را به انتظار تصویری از محبوب خویش          به نظاره نشسته است.
پس راهی می شوم و به پرواز در می آیم ، به سوی جمكران، مسجدی عظیم كه با گنبد فیروزه ای خود، نگینی شده بر انگشتری پر پهای شهر قم... زائر كوی دوست می شوم و با ملائك همنوا می گردم:
"... عَزیزُ عَلیَّ اَن اَرَی الخَلقَ وَ لا تُری وَ لا اَسمَعُ لَكَ حَسیساً وَ لا نَجوی ... "

آه، ای كاش می توانستم زائر آن سرداب مقدس گردم، چه كنم كه می هراسم، پرنده روحم با جسم خسته ام وداع كند از غم آغاز غیبت مولایم...
و گاه محرم می شوم به احرام عشق و طواف می كنم كعبه دل ها را و سعی می نمایم صفا و مروه انتظارت را و وقوف می نمایم در سرزیمینی كه قدم گاه انبیا است. مكانی كه بارها و بارها نورانی به یمن حضورت گشته است. در عرفات می شناسم مقام والای عاشقان كویت را، در مشعر شعور می یابم به ارزش در كنارت بودن و در منا آرزو می كنم مرگ در ركابت را ...

مولای من!
ایمان دارم آفتاب روشنایی بخش ظهورت روزی طلوع خواهد نمود و این خفاشان دلبسته ظلمت را به كناری خواهد راند و شب تنهایی و غربت عاشقانت را به تلألو صبح خدا بشارت خواهد داد.
تو خواهی آمد و آن هنگام اشكهایمان غبار خستگی ها را از كلبه احزان قلب هامان خواهد شست و به یمن قدم های سبز تو شهرهامان ستاره باران خواهد شد. تو خواهی آمد با كوله باری از نور تا رنج 1400 ساله شیعه به نیكوترین طریق به ثمر نشیند و زمین با همه وسعتش به وارثان اصلی اش باز گردد.
وقتی تو بیایی دیگر كودك سیاهی در دوردست ترین نقاط آفریقا از گرسنگی جان نخواهد داد، دیگر مادری در غزه به عزای كودكان شهیدش نخواهد نشست، دیگر شیعیان عراق سنگینی چكمه های استبداد د استعمار را بر بدن های بی رمق خویش حس نخواهند نمود و دیگر دلهای پاك شیعه با لقب تروریست بودن نخواهد شكست...
تو خواهی آمد تا دیگر در نخلستانهای مدینه غمگین نباشم ، تا از شادی دل مادرت فاطمه(س) مستی ابدی یابم و عاشقانه تر از هر سال بیتوته كنم در آن بیابان های عشق و شور و مستی، عرفات و مشعر و منی ...

مولای من!
آنگاه كه بیایی امواج خروشان فرات، نوای دلدادگی سرخواهد داد و ظهورت مرهمی خواهد شد بر زخم كهنه غربت علی در كوفه و دلهامان به انتقام خون حسین (ع) آرام خواهد گرفت....
آن هنگام كه بیایی سبز خواهم شد و جوانه خواهم زد و اشك خواهم ریخت و لبخند خواهم زد، ای ملجأ و پناهگاهم در سهمگین ترین طوفان های زندگی ام.
ارباب مهربانم!
فراخی روحم را از زیارت جمكرانت هدیه می گیرم و پرواز در آسمان عشق را وامدار توجه كریمانه ات هستم ای مهربانترین صاحب و سرورم.
ای كاش می شد جسم خسته از گناهم ، سدی می شد در مقابل دشمنانت، ای كاش بدنم سنگری می شد در برابر مخالفانت تا آماج تیرهایشان گردد كه " سر خم می سلامت شكند اگر سبویی..."

آقای من!
كاش حر می شدم و تو می بخشیدی تمام آن لحظاتی را كه در اوج غفلت فراموشت كردم و فدا می شدم در ركابت آن هنگام كه اطمینان داشتم قلب مهربانت از من راضی گشته است...
دلم بی قرار توست چون درخت خشكیده ای كه خسته از زمستانی سرد و نمناك و تاریك در آرزوی بهار لحظه ها را می شمارد.
با پای پیاده راهی بیابان انتظارت می شوم تا بیابم آن خیمه پر نور و سرور را و عاشقانه فریاد برآورم: الهم ارنی الطلعه الرشیده و القره الحمیده...

مولای من!
بیا... بیا كه بنده در نبود صاحب خویش چاره ای جز مرگ ندارد. شیعه را دریاب، انقلابمان را دریاب، رهبرمان را دریاب و یاورش باش مثل همیشه و تا همیشه...
الهم عجل لولیك الفرج

اثر:

nameh be emame asr

 27 ساله

شهر مقدس قم

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 10/6/1388 - 16:26 - 0 تشکر 148082

بسم الله الرحمن الرحیم

سلامی بسیار گرم خدمت آخرین بشارت دهنده جهان

اشكالی ندارد كه شما جواب سلام من بسیار حقیر را ندهید  همین که ترنم صدای زیبای شما در آسمان بپیچد برای من بس است و شاید در آینده بتوانم به آن تكیه كنم

من میدانم كه با این حرف ها نمیتوانم دل شما را به دست اورم ،واقعا هم حق دارید اگر من هم از كسی حتی یکبار بدی دیده بودم شاید دیگر جواب سلامش را که نمی دادم .

و من هر روز با گناهانم تیری به سمت قلب شما شلیک می کنم وشب هنگام سر کج کرده ودر آستانه درت می نشینم و ابراز عشق می کنم

آقا جان نمی دانم تا حالا درد دوری از یار را کشیده اید یا نه. نمی دانم تا حالا منتظر کسی بوده اید یا نه. ولی باور کنید سخت است
مهدی جان ،ای فراخی دهنده  دلهای تمام متظرانت ،من بی لیاقت شما را تا الان زیارت نكردم چون خودم لایق دیدار با شما نبودم

چون كه نمیدانم شما را چگونه یاد كنم اما اكنون دستان پر از گناهم را به سوی شما دراز میكنم تا بلكه نظری به من حقیر كنید

ای منجی دهنده عالم ،وقت آن است كه بیایید و این دنیا فانی را پر از عدل و داد كنید .وقت آن است كه بیایی تا از حق شیعیانت دفاع كنی و آن ها را از چنگال ظلم و ستم بیرون بكشی

قطعا تا الان كه شما نیامدید دلیلش این است كه، همه ساله بهار شما از راه میرسد ولی ما خانه تكانی دل ها را فراموش میكنیم

واقعا چه قدر ناراحت كننده هست كه ما بر سر سفره شما مینشینیم ولی به صاحبخانه یعنی شما هیچ توجهی نداریم.

ما هر چه قدر از غریبی شما بگوییم باز هم كم است چرا كه شما ان قدر به گردن ما لطف دارید ولی ما فقط نیمه های شعبان به یادشما میفتیم .

و از همه تاسف بار این است كه ما وقتی تمام درها به رویمان بسته است به یاد شما میفتیم

مهدی جان من یقین دارم كه ظهور شما نزدیك است و من هر روز و هر ساعت روی جاده های مه گرفته زندگی به انتظارتان خواهم نشست

امیر المؤمنین فرموده اند : افضلِ اعمال انتظار فرج است . پس همیشه منتظرم ای حجت خدا . ای قائم تا زمان ظهورت و برای ظهورت دعا می کنم . برای تعجیل در ظهورت صلوات می فرستم و ذکر می گویم . و هنگام گرفتاری از تو مدد می خواهم . آن ها را اجابت کن و در طلوعت تعجیل کن .
و من باز هم از این نامه ها مینویسم تا به شما بگویم كه من حقیر هم منتظر ظهور شما هستم

و در پایان هم این نكته را یاد اوری میكنم كه منتظران واقعى به اشك و آه و دعا اكتفا نمى‏كنند.

الهم عجل لولیك الفرج

صاحب اثر:

نامه به امام زمان moffline

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 10/6/1388 - 16:33 - 0 تشکر 148087

به نام آنکه عهدش وفاست ........در دنیایی که محبت کیمیاست

سلام بر تو ای مهدی فاطمه ای تنها یادگار، سلام بر تو ای روشن کننده قلوب، سلام بر تو ای منتظر ظهور.

مهدی جان خیلی دلم گرفته، دلم تنگ است، دل شکسته ام. انگار غم و غصه ای بزرگ تمام وجودم را فرا گرفته، و ترس و دلهری عجیبی دارم. خیلی وقتها با خدایم خلوت می کنم واز او کمک می طلبم و دلم آرام می گیرد. ولی حسی به من می گوید وقتی شما بیایید خیلی از مشکلاتم حل خواهد شد. خیلی دوست دارم ببینمتان گر چه لایق دیدنتان نیستم. دوست دارم مانند فرزندی که سالها از عزیزترین کس خودش دور بوده و همیشه آرزوی دیدن را داشته دیدگانم به جمالتان روشن شود و ساعتها نگاه به چهره تان کنم . آنقدر گریه کنم و آنقدر گریه کنم که عقده دلم وا شود. یادم می آید اولین باری که به جمکران آمدم شب بود که به آنجا رسیدم چراغ های پر نور صحن و مسجد جمکران آن چنان فضا را نورانی و سبز رنگ کرده بود که ناخودگاه اشکهایم سرازیر شد آن شب خیلی گریه کردم احساس می کردم وارد بهشت شده ام و شما هم مرا نظاره می کنید نمی دانم چه تصور و چه حالی داشتم ولی هر چه بود خیلی خوشایند بود.یادم می آید وقتی می خواستم جمکران را نیز ترک کنم باز دلم خیلی گرفته بود مخصوصا آن موقع مریضی هم به همراه داشتم .نوار بوی سیب و حرم حبیب . ... داخل ماشین روشن بود و صدایش هم تقریبا بلند بود. بخاطر صدای نوار زوار دیگر هم ایستاده بودند و گوش می کردند و من و چند نفر دیگر از اعضاء خانواده  ظاهری منتظر و  شاید هم کمی ناامید داشتیم و شدیدا گریه می کردیم انگار چیزی را جا گذاشته بودیم و شما مارا نگاه می کنید و می خواهید به ما  عنایت  کنید . احتمالا هم عنایت کردید. کمتریننش این بود که دل من را ربودی. امیدوارم که همیشه این مهر در دلم باشد و شما هم همیشه به من عنایت داشته باشید.پسر فاطمه زمانه را فساد و تباهی فرا گرفته بیا. علائم ظهورت را به ما گفته اند تمام علائم پدیدار گشته پس کی می آیی؟ شاید فردایی برای من نباشد که من چشم انتظار فردای تو باشم پس برای آمدن امروز و فردا نکن.

اکنون دستان پر گناهم را به سوی معبود عاشقان بلند می کنم و دعای فرجت را با خود زمزمه می کنم شاید آن محبوب یگانه درد من و همه منتظران را بنگرد و نور امیدی بر دل های مایوسمان بتاباند و ظهورت را برای زمین خسته ارزانی گرداند و از خداوندگار جهانیان فرجت را خواستارم .

خدانگهدارت

التماس عا

صاحب اثر:

مسابقه اینترنتی نامه ای به امام زمان عج

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 10/6/1388 - 16:40 - 0 تشکر 148089

زیارت چشمهای تو

دوباره سلام.دوباره اشک.دوباره مرگ راناز کشیدن .دوباره...کاش اینجا بودی.همین جا،زیر همین سقف.رو در رو .مثل آن وقت ها که پدربزرگ می نشست و در جنب و جوش ما گم می شد.این جا هوا بارانی است.شاید باران...شاید برف..شاید هیچ کدام.اگر برف باشد،بهتر است.


باران،وقتی به زمین می رسد،همه جا را فقط خیس می کند؛همین.برف اما رنگ و روی زمین را عوض میکند.برف،جای پای آدم ها را نگه می دارد؛زود آن را فراموش نمی کند.


از برف و باران بگذریم.چه کار می کنی با تنهایی، با غریبی،با بی وفایی های ما؟راستی چرا دائم از این شهر به آن شهر می روی؟نگران نامه هایم نیستم که مبادا به دستت نرسد؛میدانم نامه هاییکه آدرسشان توی پاکت ،بعد از سلام نوشته شده باشد،حتما -وخیلی زود- چشم های تو را زیارت خواند کرد.اما دلم می خواهدبدانم چرا یک جا نمی مانی.یک روز میگویند:مکه ای.یک روز خبر می آورند که در مدینه دیده شده ای.یک روز کربلایی ها را ذوق زده می کنی.یک روز بوی تو راکه در مسجد کوچک و قدیمی محله جا مانده بود،شناسایی می کنند.فکر می کردم فقط ما آرام نداریم.گویا تو از ما ناآرام تری.


نمی خواهم گلایه کنم،چون اصلا دل و دماغ این کار را ندارم،ولی باور کن به ما خیلی سخت می گذرد.سخت نیست بی تو در میان دشمنان تو بودن؟سخت نیست ناز هر نازیبایی را کشیدن وپای هر علف هرزه ای،جوی عمر بستن؟سخت نیست تنها راه گریه که از گلوی ما می گذشت،به فرمان بغض بسته باشد؟آخر چقدر تنهایی؟چقدر دلتنگی؟چقدر جمعه های دلگیر؟چقدر خندیدن به روی آنان که گریه تو را نمی شناسند و عکس سیاه سفید خود را در اشک رنگین تو نمی بینند؟این را هم بگویم که جدیدا مرگ خیلی خوش سلیقه شده است .نمی دانی چه نازی می کند.همیشه دیرتر از اجل می رسد و زودتر از آرزوها.در شهری که ما زندگی می کنیم،بچه ها را ازروی رنگ لباس هایشان می شناسند و جوان ها را از خیابانی که در آن بالا و پایین می روند.این جا همه دست به کار شده اند که روی عکس تو،آگهی های تبلیغاتی بچسبانند.دیوارهای شهر،همگی برگ های یک کتابند:خودآموز خودکشی.من ندیدم فیلمی که زنگ آن را برای تو-یا حتی من –بصدا درآورده باشند.این جا همه در جنب و جوشند که تو را فراموش کنند.باز هم نمی خواهی بیایی؟
خداحافظ،تا نامه ای دیگر.تا سلامی و گریه ای دیگر.


بی تو  بودن

بغض گلویم رامی فشارد وقتی که مفاتیح را ورق می زنم و به دعای عهد می رسم و اینها که می گویم خطبه نیست ندبه است.هر شب سررسید دلم را ورق می زنم و روزهای بی تو بودن را می شمارم.ای ستاره؛آسمان شوق مرا تاریک مخواه.ای آخرین مسافر؛به این عاشقان ترنم،تبسم کن و از کوچه های ساده ما عبور کن.بی تو بهار هم با اکراه گل می افشاند و انتظار،آهوی دل ما را به دشت دل واپسی می رواند.ای طراوت روزهای پس از باران؛شکوه مشرقیت را به تماشا گذار.ای بنیانگذار مکتب عشق؛مشرب شقایق را بیاموزان.ای سوار حجاز؛اسب ظهورت را زین کن ای اقیانوس؛بیابان تشنه انتظار را فراگیر.ای طاووس بهشتی؛باغ مبهوت خاکیان را پر از تجلی کن و ای یوسف؛از مشرق چاه غیبت به درآی و یعقوبستان چشمها را روشنی بخش .بی توگل های سجده پژمرده می شوند و مسجد نیایش،بر انتظار امام جماعت خواهد گریست.بی تو آئینه ها در بی شماری زنگارها بارها کدر خواند شد.بی تو ماهی  های برکه زندگی سربه زیر سنگ خواهند کرد و ماسه های خیس ساحل احساس خود را به تلاطم دریا می سپارند.بی تو شبهای شعر در شبهای خاطره ادغام خواند شد و دست هنرمندان به واگویه فراغ تو بر کاغذ خواهد لغزید.آری بی تو بودن را می چشیم.


اکنون ای مظهر اسماء و صفات.زیبایی دیگر گونه تجلی ات را به چشم های ما ارزانی بدار و ما را به تماشای جمال جبروتیت امیدوار کن.به دنبال ساحل امن ظهورت سال ها کشتی عمر راندیم و از تو می خواهیم که بیش از این اسیر طوفانمان مپسند

صاحب اثر:

رسول خياباني

از شهر مقدس قم

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

دوشنبه 16/6/1388 - 17:49 - 0 تشکر 149323


نامه اول
بهار انتظارم،سلام!

قریب چند سال است که جمعه ها برایت نامه می نویسم،و واژه ها در هیاهویی از انتظار،یکی یکی از

هم سبقت می گیرند تا خود را به نامی نام تو بر صفحه کاغذ مذیین کنند.

اما حرف دل که تمامی ندارد!

از کجا شروع کنم،بهار هم تمام شدو نیامدی!

می دانم که می دانی از هفتگی و دلزدگی دست ها وچشم هااز فرسودگی اشک ها ه و و نخ نماینذرها

و لا شدن دعاها!

اما بگذار بگویم از روزها و هفته هایی که با یک دنیا امید،زیر جمعه های قرمز تقویم خط می کشیدیم و

حاشیه ی هر صفحه را با نام تو هاشور سبز می زدیم.

بگذار بگویم از هشتسین دل! از هشت سینی که بهار حول حالنا،سر سفره های انتظار،همه باهم دعا

کردیم بیایی و سیمای ظهورت،سین هشتم سفره های دلمان شود.

از هشت سینی که نیامدی و جای خالیت را با سکوتی سرد از گلواژه ی نام تو پر کردیم.

نمی دانم این دنیای بی تو کی تمام می شود؟!!

اصلأ نمی دانم جاده ها تو را به کجا بردند که پس از قرن ها به ما نرسیدی؟!!!

به التماس خیس چشم هامان نگاه کن!

با همه ی فصل های رفتن و آمدن،با همه ی روزها و ماه های تقویم،با این همه هنوز چشم به راهند تا

بیایی و ببینند آن روز را که عدالت علی(ع)،صداقت زهرا(س)،کرامت حسن(ع)،شهامت حسین(ع)،همه

و همه، زیر سایه ی سبز دستان دعایت،نفس تازه می کنند

فقط دعایمان کن!دعایمان کن که در باغ زندگی با هر تند بادی نشکنیم،پرپر نشویم تا از راه برسی.

ما هم برایت دعا می کنیم،قول می دهیم،فرج می خوانیم و فانوس های انتظار را سر راهت روشن نگه

میداریم و تا فجر فرج منتظرت می مانیم.

خدا را چه دیدی،شاید همین امروز قدم بر چشم ها،این سرگردان ترین سیاره ها بگذاری.



****************************
نامه دوم

آن مرد می آید!

آن مرد زیر باران می آید!

سال اول دبستان بودم،که معلم این جمله های آشنا را می خواند و ما هم به دنبالش کودکانه می

نوشتیم و تکرار می کردیم.

گرچه آن روزها گذشت و یادش به خاطره ها پیوست،اماحالا فکر می کنم آن مرد باید تو باشی که زیر

بارانی از اشک شوقمان می آیی!

سوار بر اسبی سپید، با دستانی پر از مهر و عدالت، تا گلخند شادی را بر روی لب هامان بنشانی.

آقای نور! حضرت آدینه ها!

تو آن حقیقت جاویدی هستی که می آیی،این را همه می دانند،اما آخربگو چقدر مانده به آن روز؟

روزی که شانه ها عطر باران می گیرند و دست ها طراوت!

روزی که پایان شب تاریکیست و قطاری از نور،بر ریل های زمان تو را به ایستگاه دیده مان می آورد تا با

شاخه شاخه نرگس به استقبالت بیاییم.

راستش طولانی شده است این سه شنبه های سرگردان و جمعه های تکراری!

شاید اگر دل هادست شوند و دست ها یکی شوند و تا اوج ماه،تابه خدا،بال و پر بگشایند، آفتاب نگاهت

از پشت ابرهای غفلت طلوع کند.

ما که سالیان سال است،چشم ها را نذر آمدنت به پنجره فولاد ضامن آهو دخیل بسته ایم و کز کرده در

ایوان طلایش،با بغض فروخورده ی جمکرانی،غروب های دلتنگ را حواله ی فردا می کنیم و فرداها چشم

به راهیم تا اندوه سخت سال های سرد بی تو سپری شود.

فقط یک نگاه!

باور کنید به سلام بی جواب هم قانعیم آقا!

هرچند می دانیم آنقدر مهربانی که هیچ حرف دلی رابی پاسخ نمی گذاری.

بیا!بیا ای بهانه هستی،که دل ها منتظر رهگذری بارانیست.


آقا اگرچه که بی تو نه خاک و نه آسمان زیباست

همینکه نام تو رامی برم،جهان زیباست



نامه سوم


مانده ام به تو ای گلشن زیبا چه نویسم

من مور صغیرم به سلیمان چه نویسم

ترسم که قلم شعله کشد صخره یسوزد

با این دل تنگم به عزیزم چه نویسم

وسلام سبزترین واژه ایست که می شناسم!

هستی!حضور داری!تو را در سطرسطر نوشته هایم حس می کنم.تقصیر

چشم های من است که نمی بینند.در کنار تنهایی ات همه تنهایی ها را

فراموش می کنیم و تو شانه به شانه ی باران می باری وهر روز دعامان

می کنی:برای آدینه هایی که در حسرت موعود شدن چشم به راهند!

برای امیدهایی که به پای زمزمه ی العجل نشسته اند!

وبرای منتظرانی که بی صبرانه منتظرند تا بر آستانه ی یک جمعه ی پرشکوفه

زانو بزنند!

اما چقدر این روزها زود زود می آیند و بدون هیچ نام و نشانی پشت همه ی

روزمره گی ها جا می مانند.

خورشید خانواده ی زهرا!تقویم بی تو هرچه که باشد قشنگ نیست!فرقی

نمی کند چه زمستان و چه بهار!

حالا هم هر چند پاییز فصل هزار رنگ است و باران-اما به لطفتان هنوز انتظارمان

سبز و سبز-بوی خزان نگرفته است.

امید در ما زنده است آقا!حتی اگر پشتها خمیده شود آرزو داریم:ای کاش

فاصله ی آمدنت به اندازه ی یک چشم بر هم زدن شود آخر ما به چشم هامان

قول دادیم تا باشند و شکوه لحظه های با تو بودن را عکس بگیرند.

از قدیم گفته اند شاهنامه پایانش خوش است!حالا که همه چیز به آمدن شما

ختم می شود حاضرم به اندازه ی همه ی روز های باقی مانده ی سفر بنویسم

از نام و یادت.که هزار هزار بار هم تکرار شود برایم تازگی دارد

واین لحظه با خودم و خودت عهد می کنم هنگامه ی اذان سر سجاده ی نور

همیشه دعایت کنم.

پس هر روز قرارمان همین ساعت عشق است به وقت دلدادگی!

آقا برای رفتن پاییز التماس دعا

به چشم های خدا می سپارمت-بدرود!

صاحب سه اثر زیبای معنوی بالا:Zaynab Asadi

 التماس دعا

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.