نقش قبیله اسلم در تحكیم حكومت ابوبكر:
قریش و در رأس ایشان ابوبکر و عمر حق امیر مؤمنان را در حالیکه ایشان مشغول دفن رسول خدا بودند، غصب نمود و سپس با تطمیع دیگران (مانند ابوسفیان) اکثر قریش را با خود همراه ساختند. و مشخص است که باقى قبایل قدرت رویارویى با قریش را ندارند.
ابوبکر و عمر نیز قبایل مختلف بیابان نشین را که به زور شمشیر اسلام آورده بودند، در مدینه جمع کردند و بسیارى از تازه مسلمانان را جلب کردند؛ زیرا امیر مؤمنان در تمام جنگها محور پیروزى اسلام بود و آنها از امیر مؤمنان علیه السلام کینه داشتند و منافقان از همین کینه استفاده کردند. سپس با استفاده از فشار این گروهها و نیز قبایل بیابان نشین اطراف مدینه خانه امیر مؤمنان را محاصره کرده و خواستند آن را به آتش بکشند.
طبرى در تاریخ خود، ماوردى شافعى در الحاوى الكبیر و عبد الوهاب نویرى در نهایة الأرب، مىنویسند:
وأقبلت أسلم بجماعتها حتى تضایقت بهم السكك فبایعوه، فكان عمر یقول: ما هو إلا أن رأیت أسلم فأیقنت بالنصر.
قبیله اسلم همگى در مدینه گردآمدند تا با ابوبکر بیعت کنند، آنقدر جمعیت زیاد بود که حتى بازارها نیز گنجایش ایشان را نداشت.
عمر گفت: قبیله اسلم را كه دیدم یقین به پیروزى پیدا کردم.
یعنى حتى اگر مردم مدینه هم مىخواستند، در چنین وضعیتی، توانایى مقابله با ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان را نداشتند.
بنی هاشم و انصار از فرمان رسول خدا اطاعت كردند
اهل سنت برای مشروع جلوه دادن خلافت خلفا روایاتی را در كتابهایشان نقل كردهاند كه طبق آنها رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب و یاران خود دستور داده است كه از خلفای بعد از آنها اطاعت نمایند ؛ هر چند كه میدانند ، آنها سنت رسول خدا را اجرا نمیكنند ، مال و اموال مردم را غارت میكنند و به جای هدایت مردم به سوی خداوند آنها را به سوی ضلالت و گمراهی سوق میدهند .
هرچند كه ما به جعلی بودن این روایات یقین داریم؛ اما از آنجایی كه این روایات در صحیحترین كتابهای اهل سنت آمده است، از باب جدال احسن و قاعده الزام خصم ، به آنها تمسك كرده و میگوییم :
بنی هاشم و انصار و باقی اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله با این كه میدانستند ابوبكر ، عمر و ... غاصب خلافت هستند ، سنت رسول خدا را اجرا نمیكنند ، اموال مردم (از جمله فدك و ...) را غارت میكنند و ... با این حال به فرمان رسول خدا گوش دادند و به خاطر مصالحی از قیام علیه آنها خودداری كردند .
مسلم نیشابوری در روایتی از حذیفة بن یمان نقل میكند كه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود :
یَكُونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ لَا یَهْتَدُونَ بِهُدَایَ ولا یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی وَسَیَقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ فی جُثْمَانِ إِنْسٍ قال قلت كَیْفَ أَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَكْتُ ذلك قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ .
بعد از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست كه از هدایت من بهرهای نبردهاند ، به سنت من نیز عمل نمی كنند و در میان آنها افرادی هستند كه قلبهایشان قلب شیاطین در جسم آدمی زاد هستند . عرض كردم ای رسول خدا ! اگر ما آن روز را درك كردیم ، وظیفه ما چیست ؟ فرمود : به سخنان آنها گوش داده و از فرمانشان اطاعت كنید ، اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار دادند و اموال شما را نیز غارت كردند ، وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری است !!! .
بنابراین، عدم دفاع بنیهاشم ، انصار و بقیه صحابه از فاطمه زهرا سلام الله علیها و حق غضب شده امیر مؤمنان علیه السلام به دستور رسول خدا و به خاطر رعایت مصالحی بوده است كه اهمیت آنها بسیار بیشتر از قیام بر ضد ابوبكر بوده است .