روز دوشنبه 18/03/88 زن همسایمون اومد درب خونه ما واز مادرم عکس یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری رو خواست من که صدا رو شنیدم کنجکاویم گل کرد که چطور شده برای گرفتن عکس کاندیدایی درب خونه میروند.از همسایمون پرسیدم عکس این کاندیدا رو برای چی می خواهید گفت : پسر 5 ساله من عکس ... رو داشت وبه این آقای کاندیداهم خیلی علاقه داشت ظاهرا یکی اومده عکسو پاره کرده واین باعث شده این بچه آروم وقرارشو از دست بده وهر کاری می کنم بخوابه نمی خوابه ونا آرومی می کنه ، حالا بهش قول دادم این عکس کاندیدا رو براش پیدا کنم گفتم شاید شما تو خونه داشته باشید .مادرم گفت : ما نداریم اما تو مغازه سرخیابان می تونی پیدا کنی واون هم رفت وپیدا کرد وبچه هم آروم شد .این ماجرا برام خیلی جالب بود با این که خودم نظر مساعدی در مورد این کاندیدا نداشتم اما این حس وهیجان مشارکت سیاسی که تو بین مردم افتاده وهمه رو مشغول خودش کرده ونشان دهنده نگرانی مردم به آیندشونه برام خیلی شگفت انگیز بود که این حس حتی بین کودکان هم افتاده است .یاد یکی از آشنا ها افتادم که می گفت زمان ما یک مرد مسن حتی رئیس و وزیر این مملکت خودشو نمی شناخت چه برسه به جوانها حالا می بینیم یک کودک هم برای انتخاب یک کاندیدا وعلاقه اش به اون مادر وپدر خودشو عاصی می کنه .این شور وهیجان انتخاباتی که بین مردم وجوانها افتاده هم یکی از برکات خون شهدا وامام وانقلاب اسلامیه که متاسفانه بعضی ها قدر نمی دونند، گرچه باید مواظب بود این شور وهیجان اولا با شعور سیاسی همراه باشه وکورکورانه نباشد واز طرفی هم به جنجال ودر گیری نینجامد .امیدوارم هر کدوم از این کاندیداها رای آورد قدر شناس این مردم باشه ونگرانی مردم را برای سرنوشت کشورشون رو درک کنه . ان شاء الله