بســـــم الله الرحمن الرحیم
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم
در مورد سوال جناب فیلسوف و توضیحی که لازم است برای جناب عبدالله بدهم نکاتی را ذکر می کنم:
اول باید دو مفهوم وجود و ماهیت را بشناسیم تا بعد معنای امکان را که گفته شد هر موجودی که ممکن الوجود است خداوند ایجادش می کند درک کنیم.
وجود و ماهیت:
ما هر وقت به یک شیء می نگریم دو حیثیت متفاوت از آن را درک می کنیم ، اول آنکه آن شیء موجود است و دوم اینکه آن شیء موجود چیست .
پس در خارج از ذهن ما موجودات یک هستی دارند که به آن وجود می گوییم و یک چیستی دارند که به آن ماهیت می گوییم.
حال ، نسبت این دو با هم چیست؟؟ گاهی ماهیت را وقتی به تنهایی نگاه می کنیم وجود برایش امتناع دارد ، یعنی محال است که چنین ماهیتی در خارج وجود پیدا کند، مانند ماهیت شریک باری تعالی که وجود برای ماهیتش محال است و یا ماهیت سیمرغ که باز هم وجود برایش محال است .حال این محال بودن یا به خاطر ذات آن ماهیت است و یا یک امر خارج از ذات ماهیت سبب محال شدن تحقق و موجود شدنش می شود.
در مثال بالا شریک خداوند محال بالذات است و سیمرغ محال بالغیر.
اما دسته دیگر از ماهیات هستند که وجود برای آنها ضروری است و حتماً باید در خارج موجود شوند مانند خداوند متعال و یا وجود معلول در صورت وجود علتش. و باز این وجوب یا ذاتی است مانند خداوند و یا غیری مانند معلول در هنگام وجود علت.
دسته دیگر آن ماهیت هایی هستند که نه وجود برایشان ضرورت دارد و نه عدم برایشان بلکه با توجه به ذاتشان همیشه حالت استواء بین وجود و عدم دارند. البته باید توجه داشت که این امر بر اساس ذات آن ماهیات است هر چند که آنها در خارج از دو حال خارج نیستند یا موجودند و یا معدوم ، و این موجود بودن و یا معدوم بودن غیری است نه ذاتی.
نکته دیگر در مورد بحث علیت است:
علت را در یک تقسیم به علت تامه و علت ناقصه تقسیم می کنند. علت تامه علتی است که تمامی شرایط پدیدار ساختن معلول را دارد ولی علت ناقصه چنین نیست .
مثلاً برای پدید آمدن یک درخت ما به چنین علت نیاز داریم : 1- بذر و یا دانه 2- خاک مناسب 3- آب مناسب و کافی 4- دما و شرایط مناسب 5- نور خورشید 6- باغبان 7- گذشت زمان و... هر کدام از این علت ها در بوجود آمد درخت نقش اساسی دارند , یعنی بدون حتی یکی از آنها درخت که همان معلول باشد بوجود نمی آید به عبارت دیگر مجموعه این علل باید جمع شوند تا ما شاهد بوجود آمدن یک درخت باشیم و اگر یکی از آنها از بین برود دیگر ما به نتیجه نمی رسیم. حال به مجموعه این علت ها علت تامه می گویند و به تک تک آنها علت ناقصه.
علت تامه ممکن است متشکل از چند علت ناقصه باشد و ممکن است خود به تنهایی یک علت بسیط و بدون جزء باشد.
در مورد خداوند هم همینگونه است . خداوند یک موجودی است که به تنهایی علت تامه است زیرا هیچ گونه نقص و کمبودی در او نیست و او در خلق محتاج به شیء و علت دیگری نیست. حال که او علت تامه است پس حتماً باید مخلوق و معلول داشته باشد ، زیرا محال است که علت تامه باشد ولی معلولش در کار نباشد. مانند اینکه ما یک لیوان را از بالا رها کنیم ، این لیوان حتماً در شرایطی که جاذبه زمین باشد خواهد افتاد زیرا وزن دارد و تمامی علل افتادنش فراهم شده است ، از قبیل رها کردن ما، جاذبه زمین ، فاصله لیوان ، وزن لیوان.
خداوند هم از آن جهت که علت تامه است و تمامی شرایط برایش آماده است پس حتماً معلول و مخلوق دارد.
پس اینکه چرا خداوند موجودات را آفریده است به این دلیل است که خداوند علت تامه است و حتماً باید بیافریند در غیر این صورت او علت تامه نیست و این یک نقص و کمبودی برای خداوند است و خداوند هم از این امور منزه است.
اما اینکه او باید بیافریند مشخص شد اما چرا انسان را آفرید ؟
در جواب باید گفت خداوند هر موجودی را که ماهیتش ممکن باشد و محال بالذات و بالغیر نباشد می آفریند و ماهیت انسان هم چون ممکن است و وجود برایش استحاله ندارد از این قضیه مستثنی نیست. پس خداوند انسان را آفرید و این البته مربوط به علت فاعلی است.
امیدوارم که جوابتون را گرفته باشید. مطالب کمی سخت هست ، اما اگر چند بار مرور کنید ان شاء الله متوجه می شوید.
اما در جواب فیلسوف ( philsoph ) باید بگویم تمامی این تعبیراتی که در روایات و احادیث در مورد انسان شد منظور انسان به معنای زید و عمرو و بکر نیست بلکه مراد انسان کامل است . انسان کامل یا حقیقت محمدیه (صلی الله علیه و علی آله و سلم) در صدر نظام آفرینش قرار دارد و قبل از تمامی مخلوقات خلق شده است و مخلوقات دیگر همه پرتوی از نور انسان کامل هستند و انسان کامل هم آیینه قد نمای خداوند در تمامی اسماء و صفات و تنها فرق او با خداوند در این است که او مخلوق است و خداوند خالق او. همانگونه خداوند رحمان و رحیم است او نیز رحمان و رحیم است و همانگونه که خداوند خالق است او نیز خالق است و همانطور که خداوند اول و آخر است انسان کامل هم اول و آخر است البته نکته اساسی این است که خداوند به صورت استقلالی این اسماء و صفات را داراست ولی انسان کامل تبعی و ربطی. و این بحث هم مربوط به علت غایی بود ( توجه داشته باشید)
خداوندا به حق آیات نورانیت نظام مقدس اسلامی و رهبر فرزانه آن را از بلایای ارضی و سماوی در امان بدار