تبیان، دستیار زندگی

امام خمینی ره:خرمشهر را خدا آزاد کرد

ادامه مرحله اول عملیات بیتالمقدس(آزاد سازی خرمشهر)

بعد از گذشتن از رود کارون همانطور که قبلا گفتم دشمن بعلت اینکه توسط شهید چمران در آن منطقه آب انداخته شده بود عقب نشینی کرده بود و بعد از مدتی آبها فروکش کرده بود ما از مناطق خشک نفوذ کرده و به خاکریزهای دشمن حمله کردیم و بعد از درگیری خاکریزها را یکی بعد از دیگری تصرف کردیم و دشمن زبون بعد از شکست پا به فرار گذاشت و تا جاده آسفالته اهواز - خرمشهر پیشروی کردیم و در آنجا مستقر شده و شروع به زدن خاکریز و مواضع پدافندی کردیم.

اما یک خاطره :بعد از مستقر شدن در خط پدافندی،معمولا بعد از مستقر شدن پشتیبانی مهمات و آذوقه میرساند و برای ما شربت آوردن،شهید مصطفی طاهری یک لیوان شربت را گرفت و رو کرد به شهید عبدی و گفت این شربت را بخور که شربت شهادت توست،همه اول به شوخی گرفتیم ،اما همینکه شهید عبدی لیوان شربت سر کشید و فقط چند ثانیه نگذشت یک تیر آمد و به گلوی ایشان اصابت کرد و در جا شهید شد ،در اینجا ما متوجه شدیم که شهدا الهامات غیبی را دریافت می کنند و خبر از شهادت یکدیگر میدادندو شهید مصطفی طاهری نیز در مرحله بعدی عملیات و در حال معبر زدن در میدان مین به شهادت رسید.

آقا مهدی 313 بخدا برام خیلی سخته که این خاطرات رو تعریف کنم و خودم از شهدا و همرزمانم خجالت میکشم ،با شهدا چه عهدی داشتیم ،.اونا کجا و من کجا،ما در دنیا غرق شدیم،من همانطور که در امضا گفتم وامانده و جامانده از کاروان شهدا هستم ،ما که به درستی راه شهدا رو نمیریم،اما امیدواریم شهدا در حق ما دعا کنند تا من و امثال من از منجلاب دنیا نجات پیدا کنیم.(و حقیقتش اینجا برای حرف زدن راحت نیستم )

خب الانم که فصل انتخاباته یکعده قران را سر نیزه کردند و برای رسیدن به قدرت از هر ترفندی استفاده می کنند و با مقدسات به جنگ برای رسیدن به قدرت،هر کاری رو می کنند.

راستی این است جواب خون شهیدان،فردای قیامت در مقابل شهیدان شرمنده نیستید،از هر تهمتی و افترایی استفاده میشه،تمام بدبختی ما همینه که هر روز از شهدا دور و دورتر میشیم و برکت امام و شهدا از ما برداشته میشه،رهبر فرزانه و عزیزمونم که باید نصیحت بکنه و خون دل بخوره.

و چه زيبا مي‌گويد:
"کسي مي‌تواند در شب عمليات از سيم خاردار دشمن رد شود که به سيم خاردار نفسش گير نکرده باشد." شهيد چيت‌سازان