• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 2131)
سه شنبه 19/3/1388 - 0:24 -0 تشکر 120576
بوی صداقت آمد!!!ا

1:

آقای موسوی تنها مدافع ضرورت انقلاب فرهنگی توسط توده‌ها بودی

عبدالکریم سروش که این روزها به نمایندگی از حامیان کروبی جنگ لفظی تندی را با محمود دولت‌آبادی یک نویسنده حامی میرحسین موسوی آغاز کرده است، امروز طی یادداشتی که در روزنامه اعتمادملی منتشر کرد، موسوی را به کتمان حقیقت و دروغ‌گویی متهم کرد.

به گزارش رجانیوز، نزاع میان سکولارهای مدعیان روشنفکری در ستادهای موسوی و کروبی به طوری بالا گرفته است که سروش در یادداشت امروز خود ادعای موسوی مبنی بر انکار نقش نخست‌وزیر در انقلاب فرهنگی را رد کرده و تأکید می‌کند اتفاقاً موسوی تنها کسی بود که می‌گفت انقلاب فرهنگی باید توسط توده‌ها انجام شود.


    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

سه شنبه 19/3/1388 - 0:30 - 0 تشکر 120578

متن یادداشت سروش به نقل از اعتمادملی در ادامه آمده است:

... در خبرها آمده بود که آقای مهندس موسوی به دانشجویی که از نقش وی در انقلاب فرهنگی سوال کرده بود، چنین پاسخ داده بود که «من درآن هنگام نخست وزیرنبودم و نقشی در انقلاب فرهنگی نداشتم و سندی در این مورد وجود ندارد.» پاسخ به آن دانشجو، درحقیقت پاسخ به عبدالکریم سروش بود که درجواب دروغ‌ها و توهین‌ها و تمسخرهای یک نویسنده درمحفل حامیان مهندس موسوی، انگشت برنقش مهم میرحسین موسوی درستاد انقلاب فرهنگی نهاده بود و از وی خواسته بود تا این راز ساده را فاش کند و اطلاع درست و دقیق در اختیار پرسشگران قرار دهد. سروش حتی از گواهان این امر یعنی علی شریعتمداری، محمد خاتمی، احمد احمدی، صادق واعظ‌زاده و رضا عارف نام برده بود که در دفتر نخست‌وزیر حاضر می‌شدند و در جلسات مکرر ستاد انقلاب فرهنگی به ریاست میرحسین موسوی شرکت می‌کردند.

آقای موسوی اما به جای گفتن این حقیقت ساده، راه ناصوابی را برگزید و پاسخ آن دانشجوی دلسوخته را چنان مبهم داد که کس نداند وی درآن ایام چه کاره بوده است.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

سه شنبه 19/3/1388 - 0:32 - 0 تشکر 120580

آقای موسوی شما که همه افتخارتان پیروی از امام است، چرا؟ شما که خود منصوب امام بودید و به فرمان او بر صدر جلسات می‌نشستید چرا خبر درست و دقیقی از آن نمی‌دهید؟ آیا فردا هم اگر به کرسی ریاست‌جمهوری بنشینید، همین‌طور «حق دانستن» مردم را محترم می‌شمارید؟

گفته‌اید شما در انقلاب فرهنگی نقشی نداشتید، که اینطور؛ ولی صورت مذاکرات شورای انقلاب چیز دیگر می‌گوید: اعضای شورا به شدت از وضع ناآرام دانشگاه‌ها ناراضی بودند. هاشمی‌رفسنجانی گفت: «از طریق حضور تعدادی بچه مسلمان در تهران می‌توان جلو شلوغی دانشگاه را گرفت... از خشونت نمی‌ترسیم. امروز شروع شود بهتر از سه ماه دیگر است.» مهندس میرحسین موسوی تنها کسی بود که «از ضرورت انقلاب فرهنگی ار طریق حضور توده‌ها در دانشگاه سخن گفت». و چنین بود که دانشجویان اینجا و آنجا ستادهایی تشکیل دادند و مشغول «انقلاب فرهنگی» شدند؛ یا به تعبیر میهمان مودب شما: «تقلید مضحک شناعت وسخافت.» (درتهران: شکوری‌راد، شمقدری و محمود احمدی‌نژاد و هاشمی‌ثمره در شیراز: فلان و فلان...الخ)

این در انقلاب فرهنگی. اما درستاد انقلاب فرهنگی چطور؟ آیا آنجا هم بی‌نقش بودید؟ «قربان تمکینت شوم. می‌بین وسربالا مکن»

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

سه شنبه 19/3/1388 - 0:33 - 0 تشکر 120582

این در انقلاب فرهنگی. اما درستاد انقلاب فرهنگی چطور؟ آیا آنجا هم بی‌نقش بودید؟ «قربان تمکینت شوم. می‌بین وسربالا مکن»

من می‌دانم که حامیان شما، ازجمله آقای مسجدجامعی، درتشکیل آن جلسه و دعوت از آن نویسنده و تحریک او، خطای سیاسی واخلاقی بزرگی مرتکب شدند و «جای خالی دروغ» را پر کردند و پویش انتخاباتی شما را به رنگ جفا آلودند. اما شستن آن رنگ با رنگ دیگر میسر نیست. ازشما انتظار بزرگ‌منشی بیشتری می‌رفت. یکی اینکه آن گفتار و کردار زشت را نکوهش و سرزنش کنید و دوم اینکه شجاعانه از اقدام امامی که افتخار پیروی او را دارید [...] و نیز از نقش خود در انقلاب فرهنگی و ستاد انقلاب فرهنگی بی‌شرمندگی دفاع نمایید و چون یک فرد مطلع و مسوول، زوایای نهفته آن را آشکار سازید و نشان دهید که برنامه‌ریزان و مجریان انقلاب فرهنگی چه کسانی بوده‌اند و خود در گشودن پرونده مذاکرات شورای انقلاب در این خصوص پیش قدم شوید و همچنین تصریح کنید که آیین‌نامه‌های «انقلابی» برای سانسور کتاب و غیره محصول شورای عالی انقلاب فرهنگی کنونی است که شما هم عضو آن بوده‌اید و هستید. طفره رفتن و سر زیر برف کردن و جواب چند پهلو و سربالا دادن و کتمان حقیقت نمودن و به حمایت توهین‌کنندگان برخاستن و در قبال دروغ‌گویان و درشت‌گویان سکوت پیشه کردن، شیوه صادقان و کریمان نیست.

نقل هر جور که از خلق کریمت کردند

قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی

دردمندان بلا زهر هلاهل دارند

قصد این قوم خطا باشد ‌هان تا نکنی

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

پنج شنبه 21/3/1388 - 13:59 - 0 تشکر 121400

 بوی صداقت آمد 2
نامه چای‌كاران به موسوی در سال 66: زندگی بیش از 500 هزار چای‌کار در آستانه سقوط است

آخرین نخست‌وزیر كشور كه پس از 20 سال خاموشی، به عنوان اولین كاندیدای انتخابات ریاست جمهوری از تریبون صدا و سیما بهره برد، همانند بسیاری از برنامه و سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش سعی كرد وضعیت كنونی را تیره و تار جلوه دهد و از تمام توان خود برای انتقاد از دولت استفاده كند.

به گزارش رجانیوز، میرحسین موسوی 30 دقیقه‌‌ای را كه در اختیارش بود، به نقد دولت و زیر سؤال بردن اقدامات 4 ساله آن پرداخت و تا انتهای سخنانش، هیچ برنامه‏ای برای رفع نقص‌ها ارائه نداد.

وی که تأکید ویژه‌ای در تبلیغاتش بر صداقت خود دارد، البته سعی كرد كه مدیریت كنونی را نه با دوران تحت‌نخست‌وزیری و مدیریت خود كه با یك وضعیت آرمانی مقایسه كند. بر این اساس بود كه موسوی به هیچ نكته مثبتی در مدیریت دولت نهم اشاره نكرد.

در این میان گویا وضعیت چای كاران پیش از همه خاطر میرحسین را رنجیده كرده بود چرا كه او از سفر خود به شمال كشور و و دیدار از باغ چای آن دیار سخن گفت و وضعیت چای‌كاران را اسف‌بار توصیف كرده اما هرگز به روزگار سختی كه آن‌ها در دوران نخست‌وزیری سپری كرده بودند، ‌اشاره نكرد.

خیلی سخت نیست اگر درباره اوضاع باغ‌های چای و چای‌كاران دهه اول انقلاب كمی جستجو و به مطالبی دست پیدا كنیم؛ نامه امام جمعه لاهیجان و نماینده مردم آستانه اشرفیه در مجلس به میرحسین موسوی، از زندگی در حال سقوط چای‌كاران خبر می‌دهد و از نخست‌وزیر طلب توجه به این صنعت را می‌كند.

این نامه كه روزگار چای‌كاران را در ششمین سال نخست‌وزیری میرحسین توصیف كرده، به عدم تناسب «قیمت بالای اجناس و اجرت كارگری» با «قیمت چای» اشاره و تصریح كرده است:‌ «همین عامل باعث شده كه بیش از 3 هزار هكتار باغات چای متروكه شده و مابقی نیز در معرض خطر تبدیل به برنجكاری و نوغانداری و مسكن و مراكز تجاری قرار گیرد.»

امام جمعه لاهیجان همچنین به پیامد‌های بی‌توجهی چندساله مسئولان وقت به صنعت چای اشاره كرده و می‌نویسد: ‌«صنعت چای از لحاظ كیفیت نسبت به گذشته به شدت پایین آمده تا جایی كه در نمایشگاه بین‌المللی ژاپن اجازه طبخ چای ما را ندادند و مردم ما نیز بر اثر همین‌امر، به خوردن چای خارجه ولو به قیمت گران‌تر (تا كیلویی 600 تومان!) گرایش پید كرده‌اند.»

در ادامه این نامه پس از بیان دیگر مشكلات این عرصه، پیشنهاداتی برای اجرا به میرحسین ارائه و در پایان بار دیگر به عمق فاجعه تأكید می‌شود: «‌در خاتمه متذكر می‌شوم كه اگر دولت و شورای اقتصاد رو بنایی فكر كنند و به دلیل تورم، از بالا بردن قمیت چای و تجدید نظر كلی درباره‌ی آن خودداری نمایند، در حالی كه بسیاری از مایحتاج عمومی تا چند صد درصد افزایش یافته و تجدید نظر در آن‌ها به عمل آمده، این مختصر خواهد بود و بیش از 500 هزار نفر كه زیر پوشش چای قرار دارند، از زندگی ساقط خواهند شد والان كه 30 درصد چای مصرفی را از خارج وارد می‌كنیم، در آن وقت صد در صد نیاز به خارج خواهیم داشت.»

اما انگار اراده‌ای برای حل مشكلات چای‌داران وجود نداشته و نامه زین‌العابدین قربانی راه به جایی نبرده بود چرا كه كمتر از 2 سال بعد، او برای بار دوم دست به قلم می‌شود تا مشكلات چند ساله صنعت چای را این بار به گوش هاشمی ‌رفسنجانی كه به تازگی جای میرحسین را به عنون مدیر ارشد اجرایی كشور گرفته بود، برساند.

قربانی در نامه به رئیس‌جمهور وقت از تنزل كمی و كیفی چای در دهه اول انقلاب سخن می‌گوید و می‌نویسد: «اكنون از اراضی چای بیش از 30هزار هكتار ( آن هم به شكل نیمه آباد و غیر استاندارد) باقی نمانده و از لحاظ كیفی، چای شمال بدون اختلاط با چای خارجی غیر قابل شرب تشخیص داده شده و اگر وضع به همین منوال بگذرد، طولی نخواهد كشید كه این محصول كه روزی بیش از 500 هزار نفر را زیر پوشش داشت، از بین خواهد رفت. بخصوص كه امسال بخاطر خشكسالی و عدم مدیریت صحیح سازمان چای، نصف محصول سال قبل تولید شد.»

سیاست آخرین نخست وزیر كشور در زمینه "دولتی كردن اقتصاد" كه حجم وسیعی از انتقادات را نسبت به میرحسین به دنبال داشت، در ادامه نامه امام جمعه لاهیجان به هاشمی‌رفسنجانی، مورد اشاره قرار گرفته و به نوشته قربانی «همچون سیستم انحصار تار عنكبوتی»، انگیزه ادامه تولید چای و رقابتی كردن این عرصه را از بین برده و آن‌هایی كه اكنون (از چای‌دار و كارخانه‌دار) به این كار مشغولند از روی لاعلاجی و ناچاری است» از همین روست كه امام جمعه لاهیجان از هاشمی می‌خواهد تا «این سیستم تار عنكبوتی انحصار به شكل فعلی را از دست و پای مردم كشاورز و كارخانه‌دار و مصرف‌كننده باز كنند و مردم را در تولید و عرضه چای آزاد بگذارند.»

با این اوصاف به نظر می‌رسد، ‌چایكاران حق داشته باشند تا ادعاهای موسوی علیه مدیریت دولت نهم را با عملكرد خود وی مقایسه كنند تا معلوم شود این كاندیدای انتخابات دهم از بیان آنچه «مشكلات كشور» می‌نامد، واقعا در پی حل معضلات و "خدمت" به مردم است یا می‌خواهد روش ساده تخریب را پله رای‌آوری قرار دهد.

لازم به ذكر است متن كامل نامه‌های مورد اشاره در متن، در صفحات 340 تا 346 در كتاب "كاشف السلطنه؛ ‌پدر چای ایران" نوشته ثریا كاظمی آمده است. متن كامل یكی از این نامه ها به شرح زیر است:

حضور محترم برادر میرحسین موسوی

نخست‌وزیر خدمتگزار جمهوری اسلامی ایران(دامت بركاته)

پس از سلام، توجه آن برادر دلسوز را به نكات زیر، كه مشكلات عمده چای‌كاران شمال است، جلب می‌نمایم:

1-‌ در سال‌های اخیر قیمت اجناس و اجرت كارگری چندین برابر افزایش یافته، ولی قیمت چای هیچ‌گونه تناسبی با آنها ندارد و در نتیجه چایكاری برای كشاورزان صرف نمی‌كند و همین امر باعث شده بیش از 3 هزار هكتار باغات چای متروكه و مابقی نیز در معرض خطر تبدیل به برنجكاری و نوغانداری و مسكن و مراكز تجاری قرار گیرد.

2-‌صنعت چای از لحاظ كیفیت نسبت به گذشته بشدت پائین آمده، تا جایی كه در نمایشگاه بین‌المللی ژاپن اجازه طبخ چای ما را ندادند و مردم ما نیز بر اثر همین امر گرایش به خوردن چای خارجه ولو به قیمت گران‌تر (تا كیلویی 600 تومان!) پیدا كرده‌اند.

3-‌ هر كدام از چای‌بهاره و تابستانه و پائیزه، درجه یك و دو و سه، داخله و خارجه پخت و طعم خاصی دارند. مخلوط كردن همه آنها و یكجا در اختیار مصرف كننده قرار دادن، همانند این است كه انواع برنج از نیمدانه و چمپا، گرفته تا صدری و دمسیاه، همه را در یك ظرف بریزیم و انتظار داشته باشیم چلوی خوب دانه سوا درآید، طبعاً چنین انتظاری بیهوده است؛ ولی همین امر از یك سو كیفیت صنعت چای را پائین آورده و از سوی دیگر، انگیزه بالا بردن كیفیت صنعت چای را از بین برده و یا كاهش داده و از دیگر سو، ذائقه و میل مردم ما را نسبت به چای داخله بد و منفور كرده‌است!

4-‌ حدود 60‌درصد كارهای مربوط به چای به كشاورزی، 30‌درصد به صنایع، و 10 درصد مربوط به بازرگانی است. از این رو، سپردن سرنوشت چای به بازرگانی، دادن امانت به غیر اهل خواهد بود.

5- هم اكنون بیش از نود كارخانه چای سازی غیر دولتی در شمال مشغول به كار است و با بالا رفتن اجرت كارگر و قیمت وسایل یدكی و كمبود آنها و اجرت خشك‌كردن (هر كیلو 7 تومان) مقرون به صرفه نیست. این امر كارخانه داران را وادار می‌كند از راه‌های ناصحیح دیگر، از قبیل یك مالشه كردن، برگ‌ها را پلاس نكردن، به جای چهل‌وپنج دقیقه بیست‌دقیقه مالش كردن و ... اقدام كنند. شك نیست كه این امر موجب پائین‌آمدن كیفیت صنعت چای و نارضایی عمومی و از بین رفتن انگیزه بهتر ساختن چای خواهد بود!

6-‌ كارخانه‌های یاد شده نوعاً فرسوده، و دور از مراكز تولید چای، و در فصل بهار كافی برای چای تولیدی نیست، و از سوی دیگر، چای چیده شده یك عمر محدودی دارد؛ از این رو مسئولین ناگزیر می‌شوند: كارخانه‌ای را كه مثلاً 15 تن تناژ و مصرف دارد، تا 50 تن بالا می‌برند. بدیهی است كه این وضع چه ضربه‌ای به كیفیت صنعت چای وارد خواهد كرد!

با توجه به نكات فوق، پیشنهاد می‌شود:

1-‌‌ چای براساس درجه‌بندی بدون اختلاط به شرح زیر قیمت گذاری شود:

-‌ درجه یك (دو برگ و یك غنچه) چای خشك هر كیلو دو هزار ریال، برگ سبزهر كیلو 300 ریال.

- درجه دو (سه تا چهار برگ و یك غنچه) چای خشك هر كیلو 1200 ریال، برگ سبز هر كیلو 200 ریال.

بدیهی است كه مردم از لحاظ كیفیت به چای از یك دیدگاه نمی‌نگرند، این تفاوت قیمت و درجه‌بندی هم می‌تواند خواسته‌های مردم را در‌مورد مرغوبیت و عدم مرغوبیت چای تأمین كند و هم انگیزه بالا بردن كیفیت چای را تقویت نماید و هم از مفاسد ناشی از اختلاط به دور باشد.

2- به همین نسبت، اجرت خشك كردن چای كارخانجات نیز به شرح زیر افزایش یابد:

- برای هر كیلو چای خشك حد متوسط 100 ریال (گروه یك 112 ریال، گروه دو 102 ریال، گروه سه 95 ریال و گروه چهار 91 ریال).

3- با تقویت تعاونی چای، كم‌كم كار چایكاری و چای‌سازی و بالا بردن كیفیت و كمیت چای و دیگر امور مربوطه، به تعاونی‌ها تفویض، تا از این حالت طفیل‌گری نجات یافته، شخصیت واقعی خود را بازیافته، شخصاً درباره آن تصمیم‌گیری نمایند (البته با نظارت دولت).

4- مازاد پول‌های وصول شده از فروش چای و مخارج، كه رقم درشتی را تشكیل می‌دهد،‌به شكل‌های مختلف، از قبیل جایزه و فراهم كردن وسایل و امكانات كشاورزی و صنعتی و غیره، به عنوان تشویق به كشاورزان برگردد.

5- برای مبارزه با بالا رفتن اجرت كارگر و مدرنیزه كردن كاشت و برداشت و ساخت و پرداخت چای، لازم است دولت وسایل و امكانات مكانیزه كردن امور یاد شده را فراهم و كشاورزان را به آن امور مجهز نماید.

6- جهت بهتر ساختن كیفیت چای و جلوگیری از ضایع شدن آن در فصل فشار چای لازم است به مقدار نیاز، كارخانجات در مناطق چای‌خیز افزایش یابد و مسئولان، همه‌گونه همكاری لازم را با مؤسسین مبذول دارند.

7- دو درصد مأخوذه از كشاورزان، در جهت منافع كشاورزان، از قبیل عمران و بهداشت و آن قسمت از كارهای پژوهشكده كه در جهت منافع كشاورزان است و امتیاز مخصوصی ندارد، صرف گردد.

8- سرپرستی سازمان چای به وزارت كشاورزی و یا مجمع مشترك كشاورزی، صنایع و بازرگانی سپرده شود.

در خاتمه متذكر می‌شوم كه اگر دولت و شورای اقتصاد، روبنایی فكر كنند و به دلیل تورم، از بالا بردن قیمت چای و تجدید‌نظر كلی درباره آن خودداری نمایند،‌در حالی كه بسیاری از مایحتاج عمومی تا چندصد درصد افزایش یافته و تجدید‌نظر در آنها به‌عمل آمده است، این مختصر خواهد بود و بیش از پانصد هزار نفر كه زیر‌پوشش چای قرار دارند، از زندگی ساقط خواهند شد و اكنون كه 30 درصد چای مصرفی كشور را از خارج وارد می‌كنیم، در آن وقت 100 درصد نیاز به خارج خواهیم داشت و شك نیست كه در آن هنگام جنبیدن، همانند «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» خواهد بود. والامر الیكم و ما علی‌الرسول الا‌البلاغ. والسلام.

امام جمعه لاهیجان و نماینده مردم آستانه اشرفیه در مجلس شورای اسلامی

24/9/66

متن کامل مکاتبات صورت گرفته به هاشمی رفسنجانی نیز بدین شرح است:

محضر مبارک حضرت حجة‌الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران(دامت برکاته)

ضمن عرض سلام و درخواست توفیق غلبه بیشتر بر مشکلات از درگاه الهی برای کابینه جناب عالی، خاطر شریف را به مطالب زیر، که مربوط به "تراژدی" چای است، جلب می‌‌نمایم:

بیش از هشتاد سال پیش، انسان بلندهمتی به نام "کاشف السلطنه"، به مرارت‌های فراوانی(که حتی جانش را در این راه گذاشت) کشاورزی و صنعت چای را به این شهر و دیار آورد و بر اثر مدیریت صحیح و مراقبت کامل و بهره‌دهی کامل این صنعت، طولی نکشید که بیش از چهل هزار هکتار مزارع این سازمان زیر کشت این محصول درآمد؛ تا آن جا که محصول دوم شمال به حساب آمد و از لحاظ کیفیت، چای خارجی را تحت‌الشعاع قرار داد. ولی بعد از انقلاب به جهاتی این محصول از لحاظ کمی و کیفی روز به روز، رو به تنزل نهاد که اکنون از آن اراضی بیش از سی هزار هکتار(آن هم به شکل نیمه اباد و غیراستاندارد) باقی نمانده و از لحاظ کیفی، چای شمال بدون اختلاط با چای خارجی غیرقابل شرب تشخیص داده شده و اگر وضع به همین منوال بگذرد، طولی نخواهد کشید که این محصول، که روزی بیش از پانصد هزار نفر را زیر پوشش داشت، از بین خواهد رفت؛ به خصوص که امسال به خاطر خشکسالی و عدم مدیریت صحیح سازمان چای، نصف محصول سال قبل تولید شد و اگر مدیریت صحیح بود، همان گونه که در مورد برنج چهل تا پنجاه درصد افزایش داشتیم، درباره چای نیز می‌توانستیم بیش از این مقدار افزایش داشته باشیم.

در هر صورت علت عمده این سیر قهقرایی "سیستم انحصار تارعنکبوتی" ای است که بر این محصول زیر نام "سازمان چای" متعلق به وزارت بازرگانی حاکم است. این سیستم، انگیزه ادامه تولید این محصول، رقابت بهتر ساختن چای و انگیزه بهتر برداشت کردن آن، و همچنین امکان برخورد قاطع مسئولان را با کسانی که چای را غیراستاندارد می‌چینند و می‌سازند، از بین برده است و آنهایی که اکنون(از چایکار و کارخانه‌دار) به این کار مشغولند، روی لاعلاجی و ناچاری است.

گرچه بنده دو سال قبل، طرحی جامع، جهت حفظ این مختصر تهیه و با امضای نمایندگان شمال، در دور دوم مجلس شورای اسلامی، تقدیم نخست وزیر وقت کرده بودم و حتی در این راه از حمایت برادر خوبمان جناب آقای عطاءالله مهاجرانی، معاون پارلمانی دیروز نخست وزیر و امروز شما برخوردار بودم، معظم له طرح ماده واحده و تبصره‌ای مبنی بر انتزاع سازمان چای از وزارت بازرگانی (که به شکل نامادری عمل می‌کند) و الحاق آن به وزارت کشاورزی (که مادر واقعی اوست) فراهم کرده و مصمم بوده که آن را به تصویب مجلس برساند، ولی به هر دلیل این کار هنوز انجام نگرفت و این مختصر، آخرین دقایق حیات را سپری می‌کند!

با توجه به عنایتی که جناب عالی به تقویت بخش خصوصی، بخصوص کشاورزی دارید و معتقدید با سپردن کار مردم به مردم، هم تا حدودی جلو تورم گرفته می شود و هم اشتغال بیشتر به وجود می‌آید و هم انگیزه تلاش و رقابت در عرصه کالای مرغوب افزایش می‌یابد و هم دولت برای سیاستگذاری و کارهای مهم‌تر، فارغ البال‌تر می‌شود و... از این رو، انتظار دارم دستور فرمایید: این سیستم تار عنکبوتی انحصاری به شکل فعلی را از دست و پای مردم کشاورز و کارخانه‌دار و مصرف‌کننده باز کنند، و مردم را در تولید و عرضه چای آزاد بگذارند و این سازمان را به عنوان هدایت و ارایه خدمات، زیر نظر وزارت کشاروزی، که مادر حقیقی این صنعت است، قرار دهند.

البته برداشت محصول این روزها پایان می‌پذیرد و تا فصل برداشت محصول آینده حدود شش ماه وقت داریم. شما می‌توانید ظرف مدت این شش ماه مشکل قانونی یاد شده را اصلاح کنید که در فصل برداشت سال آینده با برنامه‌ای حساب شده جلو برویم و دعای کشاورزان و دست‌اندرکاران این صنعت ارزشمند را بدرقه راهتان و روح مقدس مراد و مرشدمان، رهبر کبیر انقلاب، امام امت - قدس سره - و فرزند برومندش، ولی امر مسلمین، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - مدظله - فرمایید. دمتم بخیر.

امضاء

برادر شما: زین‌العابدین قربانی، امام جمعه لاهیجان

68/7/25



محضر مبارک حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی
رییس‌جمهوری با کفایت جمهوری اسلامی ایران(دامت توفیقاته)

بعدالتحیه و السلام؛ پیرو تلفنگرام مورخه 25/7/68 اینجانب به جنابعالی، در مورد معضلات چای کشور و سوءمدیریت سازمان چای، اینک مجددا تصدیع می‌دهد: به بهره‌برداری چای (سال) 69 سه ماه بیشتر باقی نمانده است، در صورتی که هنوز تکلیف آن معلوم نشده که آیا بطور کل، جزء ابواب جمعی وزارت کشاورزی خواهد بود و یا آن که توزیع و واردات آن همچنان در دست وزارت بازرگانی باقی خواهد ماند؟

بدیهی است این حالت، از یک سو، به خاطر نامعلوم بودن خط مشی و سرنوشت، روحیه دلمردگی و عدم نشاط را برای همه دست‌اندرکاران این صنعت ارزشمند، به وجود آورده است و از سوی دیگر، سرنوشت این صنعت و کارخانه‌داران و کشاورزان و سیاست‌گذاری آن را در هاله‌ای از ابهام قرار داده، که طبعا نابسامانی‌های فراوانی را به دنبال خواهد داشت.

از این روی، با همه مشکلاتی که دولت محترم و مجلس شورای اسلامی دارد، به خاطر اهمیت قضیه، دستور دهید: مجلس شورای اسلامی لایحه مربوط به چای را، که شور اول آن مبنی بر انتزاع سازمان چای از وزارت بازرگانی و الحاق آن به وزارت کشاورزی تصویب شده، هر چه زودتر (حداکثر ظرف یک - دو ماه آینده) شور دوم آن، مورد برسی قرار گیرد تا ضایعه و فتوری در مرحله برداشت پیش نیاید.

لازم به تذکر است که سپردن تمام مسائل مربوط به چای - از تولید تا توزیع - به وزارت کشاورزی اصلح به نظر می‌رسد، زیرا اولا همان‌گونه که در قرآن مجید فرموده: "لوکان فیهما الهه الا الله لفسدتا" اگر مسائل مربوط، تجزیه شود، هر وزارتخانه ای از دیدگاه خاصی به آن می‌نگرد و در باره آن سیاستگذاری می‌کند که طبعا ضایعاتی به دنبال خواهد داشت و ثانیا، هر کدام از تولید و توزیع لوازمی دارند که تفکیک آن و تنها از دریچه‌ای خاص به آنها نگریستن، مصالح واقعی این صنعت را به خطر خواهد افکند و ثالثا، تقسیم مسئولیت و تفکیک آن، بطوری که مربوط به کشاورزی و توزیع مربوط به بازرگانی باشد، ممکن است که ارزش این محصول را، تحت‌الشعاع روح تجاری و بازرگانی (نه مصلحت واقعی) قرار دهد!

علیهذا، با روح واقع‌بینی و حمایت خاصی که از شما در مورد کشاورزی و خودکفایی سراغ داریم، متوقعیم که ظرف مدت یاد شده، تکلیف این سازمان را بطور کل، تعیین و آن را با تمام ابواب جمعی آن، به مادر حقیقی‌اش، وزارت کشاورزی، ملحق فرمایید و دعای خیر کشاورزان، کارخانه‌داران، مصرف‌کنندگان و همه دست‌اندرکاران این محصول ارزشمند را بدرقه راهتان و گره‌گشای مشکلات دولت کریمه‌تان قرار دهید.

والسلام. دمتم بخیر.

برادر شما: زین‌العابدین قربانی، امام جمعه لاهیجان

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

پنج شنبه 21/3/1388 - 14:0 - 0 تشکر 121401

 بوی صداقت آمد -3
ماشین‌سازی اراک بهترین شرایط 41 سال اخیر خود را دارد

یك كارشناس وزارت صنایع و معادن در واكنش به اظهارات میرحسین موسوی مبنی بر اینکه كارخانه های آلومینیوم و ماشین سازی اراك در معرض خطر قرار دارند، این ادعاها را رد كرد و خواستار رعایت اخلاق انتخاباتی شد.

به گزارش رجانیوز، ملا علیها مشاور معاونت امور صنایع و اقتصادی وزارت صنایع و معادن ضمن تكذیب ادعای این نامزد انتخابات، اظهار داشت: كارخانجات یادشده به نحو مطلوبی در حال تولید می باشند و محصولات آنها نیز در بازار از شرایط خوبی برخوردار است.

وی افزود: این شركت ها هیچگونه مشكل مالی و معوقه پرداخت حقوق كاركنان ندارند.

ملا علیها گفت: كارخانه آلومینیوم اراك در سال 87 با تولید 145 هزار تن آلومینیوم نسبت به سال گذشته 17 درصد رشد داشته است.

وی تصریح كرد: وضعیت كار در كارخانه ماشین سازی اراك نیز در طول 41 سال فعالیت، اكنون از بهترین شرایط كاری برخوردار است و طی سال های 84 تا 87 در این شركت حتی یك مورد از مشكلاتی كه نامزد مذكور مدعی شده از جمله عدم اجرای تعهدات مالی، مشكلات كارگری و امثال آن در این كارخانه روی نداده است.

ملا علیها با تاكید بر اینكه "كلیه نامزدهای انتخاباتی براساس اخلاق انتخاباتی و نیز قانون انتخابات باید از بداخلاقی انتخاباتی و نشر اكاذیب خودداری نمایند"، اظهار داشت: واقعیات موجود در بخش صنعت و معدن كشور امری نیست كه بتوان آن را كتمان كرد و تمامی پیشرفت های حاصله در این بخش در مراكز و مراجع معتبر ثبت و ضبط است و نمی توان آن را نادیده گرفت.

وی تأكید كرد: وزارت صنایع و معادن مسئول دفاع و حفظ حرمت تمامی صنعتگران و معدنكاران در جای جای ایران اسلامی است و چنانچه زحمات و تلاش های دست اندركاران واحدهای مختلف این بخش دستخوش ترفندهای تبلیغاتی و سیاسی قرار گیرد، بر اساس قانون ناگزیر از دفاع می باشد.

گفتنی است میرحسین موسوی در نطق تلویزیونی جمعه شب خود با اشاره به سفر استانی‌اش به شهر اراک که از آن با عنوان استان اراک! یاد کرد، گفت: استان اراک استان صنعتی ماست اما بنده در سفر خود دیدم که با مشکلاتی در رابطه با صنایع دولتی همچون آلومینیوم‌سازی، ماشین‌سازی و آذراب اراک که از جمله افتخارات دولت در دوران دفاع مقدس به شمار می‌آید، مواجه شده است. در آن زمان علی‌رغم وجود درآمدهای جنگی، ما با 100 هزار دلار توانستیم این کارخانه را با همت مدیران قوی در کشور ایجاد کنیم اما امروز این کارخانه‌ها در معرض خطر قرار گرفته، کارگرها کار را رها کرده، کارخانه‌ها دچار مشکل شدند، کارگران حقوق معوقه خود را دریافت نکرده و بالاترین نرخ بیکاری در کشور حاصل شده است. این موضوع تنها مربوط به کارخانه‌های دولتی نیست.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

پنج شنبه 21/3/1388 - 14:3 - 0 تشکر 121403

 بوی صداقت آمد -4
کم‌سوادی در علم لغت یا دروغ‌گویی برای جلب رأی؟
1

ادعای میرحسین موسوی مبنی بر نشستن دکتر احمدی‌نژاد زیر پرچم خلیج عربی در اجلاس دوحه نمونه دیگری از کلکسیون دروغ‌گویی‌های فردی است که دولت خود را در صورت پیروزی دولت صداقت می‌داند.

به گزارش رجانیوز، موسوی چندی پیش در اجتماع دانشجویان زنجان گفته بود: در زمینه‌ سیاست خارجی شاهد تناقض‌های متعددی هستیم؛ مثلاً درباره مسائل ملی صحبت‌هایی می‌کنیم اما بعد زیر پرچمی می‌نشینیم که در آن به جای نام خلیج فارس، نام خلیج عربی درج شده است.

این در حالی است که به این شایبه همان 2 سال پیش که در رسانه‌ها مطرح شد، پاسخ داده شده بود. در آن زمان نیز اصحاب رسانه ای مخالف دولت قصد داشتند تا با اتکا به عکسی که در آن احمدی نژاد را دراجلاس سران دول عربی حاشیه خلیج فارس رسانه ای شده بود، وی را به بی توجهی به عنوان "خلیج فارس" و به رسمیت شناختن نام "خلیج عربی" متهم کنند.

اما آنچنان که در عکس مشخص است، عبارت پشت سر احمدی نژاد در این عکس "دول الخلیج العربیه" است. این عبارت اگر چه با شیطنت برخی از این افراد به "دولت‌های خلیج‌عربی" معنا شد، اما توضیح‌های کارشناسان زبان که بعضاً از چهره های اصلاح طلب هم بودند، باعث شد تا آنان در آن زمان از این خطای فاحش عقب نشینی کنند. با این حال، بار دیگر و در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، این سوژه گویا مورد مناسبی برای تخریب‌های مهندس موسوی علیه دکتر احمدی‌نژاد شده است.

دو سال پیش، کارشناسان زبان عربی برای این طیف توضیح دادند که "ة" تانیثی که بر سر "العربیة" آمده، با توجه به مذکر بودن لفظ "الخلیج"نمی تواند صفت آن باشد.

آنان توضیح دادند به این دلیل و بنابر قواعد ابتدایی زبان عربی، مشخص است که این صفت به کلمه "دول" که جمع مکسر "دولة" و بنابراین مؤنث است، تعلق دارد.

اما اخیراً هم‌زمان با موسوی یک سایت خبری متعلق به تیم مذاکره کننده سابق هسته ای نیز تلاش کرد تا با احیای این شبهه مرده، آبروی از دست رفته اش در جریان افشاگری های اخیر احمدی نژاد را پوشش موازی دهد.

رئیس جمهور اخیراً با اشاره به حواشی قرارداد "ننگین" سعدآباد، آن را عامل جری شدن دشمنان ایران علیه کشورمان دانسته بود.

سایت مذکور در همین راستا و پس از آنکه از زبان سرپرست سابق تیم هسته ای "دولت" را به افشای برخی اسناد درباره بی کفایتی "تهدید"کرد، در مطلب جداگانه ای نوشت: "آیا حضور جناب آقای احمدی‌نژاد در کنار تابلوی «خلیج عربی» باعث عزت ملی ایرانیان شده است یا سیاست‌های هوشمندانه و مذاکرات مقتدرانه نظام در سال‌های 82 تا 84؟".

سفر احمدی‌نژاد و حضور وی به عنوان اولین رییس جمهوری ایران، در اجلاس سران کشورهای خلیج فارس برای این رسانه آنقدر سنگین بود که حتی با اعلام خبر حضور احتمالی احمدی‌نژاد در این اجلاس حملات تخریبی خود را سازمان دادند.

حضور احمدی‌نژاد در این اجلاس که پس از جنگ ایران و عراق تاسیس شده و از ابتدا بنای کار خود را مقابله با نفوذ و صدور انقلاب اسلامی ایران و همچنین حمایت همه‌جانبه از رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی بنا نهادند، خود نشانه‌ای از پذیرفتن ایران به عنوان قدرتی مسلم در منطقه بود.

گفتنی است برخلاف ادعاهای مشابه، احمدی‌نژاد تنها رئیس جمهوری است که حاضر نشد دربرابر شائبه یک مقام عالی‌رتبه عربی درباره این اسم سکوت کند.

امیر قطر زمانی که در سفر به ایران از خلیج فارس با عنوان جعلی "خلیج" نام برد ، با واکنش سریع احمدی‌نژاد روبرو شد. وی در برابر خبرنگاران هم بدون در نظر گرفتن تعارفات سیاسی-دیپلماتیک این موضوع را به وی گوشزد کرد که خلیج فارس تنها یک نام دارد و آن هم "خلیج فارس" است.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

پنج شنبه 21/3/1388 - 14:5 - 0 تشکر 121404

 بوی صداقت آمد -5
نقض صریح قانون توسط موسوی در گپ خودمانی با رضایی

میرحسین موسوی که تنها یکی از ده‌ها اتهام وارد شده از سوی وی به دولت نهم قانون‌گریزی است، در مناظره تلویزیونی خود با محسن رضایی که بیشتر به یک گپ و گفت خودمانی شباهت داشت، به صورت آشکار قانون تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم را نقض کرد.

به گزارش رجانیوز، گفت‌وگوی دوستانه‌ی موسوی و رضایی ابتدا با قرائت بیانیه‌ای از سوی موسوی آغاز شد تا وی به جبران باخت سنگین شب گذشته خود در مناظره با احمدی‌نژاد، این بار در غیاب وی به دفاع از عوامل و افرادی بپردازد که رئیس‌جمهور پیش از این وعده افشای اسامی برخی از آن‌ها را به مردم داده بود.

بنا بر این گزارش، موسوی در بخش‌های دیگری از برنامه نیز قانون تبلیغات انتخابات را که براساس آن، کاندیداها حق اظهارنظر درباره کاندیدای غایب را ندارند، نقض کرد و به بهانه‌ی موضوعات مختلف، به دکتر احمدی‌نژاد حمله کرد.

موسوی در اظهارات اولیه خود که به بیانیه دفاع از خاندان هاشمی شباهت داشت، پرسید چرا احمدی‌نژاد طی این 4 سال، مسائلی را که شب قبل بیان کرد، عنوان نکرده بود. وی از این پرسش نتیجه گرفت که این اظهارات با هدف مظلوم‌نمایی مطرح شده است.

این در حالی است که احمدی‌نژاد شب گذشته و پیش از آن در برخی سخنرانی‌هایش، قبل از آنکه موسوی پس از بیرون آمدن از شوک مناظره بخواهد به این کشف بزرگ! دست بزند، تأکید کرده بود 4 سال برای منافع ملی و وارد نشدن در درگیری‌های بیهوده و غفلت از پیشرفت کشور، از ورود به مجادلات پرهیز کردیم اما در این 3 هفته برای صیانت از حقوق ملت و دفاع از اهانت‌هایی که به آنان شد، سکوت نخواهیم کرد.

نقض قانون توسط موسوی در گفت‌وگوی دوستانه با رضایی در شرایطی انجام شد که مجری برنامه تنها به بیان یک تذکر غیرصریح اکتفا کرد و ترجیح داد مانند 2 مناظره‌ی قبلی تنها نقش تنظیم‌کننده‌ی زمان را ایفا کند.

گفته می‌شد عصر پنج‌شنبه جلسه مشترکی میان این 2 کاندیدا برگزار شده و درخصوص مسائل مورد بحث در برنامه شبانگاهی و طراحی برای هجمه به دولت نهم، تصمیم‌گیری شده است. بر مبنای بخشی از این طراحی، تصمیم گرفته شده بود که فضای بحث تا حدودی چالشی شود تا 2 قطبی شکل گرفته از احمدی‌نژاد- موسوی که ضلع موسوی آن وابسته به هاشمی و جریان‌های قدرت و ثروت است، شکسته شود اما در عمل تقریباً چنین چیزی اتفاق نیفتاد.

از دیگر نکات قابل توجه در این برنامه ادامه روند عدم ارائه برنامه از سوی موسوی و اکتفای وی به کلی‌گویی بود.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

پنج شنبه 21/3/1388 - 14:8 - 0 تشکر 121406

بوی صداقت آمد!/ 6
آمار دروغ‌گویی موسوی درباره دانشجویان
دانشجویان ستاره‌دار: دولت قبل 5625، دولت فعلی صفر

میرحسین موسوی در مناظره تلویزیونی چهارشنبه شب با محمود احمدی‌نژاد ادعای ستاره دار کردن دانشجویان در دولت نهم را مطرح کرد که دکتر احمدی‌نژاد در پاسخ به این ادعا تأکید کرد، پدیده‌ی دانشجویان یک ستاره و دو ستاره مربوط به دولت قبل و زمان وزارت دکتر مصطفی معین بوده است.

به گزارش رجانیوز، در توجیه دروغ‌گویی موسوی در نامه‌ای اظهار داشت که تنها پرونده کارشناسی ارشد برخی موارد آموزشی و کمیته انضباطی در دولت قبل بررسی می‌شد.

با این حال سازمان سنجش به این دروغ پاسخ داد و تأکید کرد تعداد دانشجویان ستاره دار كه در دولت اصلاحات 5625 دانشجو بودند در دولت نهم با دستور وزیر علوم لغو شد و در این دوره هیچ دانشجوی ستاره داری نداریم.

به گزارش رجانیوز، باتوجه به اظهار نظر بعضی از كاندیداهای ریاست جمهوری درخصوص ستاره‌دار كردن دانشجویان در آزمون كارشناسی ارشد كه باعث تشویش اذهان عمومی شده است روابط عمومی سازمان سنجش آموزش كشور در اطلاعیه‌ای به اطلاع مردم ایران اسلامی می‌رساند كه درج علامت ستاره یا كد گزینش در كنار اسامی در لیست ارسالی به دانشگاه‌ها یك روال جاری بوده كه آمار آن به ترتیب در سال 1378،551 نفر، سال 1379، 628 نفر، سال 1380، 566 نفر؛ سال 1381، 1069 نفر؛ سال 1382، 2584 نفر؛ سال 1383، 27 نفر، سال 1384، 200 نفر و در سال 1385، 224 نفر بودند كه با دستور وزیر علوم این رقم حذف شد.

علامت ستاره یا كدگزینش به این معنی است كه، داوطلبان دارای سوابق انضباطی یا نقص پرونده در هنگام ثبت‌نام در دانشگاه محل قبولی باید نسبت به تكمیل مدارك یا رفع شبهات موجود اقدام می‌كردند.

همچنین برای آگاهی عموم مردم به اطلاع می‌رساند كه در سال 1385 به روش سال‌های قبل این عمل اتفاق افتاد كه با دستور وزیر علوم، تحقیقات و فناوری همه افراد كه علامت ستاره در كنار نام آنها درج شده بود. بدون هیچ قید و شرطی وارد دانشگاه شدند و برای سال‌های بعد این روش به طور كلی كنار گذاشته شده است.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

پنج شنبه 21/3/1388 - 14:11 - 0 تشکر 121407

بوی صداقت آمد!/7- پاسخ حاج سعید قاسمی به ادعاهای موسوی
اعزام نیروی نظامی به لبنان با تأیید امام بود
فرمانده تیپ اعزامی متوسلیان بود نه همت

سردار سعید قاسمی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از اعضای قوای محمد رسول‌الله برای اعزام به لبنان، در پاسخ به ادعای میرحسین موسوی در این زمینه، جهت تنویر افكار عمومی نسبت به واقعیت و ثبت در تاریخ، نامه‌ای منتشر كرد.

به گزارش رجانیوز، متن كامل این نامه به شرح ذیل است:

فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه

پس بشارت ده به بندگانی كه به سخن گوش می سپارند و بهترین آن را پیروی می كنند. (زمر 18- 17)

آنچه موجب شد نگارنده قلم بدست گیرد و این مطالب را بنگارد بخشی از گفتار جناب آقای مهندس میرحسین موسوی در مناظره با جناب‌ آقای دكتر محمود احمدی نژاد بود كه بشدت قابل تأمل و بررسی است.

این نوشتار قطع نظر از فضای انتخاباتی و فارغ از موضع گیری له یا علیه هریك از دو عزیزی كه در این مناظره روبروی یكدیگر نشستند، تنها دغدغه اش مخدوش شدن یكی از نقاط عطف بزرگ و در عین حال تاریخ ساز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بوده و بر اساس همین دغدغه مطالب ذیل را معروض می دارد.

جناب آقای موسوی در این مناظره و در نفی آنچه "سیاست خارجی ماجراجویانه " دولت نهم می نامند یكی از برگ های زرین افتخارات تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را ورق زدند كه اشاره بدان در جای خود مغتنم است اما روایت ایشان از آن واقعه بزرگ قابل نقد و بررسی است. مقصود واقعه اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان در خرداد سال 1361 است.

درابتدا برای رعایت امانت گفتار جناب موسوی را نقل می كنیم. ایشان فرمودند: "من جا دارد كه یك خاطره‏ای از حضرت امام در اینجا نقل كنم یك موقعی اسرائیلی ها آمدند و حمله كردند به جنوب لبنان و در داخل كشور همه به این اتفاق رسیدند كه ما باید نیرو بفرستیم و به اصطلاح اسراییلی ها را بیرون و كنار لبنانی ها بجنگیم. همه متفق بودند. آن موقع "شهید همت " هم قرار شد كه رئیس لشكرهایی باشد كه قرار بود بفرستند. نیروهایی را هم پیشاپیش اعزام كردند كه در لبنان بررسی كنند این نیروها در كجا مستقر بشوند. آن شبی كه فردایش قرار بود نیروها فرستاده بشود، بیاد دارم كه جلسه رؤسای سه قوه بود و شهید همت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند كه امام فرمودند "راه قدس از كربلامی گذرد " یعنی شما بپردازید به جنگتان، چكار دارید به لبنان كه نیرو بفرستید به آنجا. "

http://rajanews.com/detail.asp?id=30824 لینک منبع

وچون مطلب طولانیه شمارو به همون لینک ارجاع میدم.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

جمعه 22/3/1388 - 1:36 - 0 تشکر 121662

بوی صداقت آمد!/8
فوق لیسانس معماری، استاد راهنمای رساله‌های کارشناسی ارشد و دکترای علوم‌سیاسی

انتشار خبر روز گذشته در رجانیوز مبنی بر اینکه میرحسین موسوی که در فیلم تبلیغاتی خود تأکید کرد "من دکتر نیستم" و در سوابق علمی وی چنین چیزی وجود ندارد، اما بر در اتاق وی چنین عنوانی نصب شده است، از سوی سایت‌ها و رسانه‌های پرشمار وی با سکوت کامل مواجه شده است و عنوان "دکتر میرحسین موسوی" نیز از در اتاق وی در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس جمع‌آوری شده است.

بنا بر این گزارش، در پایگاه رسمی شورای عالی انقلاب فرهنگی، در بخش معرفی اعضای این شورا، پیرامون سوابق علمی مهندس موسوی 68 ساله اینگونه آمده است: میرحسین موسوی خامنه فرزند میر اسماعیل، آخرین مدرک تحصیلی، فوق لیسانس معماری وشهرسازی از دانشگاه ملی(شهید بهشتی) 1348. میر حسین موسوی که با تحصیلات فنی هنری خود در رشته معماری پیش از انقلاب در دانشگاه ملی نیز در همین رشته تدریس داشته است، اگرچه در دهه نخست انقلاب مهندس موسوی به جهت بر عهده داشتن مشاغلی همچون عضویت در شورای انقلاب، وزارت امور خارجه و نخست وزیری، نتوا نست به فعالیت های دانشگاهی بپردازد، اما در سالیان پایانی 8 سال نخست وزیری اش و همزمان با فشار اقتصادی ناشی از جنگ تحمیلی بر مردم ایران، بنا بر آنچه که در سردر ورودی دانشگاه تربیت مدرس نقش بسته است، به بهانه تحقق انقلاب فرهنگی و با نظر مساعد حضرت امام(ره) بنای تاسیس دانشگاهی را گذاشت که در آینده نه چندان دور خود نیز یکی از اعضای هیت علمی آن در آمد.

اما مهندس میرحسین موسوی با مدرک کارشناسی ارشد معماری وشهرسازی نه تنها به عضویت هیئت علمی دانشکده هنر و یا دانشکده فنی و مهندسی این دانشگاه در نیامد بلکه در یک اتفاق شگفت انگیز، با عنوان "دکتر میرحسین موسوی" به عضویت گروه علوم سیاسی دانشکده علوم انسانی این دانشگاه در آمد تا در گروه درسی معتبرترین دانشگاه تحصیلات تکمیلی که یار دیرینش "سید علیرضا بهشتی" ریاست آن را بر عهده دارد، با مدرک غیرمرتبط، بنا بر اطلاعات موجود در پایگاه دانشگاه تربیت مدرس، به دانشجویان کارشناسی ارشد، مسائل ایران و ریشه های انقلاب اسلامی تدریس کند. جالب آنجاست که دفتر" دکتر میرحسین موسوی"! به عنوان عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشکده علوم انسانی این دانشگاه، با دفتر سید علیرضا بهشتی در یک اتاق در طبقه دوم این دانشکده قرار گرفته است.

لینک صفحه مربوط به دکتر میرحسین موسوی در دانشگاه تربیت مدرس

اما فعالیت علمی " دکتر میرحسین موسوی"! در کسوت استاد علوم سیاسی تنها به تدریس برخی دروس علوم سیاسی ختم نشده و "دکتر موسوی" به شهادت پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه تربیت مدرس، استاد راهنما و استاد مشاور تعدادی از پایان نامه های دانشجویان این دانشکده را نیز بر عهده گرفته است. عناوین برخی از پایان نامه هایی که دکتر میرحسین موسوی استادی راهنما و مشاوره آنها را برعهده داشته، جالب توجه است:

1- "مقایسة آرای سیدقطب و دكتر شریعتی"، تحت راهنمایی

2- " مقایسة آرای امام خمینی(ره) و آیت‌ا... نائینی "، تحت راهنمایی

3- "چالش‌های مردم‌سالاری در ایران "، تحت راهنمایی

4- "نفت و سیاست خارجی در دوران پهلوی2 "، تحت راهنمایی

5- "توسعة مركز شهر اردبیل"، تحت راهنمایی

6- "طرح دانشگاه هنر اسلامی تبریز"، تحت راهنمایی

7- "دولت رانتیر و جامعه مدنی در ایران (1376-1357)"، تحت راهنمایی

8- "الگوی مدیریت تكنوكراتیك و تأثیر آن بر موقعیت طبقة متوسط جدید ایران"، تحت مشاوره

9- "بستـرهای همكـاری و رقابـت روسـیه و ایالات متحده در آسیای مركزی"، تحت راهنمایی

اما میرحسین موسوی که همزمان با حکم محمود احمدی نژاد، ریاست فرهنگستان هنر را نیز بر عهده داشته و مشغول فعالیت های هنری از جمله راه اندازی نمایشگاه و گالری نقاشی بوده است، در کنار این فعالیت های هنری، به راهنمایی و مشاوره پایان نامه های کارشناسی ارشد بسنده نکرده است و با مدرک جعلی خود، مشاوره و راهنمایی رساله های دکتری در زمینه رشته علوم سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس را نیز بر عهده دارد. برخی از این پایان نامه ها و موضوعات که در سایت دانشگاه تربیت مدرس موجود است، شامل عنواین زیر است:

1- "استراتژی امنیت ملی"، تحت مشاوره

2- "كاریزما در مدیریت "، تحت مشاوره

3- "نفت و سیاست خارجی در دهه اول انقلاب "، تحت راهنمایی

4- "چرایی به قدرت رسیدن دولت مطلقه نوگرا در ایران"، تحت راهنمایی

5- "امنیت ایران در عصر جهانی شدن،چالش‌ها و سیاست‌ها"، تحت مشاوره

6- "تأثیر ایدئولوژی سیاسی بر رفتار سیاست خارجی ج.ا.ا و آفریقای جنوبی"، تحت مشاوره

1

 لینک تصویر در ابعاد بزرگتر

"دکترمیرحسین موسوی"! در حالی به عنوان هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس مشغول فعالیت است که در پایگاه اطلاع رسانی دانشگاه تربیت مدرس، در رابطه با مقالات علمی وی، ذیل نام "دکتر میرحسین موسوی" آمده است: سرمقاله‌های روزنامه جمهوری اسلامی در سال‌های 1360-1358و دهها اثر نقاشی و برگزاری چندین نمایشگاه نقاشی بصورت انفرادی و جمعی!

اما با نگاهی گذرا به اسامی اعضای هیئت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، ابعاد تازه تری از مافیای علمی این دانشگاه که به بهانه انقلاب فرهنگی و با محوریت نیروهای چپ تأسیس شد روشن می شود. برخی اعضای هیئت علمی این دانشکده اسامی آشنایی چون دکتر سید عطاءاله مهاجرانی، دکتر سید هاشم آقاجری، دکتر حاتم قادری،دکتر سیدعلیرضا حسینی بهشتی هستند.

پیش از این برخی اساتید انقلابی به دلیل فشار مافیای موجود در این دانشکده که با حضور محسن کدیور و سعید حجاریان بسیار کاملتر از زمان حاضر بوده است، مجبور به انصراف و خداحافظی با تدریس در این دانشکده شد.

به نظر می رسد با بررسی پرونده علمی بسیاری از سران اصلاح طلب از جمله محسن آرمین، خسرو تهرانی، سید محمد خاتمی، مرتضی حاجی، حسین کمالی و... ابعاد جدیدی از این قبیل موارد آشکار شود.

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.