تبیان، دستیار زندگی

سلام

من خیال میكردم فقط خودم با مزه ام اما اشتباه میكردم .این جالبترین مطلبی بود كه توی انجمن طنز خوندم بیشترش هم به این خاطر كه از این فرم آدمهای به اصطلاح روشنفكر خوشم نمیاد اما كاش گزینه ی چهاردهم رو نمیذاشتی نوشته ی خوبت رو با این كار خراب كردی.تك تیر انداز تنها

جالب و تاسف انگیز بود

بند 8 رو که خوندم اینو یادم اومد

یه آقایی در یکی از این فیلم ها ی ایام نوروزداشت به همسرش می گفت

ما 20 سال پیش با زانتیا از تهران تا شمال را 10 دقیقه ای می رفتیم

.............

از سانسور هاتون سپاس گذارم

باید گذاشت کاربر ها خودشون ادامش را متوجه بشند مثل این فیلم ها که خودمون باید بفهمیم آخرش چی میشه

باتشکر

نیکادل

مدیر انجمن طنز

به نام خدا

سلام به همه

آقا ممل!! بابا دست نریزا!!!! فکر نمی کنی بعضی از قسمت هاش فحش بود؟؟؟؟؟

آقا در مورد بندهای 2 و 4 و 9 و 11 و 15 یه تجدید نظری بفرماییددددددد!

بند 2 بحث شما به من ربطی نداره چون من ریش پروفسری نمی ذارم ولی یک فحش قاطع به حداقل 30% مردان بود که خوب فکر نمی کنم هرکی ریش پروفسری می ذاره ادعای روشن فکری داشته باشه!!!!

بند 4 بحث شما مستقیما به من بر می گرده!!!! من از این تیکه پارچه که شما گفتید و صددرصد از نظر شما می تونه استفاده بهتری هم داشته باشه ( مانند بستن دور سبزی ها برای بسته بندی شکیل تر!!!!! ) خوشم می یاد و توی 90 در صد مواقع ازش استفاده می کنم!! ( 10% مواقعی که استفاده نمی کنم هنگامی که خوابیدم یا دارم ورزش می کنم!!!) ضمنا این رو هم بگم که هرکی کراوات می زنه ادعای روشنفکری نداره و بیشتر برای زیبایی می زنه!!!

بند 9 بحث شما مربوط به عینکی های بدبخته که حداقل 40% جامعه ما رو تشکیل می دهند و تقریبا هیچ کدوم ادعای روشنفکری ندارند!!!

بند 11 بحث شما توهینی بود به بچه های گروه زبان از جمله من!!!! آقا هر کی ترانه خارجی گوش می کنه ادعای روشنفکری که نمی کنه مثلا خود من برای تقویت مهارت گوش کردن ترانه انگلیسی گوش می کنم و اتفاقا ترانه هاش رو هم خیلی بیشتر از ترانه های فارسی دوست دارم!!!! 

بند 15 بحث شما زیاد خوب نبود چون من از این بین فقط صادق هدایت رو می شناسم و از کتاب بوف کورش خوشم میاد ولی روی این یکی دیگه اصلا ادعای روشنفکری نمی کنم!!!!!!

نکته آخر : تمام این کارهایی که گفتی اگه بخواهیم انجام بدیدم یک دذو سه سالی طول می کشه!!!!!!!

MasOud RaD

سلام

هوالحکیم

به به ...به این میگن طنز اساسی ....خوب بود ممل جان ....کلی خندیدیم

در مورد گزینه اول این گزینه ها هم خوبه : انترتیالیسم ، متریالیسم و هر چی به لیسم ختم بشه خوبس .....

در مورد دومی که گل گفتی ....ما یه کار گرگر افغانی داشتیم که هر وقت تیپ میزد اصلا فک نمیکردیمم این افغانی باشه

مثل بعضی از کاربران در انجمن سیاسی

 (چشمک....خودشون مدونند کی رو میگم)

این گزینه چهار عنده کلاسس....ایول....عجب ذهنی داریاااااا......

گزینه 5 هم میگویی بریم غر بزنیم....این گزینه رو بیخیال ....هههه

من اگه همه اینها رو بخواهم جواب بدهم بیچاره میشم

حالا همینها رو بخونید تا الباقی ماجرا.....

فعلا

یا علی مددی

به نام الله

سلامی به سبزی بهار به تمامی دوستان

ممل جان!!!!! من از دست شما ناراحت نیستم که!!!!! این حرف هایی که شما زدی در جامعه بدون کم و کاست همیشه گفته می شه ولی شما با این کارت مهر تایید موکد رو کوبیدی روش!!!!! ولی اگه منظورت به کسی بود که تمامی این خصوصیات را داشته باشه لازم به ذکره که هیچ کس با این خصوصیات وجود نداره!!!!!! چون اولا هیچ مردی که ریش میذاره مانتو تنگ نمی پوشه !!!!1 دوما هیچ دختری که مانتو تنگ میپوشه ریش نداره و کراوات نمی زنه!!!!!!!!!

معنی طنز تلخ اجتماعی رو می دونم که فکر می کنم خوب باشه در زیر توضیح مختصری بدم:

بعد از مشروطه، نویسندگان در آثار خود به مسائل اجتماعی  و رنج های طبقات محروم جامعه پرداختند و با زور و بی عدالتی به جدال برخاستند. آن ها با بهره گیری از ادبیات داستانی غرب، از نحوه و اسلوب قصه نویسی متداول پیش از مشروطه فاصله گرفتند. آن ها اصول فنی داستان نویسی غرب را تا حدودی آموختند و رمان گونه هایی آمیخته با انتقاد تند و مستقیم و گاه طنزآلود و هجوآمیز از اوضاع اجتماعی ایران آن زمان نوشتند، مانند تهران مخوف از مشفق کاظمی ، روزگار سیاه از عباس خلیلی ، مجمع دیوانگان از صنعتی زاده ، شهرناز از یحیی دولت آبادی ، بوف کور و سگ ولگرد و سه قطه خون از صادق هدایت ، سووشون از سیمین دانشور و..... .

MasOud RaD

سلام سلام سلام

ممل جان خیلی جالب بود

من همیشه خیال می کردم روشنفکرم

حالا فهمیدم ماشالله روشنفکر زیاد داریم

بازم از این مطالب زیبا در اینجا قرار بده

انجمن طنز هم مثل خونه خودت می مونه

به نام خدا

سلام

به اینها هم نیازی نبودااا من باکمی تفکر سه سوته روشنفکر میشم(چون رشنفکریم شارژیه)