29 – بدترین دردها
طرحهای نیمه تمامی كه روی دست دولت مانده بود. شاید بدترین دردها بود. كسی هم احساس نمیكند آن روز محاسبه كردیم دیدیم حدود 500 میلیارد تومان طرح نیمه ساخته روی دست دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران مانده ممكن است بعضیها بگویند طرح نیمه تمام حالا باشد این خودش ثروتی است بله این مقدار نعمتی است ولی وضع تأخیر یك مصیبت و مشكل غیرقابل تحملی است.
من حالا عرض میكنم، اولاً رقم 500 میلیارد تومان بدانید با بودجه عمرانی كه ما آن زمان داشتیم یعنی حدود شش برابر بودجه یكسال ما. یعنی به اندازه شش سال كه ما بودجه بریزیم این طرحها را میتوانستیم در برنامه عمرانی قرار دهیم. تا خبر طرح یعنی چه؟
مثلاً فولاد مباركه كه یكی از طرحهای ما بود. اگر در زمان خودش این طرح اجرا میشد و در زمان خودش محصولش به بازار میآمد بسیاری از مشكلات را برطرف میكرد مثلاً ورق آهن، یعنی حدود دو میلیون تن ورق آهن كه الآن مصرف ما در كشور خیلی كمتر از این است. تأخیر در پایان این طرح یعنی این. آن روزها حدود 30 میلیارد تومان هزینه آن بود. ولی حالا حدود 80 میلیارد تومان شده و این تأخیر یعنی سه برابر شدن هزینهها.
شما اگر خودتان احداث خانهای را در سال 62 شروع كرده باشید و روی دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشید تا به حال میفهمید كه تفاوت قیمت یعنی چی یعنی آن سال، چند تمام میشد و امسال برای شما چند تمام میشود. انتظار نیروها و تورمی كه ایجاد میكند. چون این طرحها دائماً پول میخورد بدون اینكه محصولی به ما بدهد.
ما 500 میلیارد تومان اینگونه طرحها را داشتیم، پتروشیمی بندر امام، نیروگاه بوشهر و شهید رجایی و چوب و كاغذ مازندران و راهآهن بافق - بندرعباس اینها طرحهای بزرگ است و طرحهای كوچك از این قبیل مانند سرب و روی زنجان و همه اینها برای مملكت حیاتی و چیزهایی بود كه ضرورت زندگی بود.
1370.5.19
30 - عقب ماندگی
عقبماندگی در امكانات زیربنایی بود كه این ده سال یك مشكل بسیار بسیار سنگین و غیرقابل تحملی را بر دوش شما مردم گذاشته است و زیاد نیاز به توضیح ندارد.
خودتان میدانید یعنی مثلاً ما راههایی كه نساختیم، راهآهنهایی كه نساختیم، نیروگاههایی كه نساختیم، و وسایل حمل و نقلی كه نخریدیم. لولهكشی آب، گاز و لولهكشیهای دیگر و چیزهایی از این قبیل، جنگلها و مراتع كه با نساختن سد در حال از بین رفتن است. شما ببینید از این ناحیه چه اشكالات عظیمی برای مردم فراهم شده است.
وقتی آن روز را محاسبه كردیم یك رقم عظیمی را با یك سرعت عمل فوقالعاده و نیروی انسانی عظیمی را لازم داشتیم تا ما این هفت تا هشت سال را جبران كنیم و به وضع روز برسانیم.
1370.5.19
31- 500 شهر راكد
وضع شهرداریهای كشور، حدود 500 شهر در كشور هست كه نتوانستند خودشان را به روز برسانند خیابانها، میادین، پاركها، آب، برق و... خب در تهران زندگی میكنید و وضع شهر را میدیدید شهرهای دیگر از اینجا بدتر بود. باز قدری به تهران رسیدگی میشد 500 شهر راكد و 10 سال عقب مانده كه همه چیزشان عقب بود. از سینما، ورزشگاه و از كتابخانه از آب و برق و... و آن چیزی كه وسیله ضروری زندگی است عقب و راكد مانده به اضافه اینكه ماشینآلات اینها به جبهه رفته بود.
شهرداریها از ما مطالبات ماشینآلات میكنند كه ما باید به آنها بدهیم چراكه مال مردم است و از عوارض گرفته شده است.
1370.5.19
32- افت تولید
مشكل بعدی ما كه باز از اینها مشكلتر است افت تولید است.
تولید در كشور بشدت نزول كرده بود، بعد از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستیم تولید را سامان دهیم، مدیریتها بهم خورد، خیلی از مدیران فرار كردند، كارخانهها مصادره شد، سرمایهها را بردند و این ده سال افت تولید جیب مردم را خالی كرد.
من فقط یك رقم را میگویم و شما میتوانید بفهمید معنای تولید یعنی چه؟ تولید ناخالص ملی یكی از شاخصهای اساسی رونق اقتصادی كشور است كه میگویند این مقدار تولید در كشور بوده و قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا این مدت به این شكل درآمده، وضع تولید ناخالص اینطوری شده كه اگر یك نفر ایرانی از مجموعه تولیدات كشور، مثلاً 40 هزار تومان سهمش میشده، در سال 67 كه ما برنامه را بررسی كردیم، 20 هزار تومان سهم میبرد.
حتماً معنای این را درك میكنید و دو دلیل هم داشت یكی اینكه تولید كم شده و یكی جمعیت زیاد شده بود.
1370.5.19
33- فقر مضاعف
سهم سرانه ما از تولید در سال 67، 23 هزار ریال بود كه در اوج خوبی آن نزدیك به 40 هزار تومان بوده است، یعنی 53 درصد ما داشتیم و هر ایرانی در این دوران 50 درصد فقیر شده بود.
فقر واقعی یعنی این و بقیه چیزها را آدم نمیفهمد.
حالا خانهاش، فرشش، غذایش چطوری است، اینها را هر كسی میتواند در معیارهای اقتصادی تحمل كند و مسائل خاص خودش را دارد.
اما فقر واقعی در اقتصاد كشور یعنی كم شدن تولید سرانه و ما دچار این مصیبت شده بودیم یعنی جامعه ایرانی را وقتی محاسبه كردیم درآمد هر فردش در مجموع تولیدات كشور تقریباً نزدیك 50 درصد كم شده بود كه این فقر را خیال میكنیم كه با فشارها و تقسیمها و سهمیهبندیها و امثال اینها بتوانیم جبران كنیم كه فقر جبران نمیشود. اگر دولت موفق باشد فقر را میتواند به صورت صحیح بین افراد تقسیم كند.
اگر نظام توزیع درست باشد، هنرش این است كه این فقر را تقسیم كند و همه كم بخورند، كم بپوشند كه ما این كار را نتوانستیم انجام دهیم.
شما در زمان جنگ دیدید كه یك عده زالوصفت ماندند و نه در جنگ شركت كردند و رفتند در بازار سیاه و از این چند نرخیها استفاده كردند و آنها هم این فقر را نسبت به طبقه مستضعف قویتر كردند.
بنابراین طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت.
1370.5.19
34- مرض خطرناك
در كشوری كه تولید نیست، سرمایهگذاری هم نیست یكی از ارقامی كه خیلی سقوط كرده بود سرمایهگذاری بود بخش خصوصی سرمایهگذاری جدی نمیكرد و دولت هم چیزی نداشت، لذا بیكاری بود، این مشكل بیكاری یك مرض بسیار خطرناكی است كه عوارض آن در جاهای دیگر مشخص میشود.
كارهای دلالی رشد میكند كه خودش ضرر دارد.
كارهای دست فروشی و تكراری، یك كالا به جای اینكه از مزرعه بیاید و به دست مصرفكننده برسد در این میان چند نفر نانخور پیدا میكند تا به دست مردم برسد.
یكی با فروش آدامس خودش را سیر میكند، یكی با فروش سیگار، یكی با فروش یك تكه یخ خودش را سیر میكند، دیگری با فروش دستمالی كه از این مغازه میگیرد و در خیابان میفروشد خودش را سیر میكند، خوب این كه كار نیست، اینها تحمل كردن مخارج اضافی بر مصرفكننده است. قاچاق به همین دلیل رشد پیدا كرد حال آنهایی كه به دنبال قاچاق میرفتند، سرانشان فاسد و پولپرست بودند اما عوامل اینها مردم مستأصلی بودند كه زندگی اینها را به قاچاق میرساند و این هم مشكل جدی دیگر.
1370.5.19