• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2326)
پنج شنبه 17/2/1388 - 19:54 -0 تشکر 111147
برای یاس های پر پر

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

 

 

 

ایام سوگواری مادرمون ...

خانم فاطمه الزهراست...

 

 

باز هم قلم ها رنگ حزن میگیرد...

 

 

 

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

پنج شنبه 17/2/1388 - 19:55 - 0 تشکر 111149


سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

سیب ها روی خاک غلطیدند ::::

به نام عشق

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد وغبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر،گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن ! این صدای روضهء کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم

در ودیوار خانه ای مشکی است

مربع

با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ء ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...

سید حمیدرضا برقعی

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

پنج شنبه 17/2/1388 - 19:58 - 0 تشکر 111150

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

:::: دو رکعت نشسته ::::

به نام عشق

و چند بند از یک مربع ترکیب فاطمی...

شنیده می شود از آسمان صدایی كه...

كشیده شعر مرا باز هم به جایی كه ...

نبود هیچ كسی جز خدا،خدایی كه...

نوشت نام تورا ،نام اشنایی كه ـ

پس از نوشتن آن آسمان تبسم كرد

و از شنیدنش افلاك دست و پا گم كرد

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الكن شد

نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

نوشت فاطمه تكلیف نور روشن شد

دلیل خلق زمین و زمان معین شد

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است

غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد

ز درك خاك مقام فراتری دارد

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد

درون خانه بهشت معطری دارد

پدر همیشه كنارت حضور گرمی داشت

برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت

چرا كه روی زمین واژه ی وزینی نیست

و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست

و جای صحبت این شاعر زمینی نیست

و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

خدا فراتر از این واژه ها كشیده تورا

گمان كنم كه تورا، اصلا آفریده تورا

كه گرد چادر تو آسمان طواف كند

و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف كند

ملك ببیند وآنگاه اعتراف كند

كه این شكوه جهان را پر از عفاف كند

كتاب زندگی ات را مرور باید كرد

مرور كوثر و تطهیرو نور باید كرد

در آن زمان كه دل از روزگار دلخور بود

و وصف مردمش الهاكم التكاثر بود

درون خانه ی تو نان فقر آجر بود

شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود

بهشت عالم بالا برایت آماده است

حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است

به حكم عشق بنا شد در آسمان علی

علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی

چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!

به نان خشك علی ساختی، به نان علی

از آسمان نگاهت ستاره می خواهم

اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم

كنار شعر دو ركعت نشسته بنویسم

شكسته آمده ام تا شكسته بنویسم

و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده

و مادری كن و اینبار هم اجازه بده

به افتخار بگوییم از تبار توایم

هنوز هم كه هنوز است بی قرار توایم

اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم

كنار حضرت معصومه در كنار توایم

فضای سینه پر از عشق بی كرانهء توست

(كرم نما و فرود آ كه خانه خانهء توست)

سید حمیدرضا برقعی

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

پنج شنبه 17/2/1388 - 20:0 - 0 تشکر 111151

سلام سلام سلام

منم به نوبه خودم شهادت این بانوی بزرگوار را تسلیت عرض می کنم

تقدیم به...

آزار داده انــد بســـی در جـــــوانـــی ام

بـی زار از جـوانـــی و از زنــــدگانـــــی ام

جانانه ام چو رفت، چرا جان نمی رود؟

ای مرگ! همتی! كه به جانان رسانی ام

هرشب به یاد ماه رخت تا سحر گهــان

هر اختری اســـت، شاهــد اخترفشانی ام

بر تیرهای كینه سپر گشــت ســــینه ام

آرم گـــواه، پیش تـــو، پشت كمـــانی ام

یاری زمرگ می طلبم، غربتـم ببیـــن

امـــت پس ازتــو كرد عجب قدردانی ام!



موی سپید وفصل جوانی، خبـردهـــد

كزهـــجرخود به روز سیه می نشانی ام

دیوار می كنـــد كمكـم، راه مــی روم

دیــــگرمــــپرس حــال مــن وناتوانی ام

سوزنده تر زآتش غم، غربت علی (ع) است

ای مرگ، مانده ام كه توازغم، رهانی ام

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
پنج شنبه 17/2/1388 - 20:37 - 0 تشکر 111162

سلام

وتســــــلـــــیت..


آهسته  می شوید یگانه همسرش را

با آب زمزم آیه های کوثرش را

آهسته میشوید غریب شهر یثرب

پشت وپناه وتکیه گاه و یاورش را

تنها کنار نیمه های پیکر خود

می شوید امشب نیمه های دیگرش را

آهسته می شویدمبادا خون بیاید

آن یادگاریهای دیوار ودرش را

پی می برد آن دستهای مهربانش

بی گوشواره بودن نیلوفرش را

می گوید اما باز مخفی می نماید

با آستینی بغضهای حنجرش را

در خانه‌ی اوپهلوی زهرا ورم کرد

حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را

با گریه های دخترانه زینب آمد

بوسد کبودی های روی مادرش را

برشانه های آفتابی اش گرفته

مهتاب هجده ساله‌ی پیغمبرش را

دور از نگاه آسمانها دفن میکرد

در سرزمینهای سؤالی همسرش را...

..

.

علی اكبرلطیفیان

درپناه حق

دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی

    

 

پنج شنبه 17/2/1388 - 21:48 - 0 تشکر 111181

*اینجاتمامهستیامقاتلفداکرد..شمعوگلوپروانهراازهمجداکرد*




   ** از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **
** گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه **

   ** برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص)  **
** خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه

   ** اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را **
** در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه **

   ** در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا **
** دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه **

   ** زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را **
** ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه **

   ** در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل **
** مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه **
** در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر(ع)  **
** مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه **
** از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س)  **
** وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه **

   ** دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل)  **
** ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه **

   ** بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته **
** زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه

خداوندا ! دستانم خاليند و دلم غرق آرزوها ، يا با قدرت بيکرانت دستانم را توانا گردان يا دلم را از آرزوهاي دست نيافتي خالي کن ...
جمعه 18/2/1388 - 12:53 - 0 تشکر 111239

شبی در عمق تاریكی نشسته                   زمین و آسمان غمگین و خسته


روان در كوچه ها تابوت غربت                        در آن تابوت یاقوتی شكسته

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 19/2/1388 - 16:6 - 0 تشکر 111500

به نام هستی بخش عالم

سلام

1- «آن تازیانه که بر زهراء خورد، ناله و صدائی کرد که طنین آن در گوش روزگار پیچیده است؛ پس چقدر غصه و حزنآور بوده است؟

2- و آن أثری که در بازوری زهراء همانند دمل باقی ماند؛ بهترین و قویترین دلیل برای ضرب تازیانه است.

3- و از سیاهی آنچه که از بازوی او ظاهر شده بود؛ عالم تیره و تار گشت؛ خداوندا امام مرتضی را در این مصیبت مدد کن و یاری فرما!

4- و من آن کسی نیستم که خبر میخ را بدانم و بفهمم؛ تو از سینهی زهرا، که خزینهی أسرار است این مطلب را بپرس!

5- و دربارهی داستان سقط جنین: محسنی که صاحب هر گونه فضیلت و شرف است؛ مطالبی است که دل انسان را خون میکند. و آیا برای این جنایت پیشگان ممکن است پنهان دارند خبری را که روزگار آن را فاش ساخته و از چهرهی آن نقاب برداشته است؟!

6- آری اینک در و دیوار و خونهائی که از صدیقه آمده است؛ گواهان راستینی هستند که در آن خطائی نیست.

7- حقا و تحقیقا آن شخص جنایت پیشه، بر جنین زهراء چنان جنایتی که از ناله و آله زهراء کوهها پاره پاره و خرد و گسسته شد.

8- و آن استخوانهای سینهی پاک و طاهر و مطهر را چنان درهم کوفت که مصیبتی در جهان همانند آن مصیبت نیست.

9- و از جوشیدن و جاری شدن خون از دو پستان زهراء، أندازهی جنایاتی که بر او وارد شده است فهمیده میشود.

10- و با سیلیای که بر صورت زهرا نواخت؛ دیگر جنایت را از حد به در برد؛ شل و بدون حرکت باد دست طغیان و تعدی.

مرثیه آیت الله کمپانی

پیامبر خدا ص:در تاریکی های قیامت ،شعار مومنان این است*خدایی جز تو نیست*

موفق باشید

جانشین انجمن قرآن وعترت

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 20/2/1388 - 13:42 - 0 تشکر 111677

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

یا ذالجلال و‌الاكرام

السلام علیك یا فاطمة‌الزهراء

سلام 

دل غریب من از گردش زمانه گرفت

به یاد غربت زهرا شبى بهانه گرفت

شبانه بغضِ گلوگیر من كنار بقیع

شكست و دیده زدل اشك دانه‏دانه گرفت 

زپشت پنجره‏ها دیدگان پراشكم

سراغ مدفن پنهان و بى‏نشانه گرفت

نشان شعله و درد و نواى زهرا را 

توان هنوز زدیوار و بام خانه گرفت

  مصیبتى است على را كه پیش چشمانش 

عدو امید دلش را به تازیانه گرفت 

  فراق فاطمه را بوتراب باور كرد 

شبى كه چوبه تابوت را به شانه گرفت 

سوگنامه یاس کبود

علی تقوی

ایام فاطمیه را به همه دوستداران اهل‌بیت علیهم‌السلام تسلیت می‌گویم.
اللهم عجل لولیك‌الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

شنبه 9/3/1388 - 10:57 - 0 تشکر 117359

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

تفسیر رنجنامة كوثر نگفتنی است

تشریح حادثات مكرر نگفتنی است

مبنای روضه خواندن ما بر كنایه است

باور كنید روضة مادر نگفتنی است

وقتی كه با اشاره ای از دست می رویم

شرح تمام روضه كه دیگر نگفتنی است

حالا بماند آن همه غربت نشینی اش

دلتنگیِ فراق پیمبر نگفتنی است

آری سه ماه خون جگر خورد و دم نزد

از قصه ای كه سخت تر از هر نگفتنی است

بهتر كه حرف كوچة دلواپسی نشد

اصلاً حكایت گل پرپر نگفتنی است

جریان گوشوار شكسته برای بعد

مرثیه های خاكی معجر نگفتنی است

او رفت و درد های دلش نا شنیده ماند

تفسیر رنجنامة كوثر نگفتنی است

 با بال اشك سمت حرم پر كشیده ایم

شوق طواف مرقدش آخر نگفتنی است !

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

شنبه 9/3/1388 - 10:58 - 0 تشکر 117361


سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

ا آیه آیه سورة كوثر مقدس است

شان تو ای ملیكة محشر مقدس است

بال بهشت فرش قدمهات می شود

یعنی مقام عصمت مادر مقدس است

قلبی كه فاطمیة غمهات می شود

نذر نگاه تو شده ، دیگر مقدس است

تا روضه روضة تو و گریه برای توست

این اشكهای پاك و مطهر ، مقدس است

بانو به احترام تو و عطر نام تو

گلهای یاس سبز و معطر مقدس است

وقتی كه ریخت پال و پرت بین كوچه ها

دیگر گل بنفشة پرپر مقدس است

دور و بر بقیع تو بانوی بی نشان

حتی غبار بال كبوتر مقدس است

خونت نوشت بر تن تاریخ تا ابد

هر كس شود فدایی رهبر مقدس است

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.