میگوید: خسته شدهام، میپرسم: از چی و پاسخ میشنوم از فضای یكنواخت مدرسه. آخه تا كی همش بشین، پاشو، بنویس و ... صبح كه از خواب بیدار میشوم و به مدرسه می روم، از همان زنگ اول دعا میكنم زودتر زنگ آخر برسد و كیفم را بردارم و از آن محیط بزنم بیرون.
اینها سخنان دختر دانشآموزی است كه همانند دیگر دانشآموزان ۸ هزار ساعت ازعمرش را طی یك سال تحصیلی در مدرسه میگذراند؛ مدرسهای كه از نگاه او دارای فضایی كسلكننده است. البته فقدان شادی در مدارس دخترانه، مسوولان آموزش و پرورش را به فكر واداشت تا چارهای بیندیشند و نتیجه این تفكر طرح استتار و شادابسازی مدارس دخترانه شد كه سال ۸۷ از سوی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران مطرح گردید.
چندی پیش جزییات این طرح از سوی افسانه فروزانفر، كارشناس امور بانوان سازمان آموزش و پرورش شهر تهران اعلام شد.
وی هدف این طرح را تحكیم بنیادهای اعتقادی دختران، التزام منطقی آنها به حجاب و ارتقای سطح جسمانی و روانی دانشآموزان به منظور افزایش كیفیت آموزشی مدارس عنوان كرد. در این طرح، ابتدا مدارس دخترانه از دید ساختمانهای بلندمرتبه همجوار پوشانده میشوند.
پوشاندن محیط كلاسها، از دیگر مقولههای اولیه طرح استتار است كه استفاده از شیشه رفلكس و ایرانیتهای رنگی پیشنهاد شده است. پس از اجرای طرح در تعدادی از مدارس، وسایل ورزشی گوناگون قرار خواهد گرفت.
فروزانفر، استتار كل ساختمان و حیاط را مرحله بعدی این طرح عنوان و اظهار كرد: در سالهای گذشته این طرح به عنوانهای بهینهسازی فضاهای آموزشی، محرمسازی، مدرسه با نشاط و شادابسازی مدارس تغییرنام داد. این كارشناس تاكید كرد: در راستای تكمیل طرح استتار به شادابسازی میرسیم.
آیا طرح استتار مدارس دخترانه در صورتی كه با موفقیت اجرا شود به شادابسازی میانجامد یا نه؟
● شاد ماندن مهمتر از شاد كردن
دكتر سیمین قاسمزاده، روانشناس و استاد دانشگاه با اشاره به این كه متاسفانه فضای مدارس ما فضای نشاطآور و شادی نیست، میگوید: شادی یعنی تعادل و امری فطری است كه خداوند در ذات همه افراد بشر قرار داده است. شادی میتواندیك تبسم ساده باشد و این افكار مثبت است كه میتواند عامل شادی شود بنابراین افراد باید تصویر ذهنی خوبی از خودشان داشته باشند تا شادی در روح و روانشان جریان یابد. متاسفانه سطح شادی در جامعه ما در حال نزول است. در حالی كه شادی در افزایش تحرك و پویایی موثر است.
قاسمزاده، شادی كودكان را برخاسته از فضای شاد در خانوادهها میداند و معتقد است: كودكی كه پدر و مادرش با هم اختلاف دارند یا كودكی كه خانوادهاش با فقر، اعتیاد یا دیگر آسیبهای اجتماعی درگیر هستند نمیتواند شاد باشد. حالا هر چقدر كه ما به او بگوییم تو در مدرسه آزاد هستی و میتوانی حجابت را برداری، واقعیت زندگی این كودك ناشاد است. برای شاد بودن باید دغدغههای ذهنی یك فرد كم باشد.
به نظر من فقط شاد كردن افراد مهم نیست، بلكه شاد ماندن آنها اهمیت دارد و این جزو رسالتهای اجتماعی دولتهاست كه دغدغههای افراد جامعه را كم كنند؛ اما در مورد مدارس دخترانه فرض كنیم دیوارها را آنقدر بلند كردیم كه بچهها در آن آزاد باشند. هدف از این كار چیست و به چه چیزی میخواهیم برسیم.
در بسیاری از بهترین مدارس دنیا، كودكان یونیفورم مخصوص میپوشند، ولی شاد هستند. آیا داشتن روسری یا مقنعه به عنوان یك پوشش اجتماعی كشور ما میتواند عامل ناشادی كودكان باشد؟ به نظر من این طور نیست. به عبارت دیگر با چنین كاری تنها دانشآموز را دچار تناقض میكنیم. این كه به او بگویم تا دم در مدرسه اینگونه باش و در مدرسه یك نوع دیگر! از طرف دیگر با این كار نظم موجود در مدرسه را به هم میزنیم.
وقتی دانشآموز یونیفورم مدرسه را از تن درآورد و لباسهای دیگری تن كند مسائل زیادی همانند بحث در مورد مدل مو، مد روز، فاصله طبقاتی و ... برای آنها به وجود میآید كه عامل اصلی حواسپرتی آنها از درس خواهد شد.
در حالی كه با داشتن پوشش مخصوص، همه مانند یكدیگر هستند. ما باید به جای این علامت درمانیها به كودكانمان در مدارس عزت نفس بدهیم، به آنها مسوولیت واگذار كنیم و مورد تشویق قرارشان بدهیم، برای آموزش توام با شادی بچهها پول و وقت صرف شود و به این ترتیب به كودك بینش شادی میدهیم.
این روانشناس در ادامه اظهار میكند: كار اصلی ما باید بیان شادی در مدارس باشد. رنگ یونیفورمها شاد باشد، قوانین خشك مدرسه اندكی تلطیف شوند تا بچهها حق ابراز وجود داشته باشند. درسی به نام مهارتهای زندگی در مدارس داریم؛ اما این درس فقط به صورت كلیشهای ارائه میشود.
در صورتی كه اگر این درس به صورت كارگاهی و توام با نقش بازی كردن به بچهها آموزش داده میشد، آن وقت باید كارآیی آن را میدیدیم. آموزش شادی باید در مدارس ما نهادینه شود. كودك و نوجوان ما باید یاد بگیرد چگونه مثبت بیندیشد و چطور شاد بماند. چرا نباید در مدارس ما موسیقی شاد و تند نواخته شود؟
● دانشآموز شاد، شهروند مفید فردا
دكتر صمدیراد، جامعهشناس با اشاره به این كه متاسفانه بسیاری از طرحها فاقد كار كارشناسی است، میگوید: فردی طرح و نظری را ارائه میكند و به هر صورت این طرح اجرا میشود، اما پس از مدتی به حال خود رها میشود و هیچ كاری روی نتیجه و اثر این طرح صورت نمیگیرد.
در حالی كه باید پیش از شروع یك طرح آن را روی چند مدل تست و بعد اجرا كنند. این جامعهشناس معتقد است: این كه بسیاری از مدارس ما ساختمانهای استیجاری و اكثر آنها فاقد محیطهای ورزشی مناسب و حتی فاقد فضای كافی برای آموزش است، قابل انكار نیست. از همه مهمتر نمیتوانیم بگوییم بچهها در چنین محیطهای آموزشی روحیه خوب و شادابی دارند.
در همین حال، هر كاری برای بهبود محیط آموزشی انجام دهیم، قطعا در روحیه افراد موثر خواهد بود. اما در اجرای این طرح نكاتی وجود دارد كه نباید از آن غافل شویم بسیاری از مدارس در نقاط شلوغ شهر و در میان چندین خانه محصور شده است.
برای این مدارس چه برنامهای داریم؟ اگر قرار باشد دیوارها را آنقدر بالا بیاوریم كه دختران محصور باشند، ممكن است در شادابكردن آن موفق باشیم؛ اما آیا به خانههای همسایه فكر كردهایم كه با این كار فضای مقابل خانه این شهروندان را ناپسند كردهایم و این در روحیه افراد اثر منفی میگذارد كه هر روز در مقابل چشمانشان قلعهای را ببینند؟
از طرف دیگر، اگر قرار است برای محصور کردن مدارس از یونولیت استفاده شود، آیا به عواقب و خطرات بعدی مثلا افتادن یونولیت فكر كردهایم؟ به نظر من برای اجرای این طرح باید حتما به زیبایی مدرسه نیز توجه شود. در خارج از كشور بهترین و زیباترین ساختمانها و فضاهای سبز را به مدارس اختصاص میدهند ولی در ایران مدرسه زیبا و با فضای سبز خیلی محدود است. اگر مدرسهای فضای بزرگی هم داشته باشد، با دكوراسیونهای مدرن و چوبی از زیبایی آن كم كردهاند. تمام مدارس باید در شرایط یكسان قرار گیرند.
این طور نباشد كه این طرح در فلان مدرسه بزرگ بالای شهر اجرا شود و در مدارس شلوغ جنوب شهر خبری از اجرای آن نباشد. از همه مهمتر این كه هزینه اجرای این طرح به خانوادهها تحمیل نشود و دولت خود برای اجرایی شدن و تجهیز مدارس اقدام كند.
به عقیده صمدیراد، دانشآموزان باید شاد و شاداب پرورش یابند تا افراد سالم جامعه باشند. هر چه سرمایهگذاری برای این افراد بیشتر باشد، در آینده شهروندان مفیدتری در جامعه خواهیم داشت.