تبیان، دستیار زندگی

سلام

از شما آقایون میپرسم:

سلام...راستش آقای محترم!خدا اون روزو برای هیچ دختری نیاره که به این درد دچار بشه.خیلی سخته،خیلی-اونم برای یه دختر که معدن عاطفه و احساساته-...هرچند عشق،باید دوطرفه باشه ولی خوب چه میشه کرد؟یه موقع هایی هم اینجوری میشه دیگه...به نظر من اوّلین کسی که می تونه به اون دختر بیچاره کمک کنه شمائید.اگه واقعاً نمی خواهیدش مستقیم و رُک بهش نگید تا بشکنه و خورد بشه(دخترا مثل پسرا نمی تونن تحمّل نه شنیدنو داشته باشن).سعی کنید قدم به قدم جلو برید و براش بهونه بیارید تا خودش از شما بکنه...درکتون می کنم خیلی سخته.آدم نمی دونه چی کار کنه.به حال طرف،دل بسوزونه یا آیندشو در نظر بگیره...از خدا می خوام بهترین تقدیر رو برای شما و اون دختر عاشق پیشه رقم بزنه ...ببخشید اگه راهنمایی خوبی نکردم؛واقعاً آدم نمی دونه چی باید بگه!فقط خدا به ایشون و شما کمک کنه إن شاء الله!

فکر نمی کنم این مشکل وحید میلادی باشه.

فکر کنم منظور ایشون یه مشکل کلی بوده

آره آقا وحید؟

شما یه همچین مشکلی دارید؟

سلام

از هر دو دوست گرامی تشکر میکنم که پاسخ دادن

بله این مشکل منه.....اگر دردم یکی بودی چه بودی...منه بیچاره مربی خصوصی برادر این دختر خانم بودم که هفته ای دوروز میرفتم خونه اینا و به برادرش تعلیم میدادم...هر وقت هم آبی چیزی برامون میاورد من اصلا موزاییک کف حیاط رو نیگا میکردم نمیدونم چرا همچین حسی نسبت به من داره

بعد از اینکه صحبت ازدواج رو پیش کشید من دیگه خجالت کشیدم که برم خونه اینا و دنبال دستمزدم هم نرفتم

خیلی سخته که کسی به خاطر آدم عذاب بکشه و آدم حتی مقصر هم نباشه....شما درست میفرمایین باید خودم باهاش صحبت کنم باید بهش به دروغ بگم که من ازدواج کردم ایینجوری شاید نسبت به من احساس نفرت پیدا کنه....از گناهی که به دیگری خیر رساند چه باک

بازم ممنونم که پاسخ دادین

سلام علیکم و رحمه الله

جناب میلادی عزیز برعکسش رو ترجیح میدم دوست دارم فداکاری من این باشه که ازدواج نکنم و یا از کسی که دوستش دارم به نفع دوستم که ایشون هم فرد مورد علاقه منو دوست داره بگذرم ولی اینجوریشو دیگه ندیده بودم!!

ازدواج با یک دختر خانم از روی ترحم خیلی زشته از طرفی رها کردنش هم با اون وضعیت ممکن نیست

اگر من باشم سعی می کنم براش موقعیت ازدواج ایجاد کنم تا با کسی که شرایط من رو داره ازدواج کنه و قانعش می کنم که برای هم ساخته نشدیم و از این حرفا که تو فیلم ها می زنن...:))

ولی موضوعی که فکر می کنم تا حالا دوستان ازش غافل بودن اینه که اون دختر به پسر علاقمند شده و اساسا علاقمندی دختر خانم ها به آقایون این مشکلات رو هم داره...

من فکر می کنم باید اون خانم قانع بشه که قرار نیست هر کسی رو که بش علاقمند شد حالا اون طرف مقابل هم بش علاقمند بشه هر چقدر هم که اون طرف انسانیت بخرج بده و برخورد مایوس کننده ای در مواجهه با اون خانم نشون نده ولی از جهت منطقی اشتباه هست

فرقی هم نمی کنه در مورد آقایون هم همینطوره یک آقا هم نباید توقع داشته باشه به هر خانمی که علاقمند شد اون خانم هم به ایشون علاقمند بشه

منطق ایجاب میکنه جوانهای امروز نگاهشون رو به مقوله ازدواج عمیق تر بکنن و از ازواج با سطحی نگری و احساساتی خود داری کنند

ازدواج احساساتی هم از آفات ازدواج

عقل و منطق باید احساس رو هدایت کنه و نه برعکس

یا علی

بنام خدا

سلام

وای........ چه سخت شد کار!!!!!!

تاپیک قبلیتون هم می خوندم اما چون کوچولوم به خودم اجازه حرف زدن نمی دادم.......

از اونجایی که خیلی از دروغ بدم مییاد به این تاپیک جواب دادم به نظر من بهتره بهش بگید که شما یکی دیگه رو دوست دارید

و براش توضیح بدید که وقتی که یکی دیگه رو دوست دارید چه عواقبی می تونه برا اون داشته باشه...که خودش هم فکر کنم حساب کار بیاد دستش.......

این دیگه دروغ هم نیست...عین حقیقته.......

سلام

بی مقدمه بگم

بهش بگین نگاه ما آدما همیشه واقعیت ها ,احساسات ,تفکرات و خواسته های ما را نشان نمی دهد بلکه بیشتر ما ان چیزی را که می خواهیم ببینیم  می بینیم به خصوص در چنین موارد سرنوشت سازی به خاطر همین باید منطقی از عقلمان استفاده کنیم.

از نگاه می ترسم چون به فاصله ی یک (ن) گناه می شود.

سلام

از دوستان دیگری که پاسخ دادن ممنونم

راستش آقای زاهد اون داستانی که فرمودین منم شنیدم ولی با مشکل من هیچ سنخیتی نداره.....اون دختر اتفاقاً دختر مذهبی هست و من هم برای شخصیتش و هم برای عشق پاکش احترام قائلم ولی چه کار کنم که این محبت دو طرفه نیست

اون حرکاتی که فرمودین رو من راستش بلد نیستم .....امروز که رفتم کار رو تموم کنم و بهش بگم که من ازدواج کردم وقتی منو دید اونقدر خوشحال شد که دلم نیومد خوشحالیشو خراب کنم ولی از یه لحاظ خوب شد چون دستمزدمو گرفتم

ولی اگه خدای نکرده طوریش بشه من خودمو نمی بخشم

بنام خدا

سلام

جناب میلادی عذر میخوام اگه سوء تفاهم شد.

من منظورم این نبود كه اون دختر اخلاقی مثل زن داستان داره

من فقط گفتم شاید اون راهی كه اون شاگرد استفاده كرده در ابن مورد هم جواب بده

هر چند این بار این خانم انسانی مومن و با حیا هستند.

برای همین اگه یه كاری كنین كه ازتون متنفر بشه(حالا هر كاری كه بلدین)، بهتر از اینه كه مستقیم بهش بگین دوسش ندارین و ازدواج كردین.

اگه بتونین در اون طوری احساس تنفر ایجاد كنید كه احساس نكنه عمدی در كار بوده، اون وقت این قطع علاقه از طرف خودش بوده و ضربه روحی خیلی كمتری بهش وارد میشه.

سلام علیکم

من چون خودم بلد نیستم جواب شما رو بدم توصیه می کنم برای حل این مشکل به یک مشاور متعهد و مورد اعتماد مثل حجه الاسلام دهنوی یا حجه الاسلام تراشیون که تو صدا و سیما هم برنامه دارن رجوع کنید یا بهشون زنگ بزنید .