تبیان، دستیار زندگی
کارآفرینی دیجیتالی فرصتی برای استفاده از نیروهای خلاق ، با کم ترین هزینه و حداکثر اثر بخشی در کسب و کار است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کارآفرینی دیجیتالی (Digital Entrepreneurship)

کارآفرینی دیجیتالی از مهم ترین زیر ساخت های اشتغال مولد در هزاره سوم تلقی شده است و کشورهای صنعتی جهان، به کشورهای گروه هشت، در این زمینه رفتار های سازمانی ارزنده ای در اختیار دارند.

کارآفرینی دیجیتالی امروزه در روش های کسب و کار بیل گیتس ، رهبر مایکروسافت به عینیت یافته است. روشی که " گیتس" جوان را به همراه همکارش، ظرف دو دهه به ثروتمندترین انسان کره زمین تبدیل کرد. مزیت رقابتی و پتانسیل ممتاز تولید در عرصه IT ، مولفه های اصلی رونق کسب و کار در این حوزه به شمار می رود.

کارآفرینی دیجیتالی اکنون به نوعی در مراکز آموزش عالی کشور در حال بررسی و آموزش اولیه است و امید است زمینه های بروز واقعی آن در کسب و کار كشور، روز به روز افزایش یابد.

کارآفرینی دیجیتالی

شرکت گوگل، یکی دیگر از موفقان عرصه کارآفرینی دیجیتالی است. شرکتی که با 2000 کارمند و گردش مالی چند میلیارد دلاری، تنها از طریق http://www.google.com، بیش از 300 میلیون مخاطب در ماه دارد.

هنوز آماری در دست نیست که تا چه اندازه ، افرادی که به دنبال خلق کسب و کارهایی در دنیای دیجیتالی در کشور می روند، به حداقل های لازم در تولید، کسب و کار و مدیریت و هنر ارتباطات، بهره مند هستند. البته آماری که در اوایل سال 85 از سوی سازمان فنی و حرفه ای کشور منتشر گردید، نشان می دهد که بیش از 85 درصد از متقاضیان اشتغال در کشور، از حداقل های علمی و عملی برای اشتغال آفرینی و حتی استخدام در یک سازمان، برخوردار نمی باشند. مشخص است که ضعف منابع انسانی مقتدر و آگاه در كارآفرینی سازمان های دیجیتالی یک مسئله راهبردی و فوق العاده حساس است. از این رو دولت و دانشگاه ها باید برنامه ای برای پرورش و تربیت افراد در این عرصه در اختیار داشته باشند. قطعا سطوح تربیت و آموزش کسانی که قصد دارند در زمینه فرآیند: رهبری، مدیریت واحدها، کاربری فرصت های شغلی و مسائل دیگر را در اختیار داشته باشند، با هم متفاوت است. فراهم کرن این فرصت های آموزشی در سطوح مختلف، نیاز مهمی است که باید به آن توجه کرد.

در کشوری مثل آمریکا، مراکز زیادی برای آموزش و تربیت افراد برای خلق و مدیریت و گسترش فرآیندهای کسب و کار در سازمان های دیجیتالی وجود دارد که این امر، بستر را برای موفقیت سازمان های دیجیتالی فراهم می کند.

اهتمامی که اکنون در کشور در جهت توسعه ضریب نفوذ IT در جامعه و فراهم کردن بسترهایی برای تعریف دوره های جدید در سطح کارشناسی ارشد برای توسعه اموری چون بازاریابی، مدیرتی کارآفرینی، تجارت الکترونیک و امثالهم پدید آمده است، رویکرد خوب و جوانی که اکنون درحال شکل گیری است اگر خواهان سازمان هایی مثل گوگل هستیم، باید از همه جهات، زیر ساختهای لازم را فراهم کنیم و در این راه همه عوامل از جمله دولت، صنعت، دانشگاه و همه افراد علاقمند به حضور در این حوزه، باید اهتمام جدی به خرج دهند.

نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در کارآفرینی

عبارت اقتصاد جدید به تدریج رواج یافته و چشم انداز تازه ای را ترسیم می کند که با گسترش فناوری اطلاعات همراه است. در چنین اقتصادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات گسترش و اهمیت فزاینده ای پیدا می‌کند. جامعه انسانی طی قرون گذشته، تاثیرات قابل توجهی از تغییرات فناوری پذیرفته است.ICT  به ارضای نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی که به ایجاد دانایی کمک می کند، می پردازد و امکانات جدیدی برای تبادل اطلاعات ایجادکرده و علاوه بر آن توان بالقوه ای دارد تا به قابلیت انسان برای ایجاد دانش جدید بیافزاید.

فرانک وبستر در کتاب نظریه های جامعه اطلاعاتی بیان می دارد که نخستین تعریف از اطلاعات که به ذهن خطور می کند، تعریف معناشناختی است. اطلاعات معنی دار دارای یک موضوع بوده و محتوای آن، آگاهی یا دستوری درباره چیزی یا کسی است. اما " کنت ارو "  معتقد است که معنای اطلاعات بطور مختصر و کوتاه عبارتست از کاهش در عدم قطعیت. اطلاعات، کاربر را قادر می سازد تا در مورد چیزی شناخت پیدا کند و از آن دانایی برای برقراری ارتباط، یادگیری، تفکر، تصمیم گیری و نوآوری در موقع نیاز استفاده نماید.

نظریه شبکه های اجتماعی در رابطه با کارآفرینی

طبق نظریه شبکه های اجتماعی، کارآفرینی فرآیندی است که در شبکه متغیری از روابط اجتماعی واقع شده است و این ارتباط اجتماعی می تواند کارآفرین را با منابع و فرصتها ، محدود یا تسهیل کند. توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث ایجاد شبکه ای عظیم با مقیاس جهانی (اینترنت) شده است. در کشورهای پیشرفته، اینترنت یکی از مهمترین ابزارهای کارآفرینان است. این افراد از طریق این شبکه بر قابلیت های خود افزوده و از مزایای آن بهره می گیرند.

کارآفرینی، موتور توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات

با کارآفرینی است که نیازها شناخته می شود و با رفع نیازها، پیشرفت حاصل می شود. کشورهای صنعتی به این دلیل پیشرفته‌اند که در فناوری اطلاعات پیشرفت کرده اند و توسط آن هم اقتصاد جهان را در اختیار گرفته و هم تبدیل به قدرت نظامی شده اند و حال فرهنگ جهان را به سوی خواسته های خود هدایت می کنند. کارآفرینی اطلاعات در سطوح مختلف سخت افزار، نرم افزار، اطلاعات و ارتباطات قابل انجام است. در هریک از این سطوح، فرصت های بسیاری برای کارآفرینی وجود دارد که نیازمند حمایت مرکز سرمایه گذاری و تلاش های کارآفرینانه است و جالب اینکه کارآفرینی در حوزه اطلاعات، بسیار راحت تر و عملی‌تر از کارآفرینی در سایر حوزه ها است. به عنوان مثال، در حوزه نیروگاه هسته ای به دلیل کاربرد محدود، ایده های کمتری وجود دارد. به علاوه سرمایه گذاری فوق العاده زیاد و در صد امکان پذیری کم، مانع هر فعالیت کارآفرینانه است، در حالیکه در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات با گستردگی بسیار زیاد، ایده‌های بسیاری خلق می شود و میزان سرمایه‌گذاری مورد نیاز که ایده‌ها را به نتیجه برسانند، چندان زیاد نیست.

نقش دولت در کارآفرینی فناوری اطلاعات

ملاحظه شد که فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات زیادی در کلیه فعالیتهای اجتماعی از جمله کارآفرینی به وجود آورده و به عنوان مهم ترین ابزار کارآفرینی مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کارآفرینی در فناوری اطلاعات پهنه وسیعی برای فعالیت دارد. کارآفرینی لازمه توسعه فناوری و توسعه فناوری بستر کارآفرینی است. بر این اساس اهمیت نقش بستر سازی کارآفرینی و وظیفه دولت مشخص می شود. دولت باید بستر کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات را که همان شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی است، توسعه دهد و امکان دسترسی آسان همه به این شبکه را فراهم کند، ضمن اینکه فرهنگ استفاده از شبکه را ایجاد کرده و گسترش دهد و قوانین و مقررات لازم را تدوین و اجرا کند.

پدیده فرار مغزها که خصوصا در فناوری نو بیشتر رایج است از نتایج ضعف کارآفرینی در کشورهای در حال توسعه است. بسیاری از نیروهای تحصیل کرده این کشورها، صرفاً علمی بار آمده و تربیت شده اند و باید توسط دیگران مدیریت شوند و از سوی دیگر، افرادی هم که شخصیت کارآفرینی دارند، بستر کارآفرینی را در این کشورها نمی یابند. کارآفرینان می توانند مشاغلی را در زمینه فناوری برای متخصصان داخل کشور ایجاد کنند و در اثر رضایت شغلی که بوجود می آورند، علاوه برکلیه مزایای کارآفرینی، از فرار مغزها نیز جلوگیری کنند.

عوامل تسهیل كننده در رشد کارآفرینی

حمایت مدیریت: ارزشها و فلسفه مدیریت و میزان حمــــایت مدیریت ارشد از افراد ریسك پذیر و نوآور در سازمانهای كارآفرین اهمیت بسزایی دارد و اساساً حمایت مدیریت یكی ازمهمترین عوامل در بین پنج عامل اصلی كارآفرینی سازمانی - یعنی تشویق و پاداش، ساختار سازمانی، ریسك پذیری، دسترسی به منابع، و حمایت مدیریت است تحقیقات زیادی درخصوص این عامل انجام شده و خصوصیات ذیل در مدیریت ارشد سازمان، مبین حمایت مدیریت از كارآفرینی است.

خصوصیات شخص مدیرعامل:

تغذیه مالی برای شروع و حركت طرحهای نو.

استفاده از ایده های جدید كاركنان.

سازگاری ارزشها و فلسفه مدیریت یا كارآفرینی.

اعتقاد به مدیریت مشترك.

تحمل انحراف از قواعد.

قدردانی از افراد ریسك پذیر.

قدرت تصمیم گیری مدیریت ارشد.

قبول مسئولیت فعالیتهای كارآفرینانه.

پذیرش ریسك به عنوان خصیصه ای مثبت.

تنوع در حمایتهای مالی.

قدردانی از افراد صاحب ایده.

تجربه نوآوری مدیریت ارشد.

حمایت از طرحهای آزمایشی كوچك.

تفكر استراتژیك: یكی از تمهیدات بسیار مهمی كه نقش قابل ملاحظه ای در پرورش مفاهیم آموزشی در دو سطح فردی و سازمانی داشته و بستر لازم جهت عملی شدن آن مفاهیم را به صورت تغییرات رفتاری و عملكردی فراهم می آورد ایجاد تفكر استراتژیك در سازمان است. تفكر استراتژیك در دو سطح فردی و سازمانی با جامعیت و دوراندیشی خاصی كه ایجاد می كند باعث درك بهتر سازمان و محیط آن شده و به خلاقیتهای مكرر منجر می شود. ازطرف دیگر، زمینه ارتباطات و تعامل بیشتر بین مدیران و كاركنان را فراهم آورده و باعث بهره برداری از نبوغ و خلاقیت كاركنان در سازمان می شود.

كارآفرینی سازمانی در راستای بهبود عملكرد سازمانی را به همراه دارد و در نگاه می توان گفت اثر سینرژیك بر توسعه بلندمدت جامعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به دنبال خواهد داشت، از این رو آموزش و پرورش نیز كه در سازمانهای مختلف كشور ما تشنه توسعه است ضرورتی دوچندان پیدا می نماید.

تجارب موفق سایر کشورها

یکی از راهکارهایی که تاکنون در کشورهای شبیه کشور ما به جهت جمعیت و بحران بیکاری و ناکارآمدی عوامل تولید بحث ایجاد بنگاههای اقتصادی کوچک بوده است مانند استرالیا- چین- ژاپن و سایر كشورها، دلیل اینکه بنگاههای کوچک در ایجاد اشتغال می توانند سهم بسزایی داشته باشد :

1. مشارکت عمومی مردم در ایجاد این بنگاهها به جهت نیاز به منابع مالی و غیر مالی محدود.

2. بهره وری حاصل از این بنگاهها نسبتاً و به طور ملموس به مردم یا اقشار متوسط جامعه می رسد.

3. با توجه به افزایش بیکاران خصوصاً زنان و تجصیل کردگان از یک طرف و عدم امکان دولت برای ایجاد شغل برای همه مردم ، این بنگاهها می توانند در ایجاد مشاغل برای مردم و به اصطلاح ایجاد اشتغال غیرمزد بگیری و متکی به خود گام بردارند.

4. یکی از محاسن ایجاد بنگاههای اقتصادی کوچک این است که این بنگاهها به صورت منطقه‌ای می‌توانند اولاً : پتانسیل بالقوه را شناسایی و ثانیاً : با توجه به پتانسیل موجود ( نیروی انسانی ـ منابع سرمایه و مدیریت منطقه ای) محصول و یا خدمت خاص منطقه را تولید تا نیازهای منطقه برآورد سازنند و بیکاران بکار گرفته شوند .

5. شاید یکی از عادلانه ترین شیوه توزیع درآمد ایجاد بنگاههای اقتصادی کوچک می باشد در واقع بر اساس منحنی لورنز، ضریب چنین توزیع درآمد برابرتر خواهد شد و این یک کار علمی در تمام دنیاست.

6. دولت وظیفه دارد بستر لازم برای اشتغال را ایجاد کند و با ایجاد صنایع مادر و تخصصی با توجه به هزینه بر بودن و همچنین ایجاد راههای مواصلاتی برق ـ آب و گاز را به عهده گیرد. لذا اگر دولت به این امور بپردازد و بحث تولید کالا و خدمات را به مردم واگذار نمایند که این هدف نیز بوده و هست یکی از راهکارههای لازم ایجاد و گسترش بنگاههای کوچک اقتصادی است.

بخش دانش و فناوری سایت تبیان