سلام

چرا حق طلاق با مرد است

در خصوص این موضوع تا به حال یکی از دوستان درباهاش حرف نزده اصل اولیه این است حق طلاق با مرد است مرد می تواند هر زمان هر وقتئ که خواست زن خود را طلاق دهد و این طلاق اصلا ربطی به دریافت مهریه ندارد ممکن است در همان زمان مهریه را بدهد و طلاقش دهد. شما اگر نگاه کنید سند نکاحیه متوجه می شوید حق طلاق با مرد است. به غیر از سه یا چهار مورد که حق طلاق به زن داده شده اصولا حق طلاق با مرد است.

مرد می تواند بعد از عقد حتی یک لحظه بعد از عقد اراده کند زن خود را طلاق دهد اما زن نمی تواند هر زمان که خواست طلاق بگیرد.

باز هم این سوال پیش می اید که ایا مرد بر زن ارج تر است چرا خداوند حق طلاق را به زن نداده ولی به مرد داده .....

به نظر می رسد مردان حقی بالاتر و والاتر نسبت به زنان دارنند . شما بگوید چرا حق طلاق با مرد است من دنبال چرا هستم نه دنبال تبعیض.................

سلام

دوباره می گم ای کاش کمی بیشتر مطالعه داشته باشید و اگر به نتیجه ای نرسیدید بحثی را ایجاد کنید

اینها همش از قران و روایات هستش که اینو می گه:

دلیل بر این که حقّ طلاق دادن با مرد است، خطابات قرآن است. در آیات متعدّد مردان را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏فرماید: »إنْ طلقتم النساء، إذا طلقّتم النساء، طلقتموهنّ«. در این آیات خطاب به مردان است، همان طور که در ازدواج خطاب به مردان است، مثل »اذا نکحتم المؤمنات، فانکحوا ماطاب لکم، فانکحو هن باذن أهلهنّ«.
از این جا مى‏توانیم این نتیجه را بگیریم که طبیعتاً حق طلاق از آنِ کسى است که موقع ازدواج، به دنبال آن مى‏رفت و به اصطلاح به خواستگارى زن مى‏رفت. در کلام فقها آمده است:
»الطلاق بید من أخذ بالساق؛ طلاق به دست کسى است که در ابتداى ازدواج دست زن را گرفت (با او ازدواج کرد)«.
از جهت قانون طبیعت نیز چنین است که از ابتداى خلقت همیشه بر اساس فطرت خدادادى، مردان به دنبال ازدواج با زنان و به خواستگارى آنان مى‏رفتند. به تعبیر دیگر: مردان طالب و زنان مطلوب بودند، از این رو حق طلاق به کسى داده مى‏شود که به دنبال عقد ازدواج رفته است.
در صورتى حق طلاق با مرد است که در ضمن عقد ازدواج، حق توکیل در طلاق به زن واگذار نشده باشد. اگر در ضمن عقد ازدواج، مرد و زن توافق کنند زن در صورتى که لازم بداند یا در صورتى که مرد دچار عارضه‏اى شود، از جانب مرد وکیل باشد که خود را مطلّقه کند، زن نیز حق طلاق خواهد داشت.
در قانون مدنى جمهورى اسلامى آمده است: «طرفین عقد ازدواج مى‏توانند هر شرطى را که مخالف با مقتضاى عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، که خود را مطلّقه نماید». (ماده 1119)
بنابراین از نظر فقهى و از نظر قانون مدنى ایران، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعى براى مرد است، ولى به صورت یک حقّ قراردادى و تفویضى مى‏تواند به زن واگذار شود.
در مواردى نیز حاکم شرع مى‏تواند زنى را مطلّقه کند و آن در مواردى است که مرد نه به وظائف زوجیت عمل مى‏کند و نه زن را طلاق مى‏دهد. حاکم شرع زوج را احضار مى‏کند و به او تکلیف مى‏کند که زنش را طلاق دهد. اگر طلاق نداد، حاکم طلاق مى‏دهد.
امام صادق(ع) فرمود:
»هر کس زنى دارد و او را نمى‏پوشاند و نفقه وى را نمى‏پردازد، بر پیشواى مسلمانان لازم است آن‏ها را به وسیله طلاق از یکدیگر جدا کند«.(1)
بنابراین اسلام در مورد حق طلاق این نظریه را مى‏پذیرد که راه طلاق براى زن باز است. وى مى‏تواند ضمن عقد نکاح شرط وکالت بر طلاق بکند. نیز مى‏تواند به حاکم شرع براى طلاق گرفتن در صورت خوددارى شوهر مراجعه کند.(2)
چرا حق طلاق به صورت مطلق به زنان داده نشده است؟
در فلسفه احکام اسلام، کانون خانواده و هر چه موجب استحکام آن شود، داراى اهمیت و ارزش بوده و هر چه موجب از بین رفتن آن شود، مطرود و منفور است.
اصل اولیه در اسلام، حفظ کانون خانواده است، مگر آن که مفسده حفظ آن بیشتر از مصلحت آن باشد، به همین جهت طلاق به عنوان آخرین راه حل که مبغوض نزد خدا است، تشریع شده است.
حال که اصل اولیه حفظ کانون خانواده است، باید طلاق در حداقل موارد اجرا شود و تا جایى که امکان دارد، نباید این امر صورت نگیرد.
با توجه به این مسئله اسلام حق طلاق را به دلایل متعدد، به طور مطلق در اختیار زن قرار نداده است، زیرا اوّلاً در بسیارى از موارد که زن، رضایت از شوهر ندارد، کانون خانواده مى‏تواند همچنان استحکام یافته و برقرار بماند و عدم رضایت زن به رضایت تبدیل شود.
توضیح: حیات خانوادگى به علاقه طرفین وابسته است، اما روانشناسى زن و مرد در این جهت متفاوت است. طبیعت، علائق زوجین را به این صورت قرار داده که زن پاسخ دهنده احساسات مرد باشد. علاقه و محبت پایدار زن، به صورت واکنش به علاقه و احترام مرد به زن است.
خداوند کلید محبت را در اختیار مرد قرار داده، او است که اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست مى‏دارد و نسبت به او وفادار مى‏ماند. چون وفادارى زن بیشتر از مرد است، بى وفایى زن عکس‏العمل بى وفایى مرد است.
خداوند کلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنى مرد با بى‏علاقگى و بى‏وفایى نسبت به زن، او را سرد و بى علاقه مى‏کند، برخلاف زن که بى‏علاقگى اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیر چندانى در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بى‏علاقگى مرد منجر به بى علاقگى طرفین مى‏شود، ولى بى علاقگى زن لزوماً منجر به بى‏علاقگى طرفین نمى‏شود. سردى و خاموشى علاقه مرد مساوى است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگى. اما سردى و خاموشى زن به مرد، آن را به صورت بیمارى نیمه جان در مى‏آورد که امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بى علاقگى از طرف زن شروع شود، براى مرد اهانت نیست که زنِ محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را به زندگی دلگرم کند، ولى براى زن اهانت و غیر قابل تحمل است که براى حفظ حامى خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنى به زور شوهر خود را نگه دارد.
این مطلب در صورتى است که علت بى‏علاقگى زن، فساد اخلاق و ستمگرى مرد نباشد، ولى اگر مرد، ستمگرى را آغاز کند، در نتیجه زن به مردش بى علاقه شود، مطلب دیگرى است.
به هر حال تفاوت زن و مرد در این است که مرد به جسم زن نیازمند است و زن به قلب مرد.(3)
هم چنین از جهت رنجش و ناراحتى، زنان زودتر از مردان رنجور و ناراحت مى‏شوند و صبر و تحمل آنان کمتر از مردان است، اما پس از مدتى رنجورى برطرف مى‏شود. حال اگر حق طلاق به زنان داده مى‏شد، چه بسا فوراً به طلاق رو آورند.
همچنین چون ازدواج، حقوق و وظایف مالى و اقتصادى را بر شوهر لازم مى‏کند، جدا شدن و طلاق براى او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت کند، در حالى که زن گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالى بر او تحمیل نشده، بلکه استفاده مالى دارد، بنابراین شرایط طلاق (که در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) براى مرد سخت و سنگین است و براى زن از نظر مالى و اقتصادى نه تنها سخت نیست، بلکه مى‏تواند مطلوب باشد

پى‏نوشت‏ها:
1. شهید مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 315.
2. همان.
3.همان، ص 284.

چون منبع این مطلب یک وبلاگ است شایسته نیست ادرس ان را در اینجا قرار دهم

....وخدایی که در این نزدیکی است.

سلام دوستان

ممنونم از جناب طهوری توضیحات جامع و خوبی دادن . همون توضیحاتی که من می خواستم بدم رو ایشون زحمتش رو کشیدن . فقط چند تا نکته دیگه اضافه میکنم و باز هم اگه جای سوالی باشه در خدمتیم .....

ببینید همونطور که جناب طهوری هم گفتند حق طلاق با کسی هست که پیشقدم هست در ازدواج . میدونیم که با طلاق دادن مهریه زن هم باید داده بشه حالا اگه حق طلاق با زن بود خوب شاید بعضی از زن ها تاکید میکنم بعضی از خانمها میخواستن زودتر طلاق بگیرن و مهریه شون رو بگیرن چون به نفعشون بود .......

ازطرفی زن تحت تاثیر احساساتش تصمیم میگیره . شاید با یه ناراحتی و دلخوری کوچیک سریع تحت تاثیر احساساتش تصمیم به طلاق بگیره . خب اگه این حق به زن داده شده بود شاید زندگیها خیلی زود از هم پاشیده میشد . از طرفی بازم دوستمون اشاره کردند که زن اگه ناراحت بشه از موضوعی زندگی میتونه دوام داشته باشه چون طبیعت مرد نیاز و طبیعت زن ناز هست . مرد میتونه اون دلخوری رو برطرف کنه و زن هم به احساسات مرد پاسخ میده .ولی اگه مردی ناراحت و خسته باشه از زندگی زن نمیتونه دیگه زندگی رو ادامه بده چون در طبیعت زن نیست که درخواست و نیاز داشته باشه نسبت به مرد . و شاید زن زیر بار این نره که به اصطلاح منت مرد رو بکشه وقتی مرد میخواد جدا بشه .........

امیدوارم پاسخ تون رو گرفته باشید . چون اینا جامع ترین پاسخ هایی بود که شهید مطهری در این باره فرمودن ....

گرفتن مهریه به نفع زنهاست............ واقعا چرا شما یک روی سکه را همش می بیند شما نمی گوید اگر زنی طلاق بگیرو و مهریه اش را هم بگیرد با ان مهریه حالا حساب کنبید مثلا 14 سکه می خواهد چکار کند ایا سکه برای او می شود ابرو ایا می شود با مهریه ابروی خود را بدست اورد مردم در باره او چه فکری می کنند الان بهت می گویم مردم فکر می کنند زن مشکل داشته شوهرش طلاق داده ..........چون برای مرد عیب نیست اما در جامعه ما طلاق برای زن نگ محسوب می شود............... شما می دانید فلسفه لباس عروس چیست............ اصلا برای چی باید عروس لباس سفید بپوشد می دانید یعنی چس....................

اگر بدانید مطمنا این گونه حرف خودت را نمی زنی............... از طرفیمن کفتم طلاق ارتباطی به مهریه ندارد شما مثل اینکه نخوانید مطلب من را......

اما این حرف شما(طبیعت مرد نیاز و طبیعت زن ناز هست)

بیشتر ناشی می شود از عواطف و احساسات مات دخترها که خیلی بیجا است این بسشتر به شعر های عشقانه مولوی شیه است تا به بحث پاسخ من............

به نظر ما حق طلاق با مرد است چون او تصیمی کیرنده است که بخواهد زنش را نگاه دارد یا خیر اما دختران و زنان باید برای حفظ و تدوام زندگیشان داریت به خرج دهند و این قدرت مرد را به نوعی مدیریت کنند وگرنه مرد به قول معروف شلوارش می شود دوتا وقتی بشود دیگر کاری از دست زن بر نمی اید مگر بخواهد جدا شود اون هم باز طلاق دست مرد است..............

پس بهتر نیست زنها کوتاه بیایند................

در همه ی ادیان الهی مرد،موجودی برتر است،و قوانین سختگیرانه تری برای زنان وجوددارد.

....وخدایی که در این نزدیکی است.

سلام دوستان

پریسا خانم محترم اینکه میگیم حق طلاق با کسی هست که در ازدواج پیش قدم هست چون ذاتا و طبیعتا مرد خواستگار هست حالا اون استثنائات رو کاری نداریم .

اینکه میگیم طبیعت مرد نیاز و طبیعت زن ناز هست رویایی و در افسانه ها نیست . اینا میتونید تو زندگی خودتون هم حس کنید . اگر زنی ناراحت باشه شوهرش میتونه خوشحالش کنه و باهاش صحبت کنه . ولی اگه مردی ناراحت باشه یه خانم به سختی میتونه به اصطلاح ناز بکشه .

بحث مهریه هم شما متوجه نشدی . میگیم اگه حق طلاق با زن باشه چون مهریه برای زن هست زن میتونه هر وقت دوست داشت درخواست طلاق کنه تا مهریه اش رو بگیره .

فکر میکنم بحث خیلی واضح بود و پاسخ آقای طهوری خیلی واضح تر . برای من که کاملا جا افتاد این موضوع و فلسفه حق طلاق با مرد بودن رو به خوبی درک کردم. دیگران هم اگر بخوان حقیقت رو بفهمن و خودشون رو به خواب نزنن خوب میفهمن .........

....وخدایی که در این نزدیکی است.

سلام دوستان

جناب م.رها در کدام دین مرد برتر شمرده شده ؟ کجای دین اینو گفته ؟ در قرآن اگه چنین چیزی پیدا کردید برا ماهم بگید . در غیر اینصورت حرفتون رو قبول نمیکنیم .

با عرض سلام خدمت خانم اقایی

خانم اقایی خودتونو بیشتر از این خسته نکنید

paresa_p2007 کامل مطالبی که دوستان ارسال می کنند را نمی خواند و باز هم حرف خودشون را می زند

چون جواب همین سوالی که پرسیدند ، در پاسخی که بنده اول دادم هستش

ایشان یک قسمت از حرف را می گیره و روش مانور می ده

دیگه این مطالبی که در بالا گفتم در قران و روایات هستش که دیگه جای بحثی نیست چون خداوند مقدر فرموده

من به شما گفتم واقعا بحث در اینجا به هیچ نتیجه ای نمی رسیم

اینجا مثل اب در هاون کوبیدن است

می بینید که دوستان هم تمایلی برای شرکت در این بحث ها ندارند

ایشان که با جواب دوستان قانع نمی شود باید بروند و اینگونه سوالات را از مشاور مذهبی تبیان بپرسد

موفق و موید باشید

سلام

در پاسخ به بحثی که مطرح کردین؛ در احکام الهی جای چرا و اما و اگر نداریم، این در احکام اسلامی هست که حق طلاق با مرد هست، و هیچ کس نمیتونه احکام خدا رو نقض کنه یا تغییر بده.

من یه کتاب خوندم از شهید مطهری در همین رابطه

تا حدودی قانع شدم  در کل خوب بود، اگه نخوندیش بخون بهتر از جوابایی که اینجا بهت می دن

فکر کن مثلا بعضی از ادمایی که اینجا میان آدم های هستن سر و کارشون با اینترنته و مثلا با سوادن و مدرنن و ... اون وقت تفکرات قرون وسطایی دارن هنوز

نیگا برداشته گفته مرد موجود برتره :)))))

جواب سوالاتتو از منابع بهتری جستجو کن عزیزم

تنها حسن این جور بحث ها اینه که متوجه می شیم هنوز تو کله ی بعضی از مردای جامعه  تفکرات پوچ و عهد بوقی زیاده و گوشی میاد دستمون که وقت ازدواج بیشتر دقت کنیم و یادمون نره داریم تو چه کشوری با چه مردایی زندگی می کنیم