تبیان، دستیار زندگی

 با سلام

من چند روز پیش با یاهو مسنجر داشتم با دوست تبیانی چت می کردم  دیدم یه نفر منو اد کرده بود حالا چه طوری خدا می دونه همین طور سوال پرسید و من جواب دادم ومن سوال پرسیدم فهمیدم شیرازیه  به نکته ی عجیبی گفت به قول قدیم ی ها چه چیزا که ادم نمیشنوه اره واقعا شیرازی بود همین طور که خودش تعریف می کرد ازدواجشون  این طور عنوان کرد که ایشون در چت رومی با دختری اشنا میشن بعد از چند ماه چت کردن و امتحان کردن دخترمورد نظرشون به این نتیجه رسید که بایستی با دختری که در چت روم اشنا شده ازدواج کنه و همین طور هم شد ازدواج در چت روم عجیب نیست خودش که می گفتند خیلی ها هستند از طریق چت اشنا و ازدواج کردند و زندگی موفق داشتند نظر شما چیه نظر من اینکه

دختری که ازدواج با ایشون کردند چه طور به خود اجازه داداه بیاد با پسرانی که اصلا نمی شناسه چت کنه  حالا این اقا موافق با ازدواج با ایشون باشه

ایا در اینده برای هر دو طرف مشکل پیش نمی اد نسبت به هم شک داشته باشند

واقعه سخته که موفق باشند من که بعید میدونم  

 خیلی تعجب نکن دنیا وارونه شده امروز دخترای سر به زیر و با حیا ارزش ندارن دخترایی که بلد نباشن با بقیه مخصوصا آقایون قشنگ حرف بزنن به اصطلاح امروزی ها روابط عمومی قوی نداشته باشن ارزش ندارن درعوض نقطه مقابل این دخترا هستن که ارزشمند شدن مطمئن باش یا اون پسر دروغ گفته یا اون دختر به هر حال امیدوارم هیچ زندگی به هم نخوره که خیلی بده از هر نوعی که باشه 

چه طور به خود اجازه داداه بیاد با پسرانی که اصلا نمی شناسه چت کنه  ؟!!

از کی اجازه بگیره؟! لابد از شما باید اجازه می گرفته؟

اگه اینطوریه اون پسره چرا به خودش اجازه داده با دختری که نمی شناسه چت کنه؟!

سلام

بشنو و باور نکن !

با سلام

دنیا در حال پیشرفت روز به روز داره پیشرفت میکنه و عیبه که ما تو دنیای گذشتمون غرق بشیم و اونجا در جا بزنیم الان بحث بحث فناوری اطلاعات و دنیای مجازی هست اکثر کنفرانس ها اجلاس ها برای سهولت در دنیای مجازی اتفاق میفته حتی دانشکده های مجازی هم به وجود اومده و در مورد ازدواج مجازی هم این امکان به وجود اومده که کسانی که هم دیگه رو ندیدند با هم در دنیای مجازی ازدواج کردند چیز عجیبی نیست چون دنیا در حال پیشرفت هست ولی نباید زیاده رو بود و بعضی چیزا رو نادیده گرفت اگه خودت رو با اوضاع امروز نتونی وقف بدی و گلیم خودت رو از آب بکشی بیرون حتما شکست خواهی خورد در ضمن اگه آدم بتونه انتخاب خوبی در همین دنیای مجازی داشته باشه چطور پیش میاد که شکست بخورند تو زندگی همه و  همه اول جوانب رو میسنجند اگه من و تو به فکر پول و خونه و ... هستیم حتی اخلاق و خلقیات و خانواده و ... اونای دیگه هم به این چیزا فکر می کنند و اکثرا به ازدواج های عقلی و مشورتی دست میزنند پس چیز عجیبی نیست که آدم اول در چت با هم آشنا بشه و بعد از چند ماه و چند سال ازدواج کنه چون تو این مدت میتونه شخصیت طرف مقابل رو ارزیابی کنه دنیای مجازی هم مثله یک خیابونی هست که توش حرکت میکنی و مثله کلاس درسی هست که توش میری و مثله اتاق خوابی هست که توش میخوابی و مثله اجلاسی هست که میری توش و گوش یا اینکه سخنرانی میکنی پس این موضوع خیلی عجیبی نیست!

با تشکر آنلاکر

از نظر من چت 1دختر با 1پسر اگه بر طبق شعونات اسلامی باشه مشکلی نخواهد داشت...واقعا نیازی به اجازه داره؟ اگر حرمت ها رعایت بشه بنا به نظر مراجع تقلید هیچ گناهی هم نداره 1 چیزی مثل همین انجمن ها و تبادل نظرها میمونه دیگه!

و به نظر من میتونه باعث شناخت جنس مذکر هم بشه کاری که 1دختر مذهبی مسلما بیرون و در جامعه نمیکنه و به قول شما به خودش اجازه نمیده

حالا بحث این ازدواج چتی جداست ! اکثر روانشناسان معتقدند که این ازدواج ها موفق نخواهد بود و بهتره شکل نگیره خود من که اصلا موافق نیستم با همچین ازدواجهایی

اما امیدوارم اون آقا و خانمی که گفتین زندگیشون پایدار باشه

والا چی میشه گفت؟ واقعا دوره زمونه عوض شده ان شالله که زندگی خوبی داشته باشند

اما مطمئنا تضمینی نخواهد بود و به قول شما از کجا معلوم بعدها به هم شک نکنن؟

امیدوارم خدا همه مارا به راه راست هدایت کند ان شالله

دوست عزیز چون شما با دخترایه غریبه چت نمیکنی فکر میکنی که بقیه هم چت نمیکنن .

 این مثله کاملا عادیه و نباید سختش گرفت که چطوری چت کردن .

مسئله دوم اینه که اینا چشم و گوش بسته که ازدواج نکردن . 

حتما قبل اطلاعات دادن ، گرفتن ، پرسجو کردن ، تست کردن هم دیگرو و ...

مسئله سوم اینه که تو همه زندگی ها مشکل وجود داره . 

حتی تو ازدواج هایی که فقط با یه خاستگاری شروع شد . 

این حس که بهم شک کنن یه حس طبیعیه 

ولی اگر به هم اطمینان داشته باشن و رو راست باشن اختلافی به وجود نمیاد . 

در ضمن این دوتا فکر کنم قبلا با خیلی هایه دیگه ارتباط داشتن و یا دارن و این

 براشون عادیه در حالی که برا شما میتونه سخت باشه که همسرتون با کسی ارتباط داشته باشه .

شرمنده اون پست رو با کروم زدم خراب شد 

دوست عزیز چون شما با دخترایه غریبه چت نمیکنی فکر میکنی که بقیه هم چت نمیکنن . این مثله کاملا عادیه و نباید سختش گرفت که چطوری چت کردن .

مسئله دوم اینه که اینا چشم و گوش بسته که ازدواج نکردن . حتما قبل اطلاعات دادن ، گرفتن ، پرسجو کردن ، تست کردن هم دیگرو و ...

مسئله سوم اینه که تو همه زندگی ها مشکل وجود داره . حتی تو ازدواج هایی که فقط با یه خاستگاری شروع شد . این حس که بهم شک کنن یه حس طبیعیه ولی اگر به هم اطمینان داشته باشن و رو راست باشن اختلافی به وجود نمیاد . در ضمن این دوتا فکر کنم قبلا با خیلی هایه دیگه ارتباط داشتن و یا دارن و این براشون عادیه در حالی که برا شما میتونه سخت باشه که همسرتون با کسی ارتباط داشته باشه .

ای بابا آقای یارعلی

این روزا این جور مسایل عادی شده واسه مردم

البته بنده به هیچ وجه موافق این کارا نیستم

ولی جوونها عقلشون رفته کف پاهاشون متاسفانه.

من یه خونواده رو میشناسم که به همین دلیل تا حدود زیادی آسیب دید

جریان از این قرار بود که پسر وسطی خانواده توی چت با یه دختره آشنا میشه

چون خانواده ی نسبتا مذهبی هم داشته قضیه رو از والدین و حتی برادرانش مخفی می کنه

این آقا مدتی به چت کردن با این خانم ادامه میده تا اینکه یهو نمی دونم از کجا به مغز معیوبش (توهین نشه به همه ی آقایون منظور بنده فقط شخص این آقای قصه ی واقعیمونه نه هیچ آقای دیگه ای)

میرسه که با این دختره ازدواج کنه

با ترس و لرز پیشنهاد میده و در کمال تعجب می بینه که خانومه چهارچنگولی پیشنهاد و گرفت و خلاصه قبول کرد.

قراراشون رو میزارن و تا دختره از اروپا بیاد ایران این آقا هم ماجرا رو به خونوادش میگه و خونوادش هم مخالفت می کنن.

و اما ادامه ی ماجرا...............

(اینو واسه اینکه حال و هوا عوض بشه گفتما وگرنه این ماجرا عین حقیقته)

روزی که میرن فرودگاه استقباله دختره در کمال ناباوری با یه خانمی مواجه میشن که من بهیچ عنوان نمی تونم اینجا در موردشون بنویسم

به علت اینکه مورد دار بودن ایشون

خیلی شدیییییییییییییییییییییییید

بهر حال دختره ی پررو عوض اینکه بره هتل میاد خونه ی بابای پسره

وارد شدن به خونه ی این بیچاره ها همانا و خراب شدن زندگیشون هم همانا.

بعلت رعایت نکردن مسایل اخلاقی و .............که دیگه خودتون باید حدس بزنید چی میگم

برادرها رو در معرض آسیبهای روحی قرار داد طوری که سر یه هفته ای داداش کوچیکه گفت من زن می خوام!!!!!

و مادر خونواده رو هم به بیمارستان روانی فرستاد

و الی آخر که خودتون دیگه می تونید حدسشو بزنید.

خلاصه بگم

این کارا آخر و عاقبت نداره

این همه صغری کبری نچیدم که فقط قصه تعریف کرده باشم

خواستم عمق فاجعه رو بهتر درک کنین.

به نام خدا

دوستان سلام

درباره اتفاقی كه خواهر گل گفتند باید بگم این شخص اول به جای اینكه از عقاید، اخلاقیات، رفتار و سكنات، و... طرف مقابلش آگاه بشه، علاقه مند به چشم و ابرو و یا كلمات عاشقانه طرف مقابل شده و این یعنی غلبه احساسات برا عقل!

در مورد كلیت بحث باید بگم كه همیشه هم اینطور نمیشه

اگه با چشم و گوش باز آدم جلو رفته بشه میشه از عواقب بد این روابط و ازدواجهای عجولانه و بدون شناخت جلوگیری كرد.

سلام

به نظرم باید از دوستان همیشه آنلاین (تو چت روم )در این مورد نظر خواست

اونها بهتر با این مسائل آشنا هستن!