• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 1308)
دوشنبه 24/1/1388 - 21:58 -0 تشکر 105798
کوچکترین مدرسه ی جهان

خبرگزار آتی‌بان:"عبدالمحمد شعرانی" سرباز معلم روستای «کالو» در 180 کیلومتری شهرستان دیر استان بوشهر در كشور ایران توانسته با راه اندازی یک وبلاگ در اینترنت در آدرس www.dayyertashbad.blogfa.com ، درباره مدرسه‌ای بنویسد که با چهار دانش آموز كوچك‌ترین مدرسه دنیا است كه در آن به زبان فارسی درس می‌خوانند .
این مدرسه که عنوان کوچکترین مدرسه دنیا لقب گرفته اکنون مورد توجه رسانه‌های جهان قرار گرفته و به همت شعرانی امکاناتی از سوی مسوولان ذی ربط به آن و روستای کالو ( از جمله آب لوله کشی‌، کامپیوتر‌، کتابخانه و میز و نیمکت‌) اختصاص پیدا کرده است‌. از طریق همین وبلاگ بوده که ایرانیان و حتی سازمان یونسکو، با این مدرسه آشنا شدند. مدیر آموزش و پرورش منطقه آنها کامپیوتر خودش را برای این مدرسه فرستاد و ایرانیانی از آمریکا برای این مدرسه هدیه فرستاده‌اند‌. یک مدرس ایرانی در آلمان نوشته‌های او را به زبان آلمانی برای کلاسش ترجمه می‌کند و این معلم از سوی روزنامه همشهری به عنوان یکی از هفت قهرمان اجتماعی کشور در سال 86.خ شناخته شده است‌.
محتوای وبلاگ شعرانی نه گلایه از کمبود امکانات و نه اعتراض و شکایت از زمین و زمان بلکه روایت جاری زندگی و مشق زیستن و عشق آموختن و یاد دادن در هر شرایطی و نگاهی جدید به دنیا و مسایل اجتماعی است‌. شعرانی معلم مدرسه‌ای کوچک به عظمت تمام دنیا و معلمی جوان که نه تنها معلم کودکان خردسال مدرسه‌اش بلکه معلم همه آنهایی است که دوست دارند رسم عاشقی بیاموزند.‌« او به حمیده و پریسا و حسین و مهدی می‌آموزد که در عبور از روزهای سخت این آدم‌های سخت هستند که می‌مانند نه روزهای سخت ». شعرانی این سرباز معلم درس مهربانی‌، محبت‌، امید‌، عشق به زندگی، پیشرفت و دوست داشتن را به دانش آموزانش می‌آموزد‌؛‌« این جا مهربانی بر دل‌ها حکمرانی می‌کند و زندگی با همه زیر و زبری‌اش جاری است. و ما آدم‌های خسته و افسرده و ناامید شهری درهجوم شور و شوق و امید این آدم‌های روستایی، کیش و مات می‌شویم ».
داستان مدرسه کالو شاید حتی از داستان «خانه دوست کجاست» کیارستمی کشش بیشتری برای ساخت یک فیلم جهانی داشته باشد‌. چه رمزی در تکنولوژی وبلاگ نهفته است که می‌تواند چنین تاثیری در ابعاد داخلی و جهانی داشته باشد‌؟ آیا وبلاگ به کمک زندگی آمده است ؟
همه دانش‌آموزان كلاس‌اش را می‌شناسد؛ می‌داند هر كدام چه‌رنگی دوست دارد و دلش برای چه غذایی ضعف می‌رود؛ هركدام دیشب شام چه خورده و كدامشان با خواهر و برادرش دعوا كرده؛ انشای چه كسی خوب است و چه كسی سرش برای ریاضی درد می‌كند؛ دل چه كسی گرفته و چه كسی قرار است امشب برود عروسی.
عبدالمحمد شعرانی از معدود معلم‌هایی است كه زیر و بم زندگی همه دانش‌آموزان مدرسه‌اش را می‌داند. عبدالمحمد‌شعرانی معلم، مدیر، ناظم و خلاصه همه‌كاره كوچك‌ترین مدرسه ایران است؛ مدرسه‌ای كه سرجمع 4تا دانش‌آموز بیشتر ندارد؛ 2تا دختر و 2 تا پسر.در روستای جمال‌آباد كالو- 30كیلومتری بندر دیر 7 خانوار زندگی می‌كنند .سال‌هاست نه خانواده‌ای به این روستا آمده و نه خانواده‌ای از آن مهاجرت كرده است.كار مردان، ماهیگیری است و زندگی‌شان وابسته به دریا. خانه‌هایشان نزدیك به‌دریاست و تنها مدرسه‌شان لب ساحل؛ 10متری دریا. درس خواندنشان هم رابطه مستقیم با دریا دارد؛ دریا از پنجره كوچك كلاس‌شان پیداست و دل كوچك بچه‌ها نگران پدرانی كه برای كسب روزی به دریا رفته‌اند...
اهالی روستای جمال‌آباد به درس خواندن بچه‌هایشان علاقه‌مندند. دبستان‌شان حالا 4 تا دانش‌آموز دارد. بچه‌ها به سن مدرسه كه می‌رسند، همین جا درس می‌خوانند؛ ابتدایی را كه تمام كردند، می‌روند شهر برای راهنمایی و دبیرستان.سابق- قبل از اینكه عبدالمحمد به‌عنوان سربازمعلم به ده بیاید- یكی از بچه‌های خودشان كه دانشگاه رفته، به‌عنوان سربازمعلم به بچه‌های ده درس می‌داده. آن‌وقت‌ها خبری از كلاس درس و نیمكت و اینها نبوده؛ یك حسینیه قدیمی بوده كه بچه‌ها در آن درس می‌خوانده‌اند.همزمان با ورود معلم تازه، آموزش و پرورش منطقه «بردخون» یك خانه نزدیك دریا خریداری كرد و آن را به مدرسه ابتدایی اختصاص داد و این‌گونه بود كه كوچك‌ترین مدرسه ایران با 4 دانش‌‌آموز تاسیس شد.«فامیلی همه بچه‌های كلاس زارعی است! برای همین هم آنها را با نام كوچك صدا می‌كنم؛ مهدی كه كلاس اول است و خواهرش- حمیده- كلاس پنجم است، پریسا كلاس دوم و حسین هم كلاس چهارم است.»
مدرسه روستا یك خانه یك اتاقه است كه همه كاره‌اش هم خود شعرانی است؛ «اینجا ناظم و مدیری نداریم. فقط یك مبصر هست كه نامش حسین است؛ حسین بچه باهوشی است و می‌تواند از عهده نظم و انضباط دادن به 3 دانش‌آموز دیگر برآید.بچه‌ها مدرسه را دوست دارند، در حقیقت خیلی به آن احساس تعلق می‌كنند شاید چون اینجا از كلاس‌های زیاد و حیاط پت و پهن و ردیف‌های آبخوری خبری نیست، اینجا درست مثل خانه خودشان است.
كار پیشخدمت مدرسه را هم خودشان انجام می‌دهند؛ خودشان مدرسه را تمیز می‌كنند، آن را رنگ می‌كنند، جارو می‌زنند و نیمكت‌ها را به سلیقه خودشان می‌چینند. مدرسه ما واقعا خانه دوم بچه‌هاست».
معلم كوچك‌ترین مدرسه
شعرانی همیشه می‌خواست معلم مدرسه شود اما هیچ‌وقت تصور نمی‌كرد معلم كوچك‌ترین مدرسه مملكت شود؛‌«فكر می‌كنم مدرسه ما كوچك‌ترین مدرسه دنیا هم باشد؛ البته مطمئن نیستم.همیشه دوست داشتم معلم شوم، بچه‌ها را خیلی دوست دارم. یادم می‌آید سال اول‌دبیرستان، موقعی كه بچه‌ها انتخاب رشته می‌كنند و راجع به آینده‌شان تصمیم می‌گیرند، معلم برنامه‌ریزی از من پرسید، دلت می‌خواهد چه كاره شوی؟ من گفتم معلم روستا! فكر نمی‌كردم این‌قدر زود به آرزویم برسم.بعد كه دانشگاه رشته آموزش ابتدایی قبول شدم، شنیدم كه آموزش و پرورش سرباز معلم می‌گیرد. خودم را معرفی كردم.یادش به‌خیر روزی كه داشتم بندهای پوتینم را می‌بستم، نمی‌دانستم برای معلمی به كوچك‌ترین مدرسه كشور می‌روم و به تك‌تك بچه‌هایش دل می‌بندم.اینجا همه چیز كوچك و ساده است؛ می‌توانی لبخند دانش‌آموزت را از نزدیك ببینی، معنی اشك‌هایش را بفهمی، می‌توانی راحت با آنها صحبت كنی، نیاز نیست به دانش‌آموز تنبل نامه بدهی كه پدر و مادرش را به مدرسه بیاورد، می‌توانی مستقیم با آنها صحبت كنی؛ مثلا یك بار مهدی كوچك كلاس اولی مشق‌هایش را ننوشته بود، به خواهرش- حمیده- كه كلاس پنجمی است، گفتم تو كه بزرگ‌تری باید به برادر كوچك‌ترت كمك كنی و درس یادش بدهی، گفت آقا به خدا ما نمی‌دانیم چه كار كنیم، مشق‌های خودمان را بنویسیم به مادرمان دیكته بگوییم یا به مشق‌های مهدی برسیم؟ مادر حمیده هم نهضت سوادآموزی درس می‌خواند».

كلاس لب دریا

«مدرسه لب دریاست. بوی شور دریا در كلاس‌ها می‌پیچد. بچه‌ها با دریا انس گرفته‌اند. زنگ‌های ورزش، بچه‌ها كنار دریا ورزش می‌كنند و اگر هوا خوب باشد، مرتب برای هواخوری لب دریا می‌رویم. 4تا دانش‌آموز را راحت می‌توان كنترل كرد و مراقبشان بود. اگر تعداد دانش‌آموزان بیشتر بود، نمی‌شد این كارها را كرد».

رایانه در روستا

با اینكه روستای جمال‌آباد یك روستای كوچك و جمع‌وجور است و با اینكه 7 خانوار بیشتر سكنه ندارد و صاحب كوچك‌ترین مدرسه است اما مردم بافرهنگی دارد.

بیشتر آنها با كمك سرباز معلم برای خانه‌هاشان رایانه قسطی خریده‌اند؛‌«برای بچه‌های كلاس رایانه گذاشته‌ام، یكی دو ساعت اضافه نگه‌شان می‌دارم و باهاشان كامپیوتر كار می‌كنم.استعدادشان خوب است. جالب است بدانید مدرسه ما رایانه هم دارد. اینكه چطور توانستیم برای مدرسه به این كوچكی رایانه بگیریم، خودش ماجرای شنیدنی‌ای دارد؛ اول مهر آقای عابدی- رئیس آموزش و پرورش منطقه- برای بازدید از مدرسه كوچك ما آمد.از بچه‌ها خواست آرزوهایشان را نقاشی بكنند. بچه‌ها همگی این كار را كردند. بعد، از بچه‌ها پرسید چه می‌خواهند؟ حسین- مبصر كلاس- گفت: كامپیوتر می‌خواهیم.آقای عابدی بچه‌ها را خیلی دوست دارد؛ به محض اینكه به دفتر كارش برگشت، كامپیوتر خودش را از دفتر كارش برداشت و برای ما فرستاد. بعدها كه برای دیدنش به دفتر كارش رفتم، دیدم به جای رایانه نقاشی‌های بچه‌ها را گذاشته و نگاه می‌كند.گفت این‌طوری آرزوهای بچه‌ها را فراموش نمی‌كنم!.»

آموزش و پرورش منطقه هم حواس‌اش حسابی به 4تا دانش‌آموز دبستان جمال‌آباد و مدرسه كوچكشان هست؛‌«آقای عابدی مرد شریفی است؛ یكی از آدم‌هایی است كه به‌خوبی از عهده مسوولیتی كه بر شانه‌اش گذاشته‌اند برمی‌آید.
بچه‌ها هم دوستش دارند؛ مثلا چند وقت پیش نیمكت پریسا و حمیده شكسته بود، برای اینكه شكستگی پیدا نباشد، روی میز را با پارچه‌ای پوشانده بودند.وقتی برای بازدید از آموزش و پرورش آمدند، بچه‌ها سریع پارچه را برداشتند تا آقای عابدی شكستگی میزشان را ببیند و برای آن چاره‌ای بیندیشد. آقای عابدی هم شكستگی را دید و قول داد كه هرچه سریع‌تر برای بچه‌ها نیمكت سالم بفرستد و فرستاد».

یك بلاگ بین‌المللی

اما كوچك‌ترین مدرسه ایران و دانش‌آموزان‌اش را آقای شعرانی در بلاگ‌اش به دنیا معرفی كرده.آقای شعرانی عكاسی هم می‌كند كه نتیجه‌اش عكس‌های زیبای بلاگ ایشان است؛‌«بلاگ من را یك سایت اسپانیایی كه مخصوص آموزش و پرورش است به دنیا معرفی كرده است.مدت‌هاست بلاگ‌نویسی می‌كنم و همه خاطرات‌ام را از روز نخست- كه وارد مدرسه كوچك جمال‌آباد شدم- تا حالا در آن گذاشته‌ام. بلاگم بازدیدكنندگان زیادی دارد و جالب است بدانید 70درصد این بازدیدكنندگان، ایرانی‌های مقیم خارج از كشورند.كسانی كه یاد یار و دیار می‌كنند و دلشان برای سادگی وطنشان تنگ می‌شود». آقا معلم روستای جمال‌آباد دارد روزهای پایانی خدمتش را می‌گذراند؛ «دلم برای بچه‌ها تنگ می‌شود.
نمی‌دانم آموزش و پرورش چه تصمیمی می‌گیرد اما دلم می‌خواهد همچنان معلم بچه‌ها باقی بمانم».

 

                             /کجايند ان مردان بي ادعا/

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.