سردار جهانگیر داییحامد از سال 84 به مدت دو سال مسئولیت تیم حفاظت رئیس جمهور را بر عهده داشت. از آنجایی كه وی در مقاطع و لحظههای مختلف در كنار محمود احمدی نژاد بوده، از لحاظ تاریخی میتواند شاهد خوبی بر مشی و عملكرد شخصی و مدیریتی رئیس جمهور در طول دو سال اول ریاست جمهوری باشد.
در این تاپیک قصد بر آن است که ناگفته های آقای دایی حامد گفته شود تا دوستان قدری روشنگرانه نگاه کنند!!
البته این آمار قطعاً در سایت ها و خبرگزاری های مختلف به چاپ رسیده است.
مطالب این مبحث از سایت خبرگزاری رسمی فارس برداشته شده است.
رییس جمهور میگفت من میخواهم در دل مردم باشم و مرا از مردم جدا نكنید. دراینجا كار ما سختترین حالت را به خود می گرفت؛ هم میخواستیم حفاظت را انجام دهیم و هم ایشان از مردم جدا نشوند. شرایط سختی بود كه با لطف خدا و همت بچه ها كار به پیش رفت. به دهها استان و شهر و روستا سفر كردیم كه سخت ترین دوران كار ما در زمان ریاست جمهوریها بود.
از آشیانه جمهوری اسلامی كه پروازهای سران از آنجا انجام می شود، می گفتند كه در 11 ماه، تعداد "سورتی " ماموریتهای یگانی ما در دوران آقای احمدی نژاد بیشتر از 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی و نیز 6 ماه آخر دولت آقای هاشمی بود. 6 ماه آخر دولت آقای هاشمی به لحاظ كارها و پروژه هایی كه برای افتتاح می رفت، بسیار زیاد بود. پس حساب كنید كه 11 ماه كار در این دولت با دو دوره 8 ساله مقایسه میشود.
كار ما حدود 11 - 12 شب تمام میشد و تازه بعضی شبها به منزل آقای احمدی نژاد در میدان 72 (نارمك) می رفتیم كه در آنجا انبوهی از جمعیت منتظرند كه ایشان بیاید و به مشكلات آنها رسیدگی شود.
آنجا هم دو سه ساعت می ایستادند و به تك تك این مراجعه كنندگان رسیدگی می كردند و نامه ها را می گرفتند؛ تازه حدود 2 شب كار تمام می شد و ایشان برای استراحت به منزل می رفتند و شاید یكی دو ساعت بیشتر استراحت نمی كردند و صبح زود ساعت 5 یا 6 هم بیرون می رفتیم.
یعنی ما در 24 ساعت شاید بالغ بر 20- 21 ساعت كار میكردیم و 2- 3 ساعت استراحت می كردیم. تازه ما یكی دو ساعت استراحت میكردیم اما نیروهای دیگر تازه پستشان شروع می شود.
این نشان دهنده حجم كاری بالای آقای احمدی نژاد است. من چون تقریبا با همه آقایان كار كردم و در دوره آقای هاشمی هم بودم می توانم بگویم كه پركارترین روزها و سخت ترین كارهای نیروهای حفاظتی در دوره آقای احمدی نژاد بوده و هست. هر روز كار ایشان را می شود با یك هفته كار آقایان به لحاظ حجم كار مقایسه كرد.
ما مانده ایم كه این همه توان را از كجا می آورد. خواب ندارد، غذا ندارد؛ بچه ها را از پا می اندازد. من خودم یكی از پركارترین افراد مجموعه بودم ولی نسبت به ایشان مانده بودم كه چه كنم. چون ایشان توان مضاعفی داشته و دارد كه این چیزی جز عنایت خدا نیست.
ما در استان ها و شهرهای مختلف، خوراك و غذای ایشان را می دیدیم، چون به هر حال كنترل مواد غذایی مقام مسئول همواره بر عهده نیروهای حفاظتی است. ایشان یك سوم یا یك چهارم غذایی كه برایشان می آورند را می خوردند. گوشت و مرغ و این جور چیزها هم نمیخورد؛ به چند جهت، یكی به علت اینكه قشر مستضعف نمیتوانند از این چیزها بخورند.
آقای احمدی نژاد همیشه بحث های اخلاقی را خیلی رعایت كرده اند.مثلا اینكه حتما با وضو باشند. یك وقتی در فشار كار میدیدیم كه ایشان از خستگی خوابش می برد. اما بلافاصله مقداری آب میخواست و حتی در هلی كوپتر وضو میگرفت.
یا وقتی كه در سفر استانی به محل مراسم می رسیم، جدا از اینكه سریع نماز را می خواندند، اگر میزبان بگوید ابتدا غذا صرف كنید و بعد به میان مردم بروید، این كار را نمیكرد و بلافاصله به میان مردم میرفت چون اعتقاد دارد مردمی كه اینجا ایستاده اند ناهار نخورده اند و درست نیست ما غذا بخوریم. حتی وقتی سخنرانی هم تمام می شود، غذا نمی خورد و می گفت مردم هنوز به خانه نرسیده اند و در بالگرد غذا میخورد.
ادامه دارد...