باید بروم در خلوت سرخ
تا بتوانم ترانه ی آگاهی بخوانم
و خدا است تنها پناهم
خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد
کل آیتم ها 8
هوای ابری و بادی که می وزید گواه باران بود
اینجا کرمان است..
و اینجا قبور شهدای نامدار
فاخلع نعلیک
آرام سنگ نبشته را زمزمه کن..تا بدانی کجا گام نهاده ای:
اینجا تربت مطهر نام آوران گمنامی است که بلندای شهرت و سرافرازیشان سر به آسمان عرش الهی میساید."
نام آوران وادی عشق و دلدادگی که مصباح هدایت وچراغ راه جاماندگان طریق عشق گردیده اند.
و اینجا یادواره ای از یادگاری های هشت سال دفاع مقدس است...
آرامش خاصی براین فضا حکومت دارد...
سرسبزی وطراوت، روحت را تازه میکند..
تندیس چهره های شهیدان، نگاهت را جذب میکند..
نا خودآگاه دگرگون میشوی..
اینجا قطعه ای از کره ی خاکی نیست..
...
و کل ارضکربلا...و کل یوم عاشورا..
هنوز پرچم حسین...در اهتزاز است و ندای "هل من ناصر ینصرنی" در فضا پیچیده...
در موزه قدم زدم..
اسناد ی از جنگ...ازخیانت ها..از ظلم ها...
از اسارت..ازشیمیایی...از درد..از خون..
و چگونه این همه درد، واین همه صبوری و این همه همدلی...فراموش شد؟
افرادی که پای شهامت بر مین نهادند و تا عرش برین پرواز کردند...
چگونه از خاطرمان پر کشیدند؟
زیباترین بخش موزه،فضای بازی است که انواع تجهیزات به غنیمت گرفته شده و شبیه سازی عملیات رامیبینی..
وقتی روی پل معلق گام برمیداری تا از دریاچه ای کم عمق بگذری...
وقتی نجوایی میشنوی که آرام میگوید:"برادرا...ارووم و به دنبال هم حرکت کنی..."
هوای دلت ابری میشود..
همه بهانه است..
بهانه ای برای پیوند باهشت سال دفاع مقدس...
بهانه ای برای اینکه یادمان بیاید..که پدرانمان..برادرانمان...رفیقهایمان..چه کردند....چه کشیدند..
و امروز
من و تو...
چه میکنیم؟
........................
موزه خلوت بود..
نهایتا پنج یاشش خانواده برای بازدید آنجا بودند..
از فضای موزه دورشدیم..
در کرمان گشتی زدیم..
تابلوی "اتشکده وموزه زرتشتیان" جذبمان کرد..
و پدر
به سختی جایی برای پارک خودرویافت.
در میان انبوه جمعیتی که برای دیدن چند شعله ی آتش بی صبرانه انتظار میکشیدند..وارد شدیم..
چیزی قلبم رافشرد..
بعد از شهدا
ما
چـــــــــــــــــــــــــــــــهکردیم؟
سلام
گزارش قشنگ و زیبایی بود، ولی آخرش دلخراش!
اتشکده جذابیت بیشتری نسبت به یادواره شهدا داره؟!
نمیدونم چی بگم...
خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه... الهی آمین...
یا مقلب القلوب و الابصار
با سلام
خوشحالم از اینکه هنوزم کسانی هستند که برای شهدا وقت بزارن
البته بدون دعوت هم مسلما نبوده
یا علی
حس غریب عزیزم به خاطر گزارش زیبات ممنونم
بعضی وقتها آدم دلش میخواد فقط بگه چرا؟
هر موقع خسته میشی هر موقع دلت میگیره هر موقع میخوای فرار کنی از این شهر ارواح هر موقع احساس می کنی هیچ راهی برات باقی نمونده سراغ ما رو میتونی از مزار شهدا بگیری