آب خوردن:به بهانه تشنگی از بستر برخاستن و مشغول تهجد و نافله شدن،رد گم کردن بر دوستان همرزم برای رعایت اخلاص در عمل،پاسخی به افراد کنجکاو و همیشه ملتمس دعا!کسانی که اگر درمیافتند برادر همرزمی اهل خلوت و ذکر و عبادت است به سادگی دست از سرش برنمی داشتند و ناخواسته او را انگشت نمای عالو و آدم می کردند.و در چنین شرایطی بود که شخص مذکور سعی می کرد به اطرافیان ثابت کند که حال و مقامی در کار نیست و او صرفا به قصد آب خوردن و دست شویی رفتن نیمه شب از خواب بیدار شده است.
آب دمبل:آب میوه،عصاره مقوی و نشاط آور برای شرکت در عملیات،به شوخی و جدی وسیله دوپینگ،می گفتند:آب دمبل خورده ای؟به این معنی که می توانی مقاومت کنی؟
آبرو شیمیایی کردن:از کسی در حضور خودش تعریف کردن،بستن زبان شخص و مانع واکنش او شدن،ناخواسته و ندانسته کسی را در مقابل عمل انجام شده قرار دادن و به بن بست اخلاقی کشاندن،بد دفاع کردن.
آب زمزم:اشک چشم نیروی رزمنده،بسیجی مخلص و خائف شب زنده دار که مصداق عاقل خیر و جاهل به شر بود.
آب سرد کن:قطعه ای یخ که در هوای گرم و تحمل ناپذیر تابستان جنوب درون آفتابه آفتاب خورده و داغ دست شویی می انداختند و از آن استفاده می کردند.