معلم عزیزم باهات قهرمباسلامشما تاحالا با معلماتون قهر کردید؟من که اره البته نه من به تنهایی کل بچه های کلاس یه روزی که سر در س ادبیات نشسته بودیم داشتیم معنی شعر مینوشتیم تقریبا در حالت چرت بودیم وهمه خسته شده بودن تااینکه یکی از بچه ها ی کلاس دیگه یه دفتر اورد که معملممون امضا کنه . معلممون هم وسط همین معنی گفت غایب دارید؟ یکی ازبچه ها گفت اینو ننویسیدا( غایب دارید؟)کلاس رفت زیرخنده یعنی بچه ها منتظر بودن یکی یه چیزی بگه از این حالت کسل کننده خارج بشن ولی انگاری حرفش با مزاج معلممون سازگار نبودروز بعد معاونمون اومد سرصف یه کم حرف زد واخر دست گفت یعنی چی وقتی معلم میگه غایب دارید هر هر می خندید و مسخره بازی درمیارید؟ بچه های کلاس کلی شوکه شدن و ناراحت . البته کسی نفهمیدکلاس ما بوده ولی خودمون میدونستیم از اون روز فهمیدیم نباید سرکلاس این معلم حرف بزنیم چون زود میرن گزارش میدن جلسه ی بعد وقتی اومدسرکلاس همه سراپایین کسی نگاش نمیکرد همه ساکت بودن این جو تا اخر سال ادامه داشت تااینکه جلسه ی اخر همین معلم ازمون گله کرد و گفت کلاستون خیلی خشک و سنگین بود و پارسال خیلی بهتر بودید ولی امسال کلاستون واقعا خشک بود بچه ها همه تو دلشون میگفتن تقصیر خودته !حقته !ولی خب دلمون واسش سوخت و اون روز تلافی همه ی جلسه هایی که میخواستیم مسخره بازی دربیاریم و به خاطر شرطی که بسته بودیم نمیتونستیم این کارو انجام بدیم در اوردیم !
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد * نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهدساخت *
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد * به دست کودکی گستاخ و بازیگوش*
و او یکریزو پی در پی دم گرم و چموش خویش را بفشارد برگلویم سخت * و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد *
بدین سان بشکند در من * سکوت مرگبارم را ......
***دکتر علی شریعتی ***