خوب اول از همه باید بگم اون زمانی که مسابقه برگذار میشد من
به سفر رفته بودم و به هیچ ترتیبی هم به نت دسترسی نداشتم
وقتی هم برگشتم و دیدم همچین مسابقه ای بوده و من نبودم دلم شکست
البته اگه میبودم و توی مسابقه شرکت میکردم هم بازم
از یه بابت دیگه دلم می شکست
اونم اینکه اونجوری از مامانم دور بودم و حتما بخاطر فاصله ها دلگیر میشدم چرا که
دلم می خواست روز مادر پیش مامانم باشم و از نزدیک بهشون تبریک بگم
خوب به هر حال
تیردراپ عزیزم
مطمئن باش اگه بودم حتما توی مسابقه شرکت می کردم
اینقدر هم نمی خواد دلخور باشی بقیه هم حتما گرفتاری داشتن که نتونستن
بیان و مطالبشون رو ثبت کنن
بهر حال من تمام پستای اون تاپیک رو خوندم و به نظرم خیلی سخت میشه قضاوت کرد
همه ی بچه ها احساساتشون رو زیبا بیان کرده بودن و باید بهشون آفرین گفت
اما من به ممل92 رای میدم
و یه چیز دیگه:
می خوام به خیالباف عزیز بگم مطمئن باش اگه تو و خواهر و برادرات نبودین زندگی
برای مادرتون خیلی سخت میشد باید اینو بدونی که او به عشق شما این
همه سختی رو به جون خریده و این همه رنج رو تحمل کرده.
اگه شما نبودین شاید او هیچوقت یه معلم یه ورزشکار حرفه ای یا یه مدیر خوب نمیشد
اون از اول هم میخواسته که به جای همه ی اینها یه مادر خوب باشه
پس بهتره که این افکار رو از مغزت بیرون کنی و به پاس عشقی که
مادرت نسبت به تو داره تو هم به او عشق بورزی