فارغ از اینکه این دلایل درست است یا نه، اما میتوان نکته هایی را در این زمینه ذکر کرد:
الف- تعریف نادقیق ساده زیستی در سیره علما: ساده زیستی در سیره علما و بزرگان تعریف دقیقی نداشته است برخی از آنها زندگی بسیار زاهدانه ای داشتند و بسختی زندگی خود را گذران میکردند اما برخی دیگر از طبقه مرفه جامعه بوده و از زندگی و امکانات بسیار خوبی برخوردار بودند که اکثریت اعضای عادی جامعه از آن محروم بودند از این رو اینکه کدام سیره درست بوده است در هاله ای از ابهام است مضافا بر اینکه هر کدام نیز برای خود دلایلی را ارائه میکنند و طلبه های جوان نیز متناسب با وضعیت خود به سیره برخی از بزرگان استناد میکنند، امروزه نیز با تغییراتی که در زندگی ایجاد شده است ضروری است حوزویان در این زمینه تامل بیشتری داشته باشند.
ب- تضعیف دغدغه های اخلاقی: ضعف برخی از مسائل اخلاقی نیز در فرار از ساده زیستی میتواندموثر باشد برخی از طلبه ها اگر چه میدانند و معتقد هستند که باید ساده زیست بود اما در عمل چنین رویه ای را دنبال نمیکنند، واقعیت این است که در حوزه های علمیه در سالیان دور وضعیت اخلاق و دغدغه تهذیب نفس قوی تر بوده است از این رو طلبه ها با طیب نفس و با اراده خود زندگی خود را به شیوه ای ساده اداره میکردند اما امروزه برخی از طلبه هایی که وضعیت مالی مناسبی ندارند خود را به آب و آتش میزنند تا بتوانند وضعیت خود را بهبود بخشند همین مساله میتواند اثرات نامطلوب هویتی را درباره طلاب برجای بگذارد.
ج-گسترش ارتباطات و تاثیر جامعه بر حوزه: باید پذیرفت که طلبه های امروزی بچه های همین جامعه هستند جامعه ای که در آن رقابت شدیدی برای بدست اوردن زندگی بهتر وجود دارد، فرزندان همین جامعه در حوزه تحصیل میکنند که ممکن است درس و مسائل اخلاقی کمی آنها را جرح و تعدیل کند از این رو همین طلبه ها با نگاهی به زندگی اطرافیان خود و مقایسه خود با آنها بصورت طبیعی تحت تاثیر قرار میگیرند، از سوی دیگر با گسترش ارتباطات و مشاهده سطح زندگی مردمان دیگر در کشورهای مختلف این تاثیر را میتوان دنبال کرد چه آنکه بسیاری از طلبه های امروزی اهل دیدن فیلم و استفاده از اینترنت هستند.
د- نگاه مطلق گرایانه مردم: نگاه برخی از مردم به شیوه زندگی روحانیان کمی سختگیرانه است بطور مثال اگر ببینند یک روحانی یک کیلو پیاز هم گرفته است با نگاه خاصی به آن توجه میکنند، یا وقتی میبینند یک روحانی داخل مغازه یا فروشگاهی مشغول خرید است نگاه معناداری را دارند نگاهی که تصور میکند طلبه نباید زندگی کند بقول برخی از طلبه ها بعضی از مردم فکر میکنند طلبه باید هوا بخورد. واقعیت این است که اگر چه مردم میتوانند انتظار داشته باشند که طلبه و روحانیت زندگی ساده ای داشته باشند اما همین تصور باید واقعی باشد باید پذیرفت که آنها نیز مانند مردم عادی نیازهایی دارند و در حد معمول باید زندگی کنند.
به هر حال درست یا غلط زندگی امروزی طلبه های طبقه متوسط دغدغه زندگی دارند و بزرگان و اندیشمندان حوزه باید بازتعریفی از ساده زیستی را داشته باشند تا هویت طلبه ها در مخاطره قرار نگید..
. rezataran .