نقش دین در اجتماع جزئی از نقش دین در زندگی است . دین تنها در زندگی فردی انسان نقش موثر ندارد . ، در زندگی اجتماعی نیز نقش بسیار موثر دارد نظیر قانون و حکومت.
دین اسلام اختصاصا یک نقش مستقیم در زندگی اجتماعی دارد و یک نقش غیر مستقیم .
نقش مستقیم آن این است که مستقیما روی قانون و حکومت و سیاست و مفهوم حقوق و عدالت نظر دارد . از این نظر یک فلسفه اجتماعی و یک مکتب است ، و نقش غیر مستقیمش این است که افراد را برای زندگی اجتماعی آماده و مهیا می کند .
اما بعضی ها دین از اجتماع جدا تصور می کنند ، به همین دلیل دین را فقط وسیله وکمکی برای برقراری آرامش ونظم در اجتماع می دانند در صورتیکه اجتماع جزیی از دین می باشد نه جدا از آن تا بخواهیم دین را وسیله ای برای اجتماع واهداف آن بدانیم .
شما کدامیک از نظریه را میپسندید و چرا؟