آره فقط یه بار
اونم کلاس دوم دبستان
تازه زنگ خورده بود و همه اومده بودیم کلاس
من به بهانه ی آب از کلاس خارج شدم
یه درخت توت توی مدرسه بود که زنگای تفریح خیلی دورو برش شلوغ میشد
رفتم و تا تونستم توت خوردم
گذر زمان رو متوجه نشده بودم
یه دفعه دیدم یکی بالا سرمه
نگاش کردم دیدم چشاش کاسه ی خون
از سوراخ دماغشم داره دود بیرون میاد
رنگ صورتشم کبود
(شوخی بوداااااااااااااااا)
ولی بخاطر همین چندتایی با خط کش زد کف دستم
هنوزم وقتی درخت توت می بینم اون خاطره برام زنده میشه