به نام خدا
سلام
جناب میکرو، من با هیچ کدوم از این دو حالتی که توی پست اخیرتون گفتید به طور قطعی موافق یا مخالف نیستم.
چون آدم ها، اخلاق و منش و طرز فکر و سطح ایمان و سواد و فرهنگ و شعورشون با هم فرق می کنه، که این خیلی در این زمینه تأثیر گذاره.
اما در مجموع تا حد زیادی این موضوع رو قبول دارم.
شاید بد نباشه به طور اجمالی یه صحبتی بکنم درباره ی هر کدوم از دلایلی که توی مقاله ذکر شد، قطعاً ضمن این صحبت ها راه حل هایی رو هم ذکر می کنم.
درباره ی تنوع طلبی که، واقعاً تأسف باره شخصیت چنین آقایونی... حال آدم به هم می خوره...
خانوم ها قبل از ازدواج خیلی باید چشماشون رو باز کنن تا توی همچین چاهی نیفتن...
در خصوص تغییر معیار هم، خوب همون طور که همه می دونن باید پیش از ازدواج خیلی دقت بکنیم و طرفمون رو خوب بشناسیم. این رو که همه می دونیم، اما در عمل هم باید رعایتش بکنیم.
در خصوص بار مسئولیت زیاد هم، خوب ببینید، هر دو طرف باید دقت کنند که مسائل و مشکلات زندگی، نباید باعث حذف جذابیت های زندگی بشه.
اما این هم هست که طرفین به هر حال حتماً می دونن که زندگی ِ اصلی و مسائل و جریاناتش خیلی با دوران نامزدی یا عقد فرق می کنه. پس نباید انتظار داشت که دقیقاً مثل اون دوران بود و رفتار کرد.
باید تلفیقی از این دو حالت رو در نظر گرفت: یعنی در عین این که نباید انتظار چنین رفتارهایی رو در حد دوران نامزدی (که کمی تا قسمتی اغراق شده ست) داشت، در عین حال نباید هم گذاشت تا مشکلات زندگی، زندگی مشترک رو تبدیل به یه چیز روزمره و خسته کننده بکنه.
اگر چیز دیگه ای به ذهنم رسید بازم می یام و می گم.
ضمن این که من هم موافقم، کسانی که ازدواج کرده اند شاید بهتر بتونن اظهار نظر کنن.
همیشه شاکرش باشیم...