اینکه نامزدهای
انتخابات، علاقه خود را به انقلاب نشان بدهند و حتی بر خلاف دورههای گذشته که افتخار یکعده و یا اطرافیانشان
نفی روحیه اسلامی بود، بیشتر نامزدها شعارهای انقلابی و اسلامی میدهند اتفاق خوبی است كه به
برکت تغییرات پیش آمده در این چهار سال است.
اما آقای میرحسین
موسوی به عنوان رقیب اصلی دکتر احمدینژاد در این دوره ادعاهایی را دارند که ضمن آرزوی
واقعیت داشتن، مرور آنها بد نیست.
آقای میرحسین موسوی
در دیدار با روحانیان گفتهاند:
«همواره مدافع ولایت فقیه هستم/
بهترین رابطه را با رهبر معظم انقلاب دارم.» این خیلی خوب و قابل ستایش
است که ایشان اینگونه صریح چنین موضعی میگیرند. و یا جای دیگر گفتهاند:«موسوی:رهنمود رهبری مشکلات کشور را حل میکند»
قبل از هر چیزی
ایشان را متوجه به این حدیث شریف میکنیم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر
کس از میان مسلمانان کارگزارانی را برگزیند در حالی که میداند، کسی دیگر نسبت به او اولویت دارد… خیانتبه
خدا و رسول او و جمیع مسلمانان کرده است.
اما آقای میرحسین با
توجه به ادعایتان بهتر است؛ نگاهی به آخرین فرمایشات رهبری درباره انتخابات داشته باشیم:
«... مهم این است که شما در بین این افراد صالح، بگردید و صالحترین
را پیدا کنید. این جا جایى نیست که من و شما بتوانیم به حداقل اکتفا کنیم؛ دنبال
حداکثر باشید؛ بهترین را انتخاب کنید.
... شاخصهایى وجود
دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با
مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجملپرستى است؛ فلان مسؤول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم
را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اینى که ما گفتیم امسال،
سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است، یعنى امسال سالى است
که ملت ایران تصمیم بگیرد که با اسراف مبارزه کند.
... یکى
از اساسىترین کارها براى اینکه ما جلوى اسراف را بگیریم این است که
مسؤولین کشور، خودشان، کسانشان، نزدیکانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل
اشرافیگرى نباشند. چطور میتوانیم اگر خودمان اهل اسراف باشیم،
به مردم بگوییم اسراف نکنید؛ «أتأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم»؛ «یا
أیّها الّذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتا عند اللَّه ان تقولوا ما لا
تفعلون.»
اولین کار این است
که ما مسؤولین کشور را، افرادى انتخاب کنیم که مردمى باشند، سادهزیست باشند، درد مردم را بدانند
و خودشان از درد
مردم احساس درد کنند. این هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگردید…»
اما چند سوال:
چه کسی
از میان کاندیداها درد کشور را بهتر میفهمد؟
کسی که
بیست سال سکوت کرده و سر در نقاشیکردن خود داشته و یا کسی که چهار سال در شهرها و
روستاهای این کشور رفته و با مردم چهره به چهره دیدار داشته؟
چه کسی
با مردم یگانهتر است؟
کسی که
میگوید در این بیست سال احساس خطر نکردم به خاطر همین ساکت بودم در حالی که
اتفاقاتی مثل تورم ۵۰ درصدی
و ۱۸ تیر که قلب رهبری را به گفته خودشان به درد آورد، افتاده. و یا کسی که در
همه صحنهها بوده است؟
چه
کسی از فساد دورتر است؟
کسی
که کارگزاران و جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین به او نزدیک
است؟
البته
ما بر این عقیدهایم که ظاهر شما اشرافیگری ندارد، اما خودتان طبق
گفته خودتان هم میدانید که سادهزیستترین در میان نامزدها کیست.
نزدیکان
شما چه کسانی هستند؟ کارگزاران که شهره عام و خاص هستند در ریخت و
پاش و ثروت. اطرافیان و کسانی که برای دکتر احمدینژاد تبلیغ میکنند را میشناسید؟
آیا از طلبه و دانشجویی که از جیب خود پول میگذاشت را میشناسید تا برای احمدینژاد
تبلیغ کند؟
آیا میدانید این
شاخصها بر چه کسی صدق میکند؟ آیا بیانات ایشان در اخرین دیدار با هیأت
دولت و رئیسجمهور فعلی که به
عنوان نامزد دیگر انتخابات حضور دارد را مطابقت دادهاید؟ همین مورد سادهزیستی که رهبری در
آن دیدار به عنوان
صفت خوب، برجسته و با ارزش یاد کردند. بهتر است در مقابل آنچه که درباره اسراف در کلام رهبری
وجود دارد برای مصداقیابی کلام ایشان در همان دیدار را تکرار کنیم:
«سادهزیستى چیز بسیار باارزشى است. ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگرى
و اسراف و زیادهروى
را - که واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعهمان ریشهکن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از
یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستى مؤید و دلیل
و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اینکه اثر بکند. این خوشبختانه هست. فاصلهتان را با طبقات ضعیف کم
کردهاید.» این دقیقا همان کلام رهبری در کردستان بود
که تکرار شده بود.
آقای میرحسین موسوی!
شما به چه چیز
اعتقاد دارید؟ یا راست میگوئید یا دروغ! اینها صفاتی است که خودتان هم میدانید
بیشتر از هر کسی بر دکتر احمدینژاد صدق میکند کما اینکه رهبر معظم انقلاب در همین بیانات در
سنندج فرمودند: «ملت براى خود حق و توان تصمیمگیرى قائل است؛ میخواهد در آینده کشور
اثر بگذارد و مسؤولان کشور و مدیران اصلى کشور را انتخاب کند. انتخاب رئیسجمهور یعنى انتخاب رئیس
قوه مجریه و کسى که
اغلب امکانات کشور در اختیار اوست. و مىبینید اگر چنانچه رئیسجمهورى شور و نشاط و شوق و
اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى این کشور انجام میدهد…» آیا شما نمیبینید؟
و نکته آخر.
شما فرمودهاید: «تا شب انتخابات از
دولت انتقاد خواهم کرد! اما آیا یکبار هم از دولت تشکر کردهاید؟
قسمتی دیگر از
بیانات ایشان در آخرین دیدار هیأت دولت را مرور کنیم:
"«من لم یشکر
المخلوق لم یشکر الخالق». این وظیفه بنده هم هست، وظیفه همه هم هست. اگر چنانچه این
خصوصیات را در مجموعه دولت کنونى قدردانى نکنیم و تشکر نکنیم، طبعاً خدا را خوش نمىآید. خداى
متعال دوست دارد که از کارهاى خوب افراد تشکر بشود، قدردانى بشود و سپاسگزارى بشود.»
این نکته آخر جدا از
قسمتی از شکوائیه رهبری در سنندج بود که فرمود:
«چیزهایى را که انسان میشنود،
باور نمیکند که از زبان نامزدها و آن کسانى که دنبال این مسؤولیتها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى
انسان حرفهاى عجیب و نسبتهاى عجیبى میشنود. این حرفها مردم را نگران میکند؛ کسى را هم به
گوینده این حرفها دلبسته و علاقهمند نمیکند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخریب نکنند. این
همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کننده اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده
که از همهى این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم
که بسیارى از این مطالبى که به عنوان انتقاد درباره وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛
اشتباه میکنند.»
حالا یکبار دیگر
حدیث ابتدای این متن را بخوانید.
منبع