تبیان، دستیار زندگی

 با سلام...این مبحث قصد دارد به مطالعاتی اجمالی پیرامون «عالم ارواح و مسائل مربوط  بِدانها» بپردازد.تمامی مطالب زیر در حوزه ی متافیزیک و علوم ماوراء بوده و از نظر دینی و علمی قابل قبول می باشد...با این مبحث همراه شوید و در صورت تمایل،شما نیزمطالب خود را در این زمینه ثبت بفرمائید...با سپاس.

چرابرخی از ارواح،روی زمین می مانند؟!:روحی که بر روی زمین است،هنوز کاملاً از این دنیا جدا نشده و به دنیایی دیگر نپیوسته است.این ارواح،روی زمین می مانند و گاهی اوقات دیده می شوند!دلایل این اتّفاق،گوناگون است.برخی از این دلایل،پیچیده بوده و مربوط به روحی خاص می باشد؛و برخی دیگر ساده بوده و مربوط به ارواح معمولی می باشد که در این صورت علّت ماندگاری روح بر روی زمین، قابل فهم تر است.در اینجا به ذکر دو دلیل شایع ماندگاری روح بر روی زمین می پردازیم:1-برخی از ارواح،نمی دانند که مرده اند!:این حالت زمانی رخ می دهد که روح به طور ناگهانی و غیرمنتظره از بدن فرد خارج می شود(مانند تصادف).این ارواح در حالتی از سردرگمی به سر می برند و نمی دانند ناگهان برایشان چه اتّفاقی افتاده است.پس آنها بر زمین(به ویژه در محلّ مرگ خود یا نزدیکی آنجا)می مانند تا با افرادی که به آنجا می آیند ارتباط برقرار کنند.غافل از آنکه مرده اند و کسی صدایشان را نمی شنود(البته در مواردی نادر،ارواح موفّق به برقراری ارتباط شده اند).این ارواح ممکن است در بسیاری اماکن یافت شوند! 2-برخی ارواح نمی خواهند بپذیرند که مرده اند!:گاهی روح می فهمد که مرده است و باید زندگی جدیدی را آغاز کند ولی به دلایلی از قبیل:ترس از مرگ،ترس از جهنّم رفتن،ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن به خاطر اعمال بد،ترس از ترک جسم و دنیای مادّی،و ترس از برخورد با ناشناخته ها و... دوست ندارند قبول کنند که مرده اند.این ارواح به خاطر ترس خوشان در دنیا سرگردان می مانند.

در ادامه ی مطلب بالا جالب است بدانیم دلایل دیگری نیز به ماندگاری برخی ارواح روی زمین کمک می کند که برخی از آنها عبارتند از:3-برخی ارواح بر روی زمین می مانند تا کارهای نیمه تمام خود را به اتمام رسانند!آنها می خواهند مطمئن شوند که عزیزانشان مشکل نخواهند داشت،یا می خواهند پیغامی به آنها بدهند.این ارواح قصد ندارند برای مدّتی طولانی بر روی زمین بمانند و به محض انجام خواسته یا خواسته های خود به دنیای دیگر می روند.ولی از آنجا که زندگان قادر به شنیدن صدای آنها نیستند،زمان ماندن این ارواح بر روی زمین طولانی می شود!4-گناه:برخی ارواح فکر می کنند که عضو خوبی برای خانواده نبوده اند و زودتر از آن که باید،آنها را ترک گفته اند.به همین دلیل روح افرادی که خودکشی می کنند یا به دلیل مصرف مشروبات الکلی،موادّ مخدّر واینگونه دلایل از دنیا می روند،در دنیا گرفتار است.زیرا آنها احساس گناه زیادی می کنند! 5-علاقه ی زندگان به مردگانشان:ما زندگان نیز ممکن است ناخواسته روح مردگان خود را روی زمین نگاه داریم!در این حالت،روح فردِ درگذشته به خاطر عشق و علاقه ی ما و عدم تمایلمان به ترک او ،در زمین سرگردان می شود تا روزی که ما بتوانیم با مردن به کنارش برویم.این اتّفاق بیشتر در حالتی رخ می دهد که شخص از دست رفته بدون مراسم تشییع و تودیع،و بدون برگزاری مراسم سوگواری مرده باشد.زندگان،در این حالت احساس گناه می کنند.زیرا فکر می کنند برای شخص از دست رفته کاری نکرد ه اند.همین موضوع سبب می شود که روح در اطراف این زندگان بماند.

من قبلا شبیه این مطالب رو توی یه کتاب خونده بودم

برام جالبه که روح نمی تونه بپذیره که مرده

مگه همچین چیزی هم ممکنه!!!!!!!

اما از جای دیگه هم شنیدم این مشکلاتی که برای بعضیها پیش میاد و با اسم شبح و روح و امثالهم سروتهش رو هم میارن در

اصل به روح و ارواح ربطی نداره و این

اجنه هستند که باعث بروز چنین مشکلاتی برای نوع بشر میشه

اما خب جالب بود

ادامه بدید لطفا.

بســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم الله

جناب لاهوت با سلام

چند نکته پیرامون بحث شما

اولاً گفتید که "این مطالب در حوزه ی متافیزیک است" قبول داریم ، اما اینکه مورد تأیید دین و عقل باشد غیر قابل قبول و پذیرش است .

ثانیاً شما خود به ماوراء الطبیعه بودن این علوم  و به تبع موضوع آن که مسئله روح باشد اعتراف کرده اید اما در گفتارتان روح را در حیطه مسائل طبیعی و مادی آورده اید که نیازمند به مکان و جا است تا بعد مطرح شود چرا روح در زمین باقی می ماند.

مگر روح مکانمند و مادی است که در جایی قرار بگیرد؟؟؟؟

ثالثاً در بحث مشخص ننمودید که منظورتان از متافیزیک ، کدام متافیزیک است ؟؟ غربی یا اسلامی ؟؟ اگر غربی کدامیک ؟؟ و اگر اسلامی کدام؟؟

در جواب sistergol عزیز،باید عرض شود:"این مسئله که برخی افراد،پس از مرگشان نمی دانند برایشان چه اتّفاقی افتاده،یا نمی خواهند بپذیرند که مرده اند یک واقعیّت است.این حقیقت، نه تنها امروزه توسّط محقّقان علوم ماوراء اثبات شده است،بلکه منابع دینی-مذهبی نیز بر آن مهر تأئید می زند"شما فکر کنید چرا بزرگان دین به ما توصیه کرده اند تا برای فردی که در حال نزع(جان دادن)است، تلقین بخوانیم؟یا چرا وقتی مسلمانی را به خاک می سپارند برایش تلقین می خوانند؟اگر دقّت کرده باشید،ترجمه ی تلقین هنگام دفن چیزی در این زمینه است:"إسمع و إفهم(=بشنو و بدان)یا فلانی(نام میّت را می برند)! تو دیگر مرده ای...مرگ،حق است و همه می میرند و...)" این ها بدین خاطر است که متوفی از مرگ خود باخبر شود و دچار سردرگمی نگردد.هرچند به قول عارفی گرانقدر برای شخصی که عمری در این دنیا بشنو و بفهم ها اثری نداشته،چگونه ممکن است إسمع و إفهم های لحظه ی دفن مفید باشد؟!...درباره ی مطلب دوم شما هم باید عرض شود:بله!اجنّه هم در موارد زیادی دست به آزار و اذیّت هایی برای انسان ها می زنند،ولی آزار و اذیّت های ارواح خبیثه هم برای زندگان کم نبوده و نیست!إن شاء الله در مطالب بعدی به علل این آزار و اذیّت ها و چگونگی آنها اشاره خواهم کرد...با سپاس از شما.

در جواب sadra2554 گرامی هم باید عرض کنم:غالب این مطالب از نظر علمی و دینی قابل قبول می باشد چرا که امروزه بسیاری از نظریات دینی که به صورت تئوری بیان شده بود،مهر تأییدی از جانب علوم پیشرفته ی امروزی خورده است.نمونه ای از آن همین تلقین میّت خواندن است که شاید برای برخی هنوز هم سؤال باشد که چرا باید برای مرده تلقین خواند؟ولی با تحقیق دانشمندان علوم ماوراء درباره ی روح و ارواح ثابت شده است که برخی مردگان نمی دانند برایشان چه پیش آمده و خواندن تلقین(که در دین مبین اسلام توصیه شده است)کمکی است برای مردگان!إن شاء الله با مطالعه ی مطالب بعدی بیشتر به علمی و دینی بودن این مطالب پی خواهید برد...در خصوص سؤال دوم شما هم باید عرض شود که:درسته!من هم قبول دارم که شأن روح بسی بالاتر از مکانمند بودن و محدود شدن در عالم مادّه و ناسوت است،ولی شاید روح بنا به دلایلی-خواست إلهی،آماده نبودن روح و دلایلی که در بالا ذکر شد- چند صباحی را مجبور باشد در این عالم سپری کند.شاید هم همین مسئله از بدترین عذاب روح باشد که نمی تواند خودش را از عالم پست دنیا رها کند و به عالم متعالی تری صعود کند.والله أعلم...در جواب سؤال آخر شما هم عرض می کنم که:این مسائل در هر دو حوزه ی متافیزیک غربی و اسلامی است.چرا که این هردو کمک بزرگی در تکمیل و تأیید یکدیگر کرده اند...پیشنهاد می کنم با مطالب بعدی همراه باشید تا جواب بسیاری از سؤالاتتان را بگیرید...با سپاس.

 نوارهای نقره ای:هممون شنیده ایم که می گویند:"خواب،برادر مرگ است".این مطلب درست است امّا باید دانست که خواب،با مرگ یک تفاوت اساسی دارد.امروزه مدیوم ها(افرادی که ماده ی اکتوپلاسم بدنشان بالاست و می توانند با ارواح ارتباط برقرار کنند)می گویند که:وقتی یک فرد مرده را در کنار فردی که خوابیده است می گذاریم،شاید فرد معمولی نتواند تشخیص دهد که کدام یک مرده اند،امّا ما مدیوم ها چیزی را می بیبنیم که افراد معمولی قادر به دیدنش نمی باشند.ما در هنگامی که شخص خوابیده است می بینیم که نوارهایی نقره ای رنگ از قسمت هایی از بدنش به سمت بالا کشیده شده؛ولی وقتی شخص مرده را می بینیم این نوارهای نقره ای رنگ در آنها وجود ندارد!" بر همین اساس است که برخی اوقات،پزشکان به اشتباه شخصی را که دچار مرگ موقّت شده و هنوز نوارهای نقره ای رنگ از بدنش خارج نگشته است،مرده تصوّر کرده و جواز دفن او را صادر کرده اند.ولی بعد از آن برای این شخص بیچاره چه اتّفاقی افتاده است،فقط خدا می داند.

مدیوم کیست؟:مدیوم یا وسیط یا واسطه گر،شخصی است که در جسم او مقدار زیادی از مادّه ی "اکتوپلاسم"(مادّه ای که علمای روح پژوه غربی معتقدند که جنس روح از همین مادّه است)یا "تلپلاسم"وجود دارد...مدیوم،چه زن باشد و چه مرد، تفاوتش با دیگران این است که:در وجود او مادّه ی اکتوپلاسم زیادتر از بقیّه ی افراد است به حدّی که روح تماس گیرنده می تواند به طور موقّت مقداری از آن را به عاریه بگیرد و به وسیله ی آن ظاهر شود(مدیوم ها به همین دلیل انرژی زیادی را مصرف می کنند و گاه لطمات زیادی به جسمشان می خورد!)

 انواع مدیوم ها:1-مدیوم انتقال اشیاء. 2-مدیوم جلاء بصری(که قادرند ارواح را مشاهده کنند) 3-مدیوم کتابت إلقائی(که روح توسّط این نوع مدیوم،چیزهایی را روی کاغذ ثبت می کند.بیشتر این کلمات ناخوانا و بدون نقطه می باشند) 4-مدیوم شنوائی(که 2 گروه هستند:دسته ی اوّل صداهایی را در درون خود مانند الهام می شنوند بدون این که کسی را مشاهده کنند.دسته ی دوم صریحاً صداهای ارواح را می شنوند.این صداها آنقدر برای مدیوم شنوایی تکرار می شود که او آن روح را از روی صدایش می شناسد) 5-مدیوم بیهوشی یا صوت مستقیم(در این نوع ارتباط، ارواح بر روح مدیوم تسلّط می یابند و از طریق دستگاه صوتی او به مکالمه می پردازند.در این نوع ارتباط،مدیوم به حالت اغماء می رود و روح بر وی تسلّط می یابد و از طریق او به مکالمه با دیگران می پردازد.این نوع مدیوم ها پس از به هوش آمدن ذرّه ای از مکالمات خود را به خاطر نمی آورند)نام دیگر این نوع مدیوم "حلول روح در جسم مدیوم"است.در مقابل این نوع از مدیوم،"حلول روح در فکر مدیوم" وجود دارد که در این صورت،روح با دستگاه فکری شخص مدیوم با زندگان تماس می گیرد و مدیوم ناخودآگاه پیام ارواح را که به ذهنش می رسد برای دیگران بازگو می کند.

بســــــــــــــــــــــــم الله

یا سلام

جناب لاهوت عزیز باید به عرض برسانم که سخنان شما اشکال مبنایی دارد و از اساس اشتباه است .

جهت اطلاع به عرض می رسانم که در منابع اسلامی و فلسفه اسلامی علما قائلند که روح انسان مجرد است و اصلاً ماده در آن دخیل نیست ((قل الروح من امر ربی)) تا بعد گفته شود که ماده تشکیل دهنده آن چیست.

ماده "اکتوپلاسم " هم که گفتید با این سخن بالا در تعارض است . زیرا روح اصولاً مادی نیست تا بعد ماده سازنده ای داشته باشد.

همچنین گفته اید که مطالب شما مورد تأیید دین و علوم جدید می باشد . در حالی که مشخص نکرده اید که منظورتان کدام دین است ؟

مطمئناً دین اسلام نیست زیرا تا آنجایی که بنده اطلاع دارم و می دانم روح و نفس در دین اسلام خیلی متفاوت با مکاتب دیگر است و اسلام قائل به تجرد روح است نه مادی بودن آن . و در مورد تأیید علوم به اصطلاح پیشرفته باید بگویم که علوم جدید مبتنی بر حس و ماده می باشند و اکیداً امور ماورای طبیعت و مجرد را قبول نمی کنند . از نظر آنها روح انسان یک امر مادی است .

پس مشاهده می کنید که تفاوت چقدر زیاد است !!!

اگر ما به روح به عنوان موجود مجرد بنگریم که عاری از ماده است سخنان و اشکالات فوق مطرح نمی شود