حکم زنا؛ سنگسار یا شلاق؟!
لعان چیست؟ (آیات 6 تا 10 سوره نور)
وقتى آیهى چهارم این سوره نازل شد:
«وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (نور4) و كسانى كه نسبت زنا به زنان پاكدامن و شوهردار مىدهند و چهار شاهد نمىآورند، پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گواهى آنان را هرگز نپذیرید كه آنان همان افراد فاسقند.
و حكم نسبت دادن زنا به زنان پاكدامن را بیان كرد «سعد بن عباده» (یكى از انصار) گفت: یا رسول اللَّه! اگر مردى وارد خانه شد و فاسقى را در كنار همسر خود دید چه كند؟ اگر فریاد بزند، شلاق مىخورد، چون یك نفر است و شاهد هم ندارد. اگر سكوت كند، غیرتش اجازه نمىدهد. اگر به دنبال یافتن شاهد برود، كار زنا تمام مىشود. به هر حال آیهى مربوط به هشتاد ضربه شلاق، براى سعد مسألهى پیچیدهاى شده بود. در این میان شخصى به نام «هلال بن امیه» با اضطراب وارد شد و به پیامبر (صلوات اللَّه علیه) عرض كرد: زنم را با مردى در حال زنا دیدم، به خدا سوگند راست مىگویم.
پیامبر (صلوات اللَّه علیه) ناراحت شد. اصحاب آن حضرت نیز هیجان زده شدند كه این مرد، هم ناموسش را در چنین حالى دیده است و هم شلاق خواهد خورد، زیرا شاهدى ندارد تا سخن خود را ثابت كند. ناگهان این آیه نازل شد « وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ (نور6) ». كه اگر مردى به همسرش نسبت زنا داد و شاهدى نداشت، به جاى آوردن چهار شاهد، چهار بار بگوید:
«اشهد بالله انى لمن الصادقین» خدا را گواه مىگیرم كه من از راستگویانم. و براى تحكیم و تثبیت ادّعاى خود یك بار هم این جمله را بگوید: «لعنة الله علی ان كنت من الكاذبین» لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم.
زن نیز همچون مرد حقّ دارد از خود دفاع كند، زیرا ممكن است مردى با چهار سوگند دروغ، همسر خود را به سنگسار شدن محكوم كند و براى همیشه آبروى او و بستگانش را ببرد.
اسلام كه حامى حقوق همگان است براى پیشگیرى از وقوع این كار، به زن نیز اجازه داده است تا براى اثبات پاكدامنى خود و نجات از سنگسار شدن، چهار بار سوگند یاد كند و چنین بگوید: «اشهد بالله انه لمن الكاذبین» خدا را گواه مىگیرم كه همسرم از دروغگویان است. و براى محكم كارى بیشتر بگوید: «غضب الله على ان كان من الصادقین» قهر و غضب خدا بر من اگر همسرم از راستگویان باشد.
در پنجمین جملهى مرد «لعنت خدا» بود و در پنجمین جملهى زن، «غضب خدا» كه از لعنت شدیدتر است، زیرا حساسیّت كسى كه مورد تهمت قرار گرفته است بیشتر است و براى نجات از سنگسار شدن حاضر است غضب خدا را تحمّل كند.
به هر حال در محضر قاضى و حاكم اسلامى این ده جمله (پنج جمله از مرد و پنج جمله از زن) گفته مىشود كه در اصطلاح به این كار، «لعان» (یكدیگر را لعن كردن) مىگویند. در این مورد مسائل فقهى و حقوقى خاصّى مطرح است. قاضى و حاكم اسلامى باید زن و شوهر را موعظه نماید و سعى كند لعان واقع نشود و در صورت لزوم اجرا، آن دو را به مكانهاى مقدّس مانند «مسجد الحرام» و «مسجد النّبى» و یا مسجد دیگرى ببرد و رو به قبله بنشاند، آن گاه مراسم لعان انجام گیرد.
با اجراى لعان و سوگند خوردن زن و شوهر و گفتن جملههاى ذكر شده، اسلام قوانینى را در نظر گرفته است كه باید به آنها عمل شود:
1ـ زن و مرد، بدون صیغهى طلاق، براى همیشه از یكدیگر جدا مىشوند و حقّ مراجعه و ازدواج مجدد ندارند.
2ـ مرد هشتاد ضربه شلاق نمىخورد و زن سنگسار نمىشود.
3ـ اگر فرزندى از آن زن متولد شود متعلق به خود اوست نه مرد.
از این چند آیه استفاده مىشود كه قرار دادن چهار شاهد یا چهار سوگند آن هم با لعنت و غضب براى اثبات زنا، نشانهى آن است كه خداوند با فضل و رحمت خود از طریق اینگونه احكام مانع رسوایى می شود وگرنه هر روز هزاران مرد و زن یكدیگر را رسوا و قبیلهها و فامیلها را به تباهى مىكشاندند.
آرى، دفاع زن از شخصیّت و آبروى خود و نجات او از سنگسار شدن با گفتن چند جمله، نشانهى فضل الهى است و اگر چنین نبود بسیارى از افراد سنگسار مىشدند، و آبروهایى بر باد مىرفت و خانوادههایى متلاشى مىشد.
نكات آیه:
1ـ آبرو و حفظ آن در اسلام مورد توجّه است.
2ـ در خصوص همسر، چهار سوگند و یك لعنت، به جاى چهار شاهد پذیرفته است.
3ـ اسلام، حامى حقوق زن است. زن نیز با چهار سوگند مىتواند اتّهامى را كه مرد با چهار سوگند اثبات كرده، از خود دفع كند.
4ـ اسلام براى پیشگیرى از فرو پاشى نظام خانواده، علاوه بر چهار بار خدارا گواه گرفتن، گفتن جملهى پنجمى را نیز بر هر یك از طرفین واجب كرده است. الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ كانَ مِنَ الْكاذِبِینَ (نور7) و در پنجمین بار بگوید كه لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.
5ـ با سوگند زن راه سوء استفاده مردها بسته مىشود « وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبِینَ (نور8) َ»
6ـ نفرین در شرایطى جایز است. وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها إِنْ كانَ مِنَ الصَّادِقِینَ (نور9) 7ـ سود اجراى قوانین و دستورات خداوند براى خود مردم است. « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِیمٌ (نور10) »
8ـ عذر پذیرى خداوند همیشه با مصلحت و حكمت همراه است. ... تَوَّابٌ حَكِیمٌ (10 نور)
9ـ قوانین كیفرى اسلام، احكامى سنجیده و برخاسته از حكمت الهى است. «حَكِیمٌ»
دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست!
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ و َ... (نور - 33)؛ و كسانى كه وسیلهى ازدواج نمىیابند، باید پاكدامنى و عفت پیشه كنند، تا آن كه خداوند از كرم خویش، آنان را بىنیاز نماید ... .
در حدیثى از امام كاظم موسى بن جعفر (علیهماالسلام) مىخوانیم:
"سه طایفهاند كه در روز قیامت در سایه عرش خدا قرار دارند، روزى كه سایهاى جز سایه او نیست: كسى كه وسائل تزویج برادر مسلمانش را فراهم سازد، و كسى كه به هنگام نیاز به خدمت، خدمت كنندهاى براى او فراهم كند و كسى كه اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد
پس به روشنی می توان دریافت كه :
دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست، بلكه صبر و عفّت لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» و هر كجا احساس خطر بیشتر شد، سفارش مخصوص لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِكاحاً» (چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منكر هستند، خداوند در فرمان به عفّت، آنان را مخاطب قرار داده است) و نیز اگر عفّت و تقوا داشته باشیم، خداوند ما را بىنیاز مىكند. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ ... یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ» (جوانان بخاطر امكانات ازدواج، به سراغ تهیّهى مال از راه حرام نروند و عفّت و تقواى مالى از خود نشان دهند)
البته باید گفت كه تك تك ما به عنوان افراد جامعه اسلامی وظیفه داریم تا هر طور كه می توانیم در فراهم آوردن وسایل ازدواج جوانان بكوشیم، یكی از این راهها واسطه شدن بین دو نفر برای ازدواج است و اهمیت این مساله تا آنجاست كه در حدیثى از امیر مؤمنان على (علیه السلام مىخوانیم: افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فى نكاح حتى یجمع اللَّه بینهما: "بهترین شفاعت آن است كه میان دو نفر براى امر ازدواج میانجیگرى كنى، تا این امر به سامان برسد"! (وسائل الشیعه، ج 14، ص 27 ، باب 12 از ابواب مقدمات نكاح)
در حدیث دیگرى از امام كاظم موسى بن جعفر (علیهماالسلام) مىخوانیم:
"سه طایفهاند كه در روز قیامت در سایه عرش خدا قرار دارند، روزى كه سایهاى جز سایه او نیست: كسى كه وسائل تزویج برادر مسلمانش را فراهم سازد، و كسى كه به هنگام نیاز به خدمت، خدمت كنندهاى براى او فراهم كند و كسى كه اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد." (وسائل الشیعه، ج 14، ص 27 ، باب 12 از ابواب مقدمات نكاح)
و بالآخره در حدیثى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مىخوانیم: هر گامى انسان در این راه بر دارد و هر كلمهاى بگوید، ثواب یك سال عبادت در نامه عمل او مىنویسند." «كان له بكل خطوة خطاها، او بكل كلمة تكلم بها فى ذلك، عمل سنة قیام لیلها و صیام نهارها» (وسائل الشیعه، ج 14، ص 27 ، باب 12 از ابواب مقدمات نكاح)
نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ج8
2- وسائل الشیعه جلد 14 صفحه 27 (باب 12 از ابواب مقدمات نكاح)
3- تفسیر نمونه ج 14