شفاعت و یا شکایت قرآن از ما
در احادیث آمده است که قرآن یک هویت زنده دارد، روز قیامت هم به شکل یک فرشته وارد محشر می شود و مقابل تک تک ما که به صف ایستادهایم و بنا است جواب بدهیم، میایستد و به خدا میگوید: خدایا این آقا و این خانم با من چه کرد و در پایان از بعضی شفاعت و از بعضی شکایت خواهد کرد. ما کدام هستیم؟ شفاعتی یا شکایتی؟ آخر این بحث معلوم خواهد شد که جزء کدام دسته هستیم.
قرآن؛ نامة خداوند به انسان
خداوند فرموده: قرآن نامة من است به بندگانم. و من بندگانم را خیلی دوست دارم! به اندازهای که همة هستی را برای شما آفریدم؛ هر چه در این دنیا هست و در آن دنیا. خداوند گفته است: برای انسان آفریدم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه بین زمین و آسمان است. و بعد از آفرینش، این برنامه را برای خوشبختی شما فرستادم؛ دوست دارم بخوانید نامه من را.
"خواندن نامة خدا " این اولین چیزی است که قرآن از ما میخواهد.
شفاعت قرآن با 10 گام
اوّل: قرائت
از خود قرآن میپرسیم؛ چقدر بخوانیم؟ میگوید زیاد؛ تا میتوانید من را بخوانید. چگونه بخوانیم؟ با طهارت. وضو بگیرید؛ آنهایی که پاک باشند، از من میتوانند الهام بگیرند. دیگر چگونه بخوانیم؟ با صدای خوش، با آهنگ خوب. چه وقت بخوانیم؟ میگوید پیشنهاد من این است: صبحها که از خواب برخاستید؛ نماز خواندید؛ بعد من را باز کنید و بخوانید. دیگر چه وقت؟ شبها. یعنی کِی؟ همان وقتی که خواب هستید، از خواب برخیزید؛ وضو بگیرید و در خلوت و تنهایی، من را بخوانید. دیگر کِی بخوانیم؟ وقت خوابیدن؛ همان موقع که اعضای خانواده میخواهند بروند به بستر، قرآن بخوان؛ هر چه میتوانی! تا ورودت به دنیای خواب، یک ورود معنوی باشد. دیگر کِی بخوانیم؟ قبل از هر نماز. قرآن می گوید: تلاوت کن آیاتی از این کتاب را و نماز بخوان. می پرسیم قبل از هر نماز تقریباً چقدر باید بخوانیم؟ امام باقر(ع) فرمود: «در شبانه روز، حداقل50 آیه از قرآن را بخوانید». چند آیه دارد قرآن؟ 6236 به 50 تقسیم کنیم تقریباً می شود 120 یعنی 4 ماه ( 120 شبانهروز) یک بار این کتاب را باید بخوانیم. قرآن از اسمش معلوم است؛ یعنی کتاب خواندن. همین قرائت قرآن خودش تأثیر دارد.
دوّم: تلاوت
تلو یعنی چیزی پشت چیزی باشد، یعنی پشت سر هم. سورهها و آیات قرآن کریم در طول 23 سال نازل شدهاند؛ 13سال در مکه و 10 سال در مدینه که میگویند آیات مکی و آیات مدنی. بعد از نازل شدن تدریجی قرآن؛ پیغمبر(ص) به نظم و ترتیب قرارگیری سورهها امر فرمود و به این ترتیب اول، سوره حمد قرار گرفت؛ بعد بقره و الی آخر.
"بهترتیب خواندن" را میگوییم: تلاوت. یعنی قرآن را به ترتیب بخوانید و ختم کنید.
در این کتاب راجع به همة مسایل زندگی انسان مطلب است؛ اخلاق، سیاست، اقتصاد، تفریح، ورزش و تغذیه، همسرداری و فرزندداری. هیچ چیزی نیست که نیاز شما باشد و در آن نباشد.
اگر همة مسایل ما در این کتاب هست، پس همهاش را باید بخوانیم. یک جاهایی را هر روز بخوانیم و بقیهاش سفید بماند؛ این خطا است. همة این کتاب باید خوانده شود تا به همة پیامها دسترسی داشته باشیم. به این میگوییم: تلاوت. قرائت یعنی بخوانید؛ تلاوت یعنی به ترتیب بخوانید.
سوّم: ترتیل
ترتیل یعنی با دقت بخوانید؛ تند تند، شتاب زده، با عجله و سطحی نخوانید. ببینیم چند جور خواندن داریم؟ مدرسه رفتن و کتابِ درسی خواندن؛ این یک نوع خواندن است. معلم میگوید این کتاب را بخوانید و از روی آن بنویسید، بعد، امتحان میگیرد، این یک جور خواندن است. ممکن است اجباری باشد؛ اجمالی باشد و دانشآموز یا دانشجو کتاب را از روی ناچاری بخواند؛ این هم یک جور خواندن است. خواندن مجله و روزنامه در مطب پزشک یا اداره؛ این هم یک جور خواندن است. یک خواندن دیگر اینطوری است: میگوید یک کتاب استثنایی وجود دارد و من 7 بار آن را خواندهام. آن قلب من است و میچسباند به سینهاش و به همه معرفی میکند؛ قرآن یک همچین چیزی از ما می خواهد. من را بخوانید با دقت؛ با عشق؛ طوری که هیچ موقع سیر نشوید. به این میگویند: ترتیل. یعنی این نیست که فقط سوره تمام شود، با دقت میخواند چون نظرش این است که این آیهها برای من پیامهایی دارند؛ زندگی من باید بر اساس این آیهها شکل بگیرد.
چهارم: تدبّر و تفکر
تدبّر یعنی فکر کنید. حضرت علی(ع) فرمود: « سودی در قرائت بدون تدبّر نیست». دبر یعنی پشت. میگوید پشت این کلمهها معناها است. پشت هر آیهای ممکن است چندین معنی وجود داشته باشد. امامان ما فرمودهاند:« تا هفتاد معنا، ممکن است داشته باشد هر آیهای، هر سورهای.» لایههای زیادی دارد قرآن مثل تنة درختی که بریده شده؛ چندین لایه دارد. این آیهها، لایههای معنایی پشتش است. همینطور که میخوانید، فکر کنید لایههای پشت این کلمهها چه هستند؟ قرآن 114 سوره دارد و 6236 آیه. و تقریباً 78000 کلمه. اینها کلماتِ نامة خداست. خدا معشوق است یا بر عکس؟ فعلاً بنا را میگذاریم بر این که ما عاشقیم و خدا معشوق. معشوق برای عاشق نامه نوشته است، عاشق نامه را میخواند؛ گریه میکند؛ به چشمهایش میمالد؛ با دقت میخواند، دو بار، سه بار، چندین بار. باید اینگونه بخوانیم قرآن را و معنی کلمههایش را هم باید بدانیم. یک مسلمان با هر زبانی که باشد، همین که مسلمان است باید این 78000 کلمه را و معنایش را بفهمد. به چه منظور؟ به منظور این که فکر کند. و مگر میشود بدون فهمیدن، فکر کرد؟ در ضمن از این 78000 کلمه بیشترشان تکراریاند. تکراریها را کنار بگذاریم میشود 11000 کلمه. 1000کلمه هم هستند که 83 درصد این کتاب را تشکیل میدهند.
1000 کلمه که زیاد نیست. معنی این 1000 کلمه، را به فارسی حفظ کنید. مثلاً روزی 10 کلمه. حفظ کردن هر کلمه 5 دقیقه هم طول بکشد؛ می شود 50 دقیقه. یا نه؛ 5 کلمه، نه؛ 3 کلمه، نه؛ روزی یک کلمه؛ میشود 5 دقیقه. حداکثر 3 سال طول میکشد. چندین با در کتاب قرآن این جمله آمده است: "... خُذِالکِتابَ بقُوَّهٍ...(مریم/12)" یعنی« این کتاب را محکم و جدی بگیرید». فایدهاش چیست؟ این است که بعد از 3 سال هر جای این کتاب را که باز بکنی؛ 80 درصدش برای ما روشن است. نه اینکه فقط معنایش را بدانیم؛ به معناها فکر هم باید بکنیم. رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ (غافر/8) "رَبَّنَا" یعنی پروردگار ما " وَأَدْخِلْهُمْ " یعنی وارد کن آنها را. فرشتهها برای مومنین دعا میکنند: خدایا؛ مومنین را وارد کن به"جَنَّاتِ عَدْنٍ" که جمع جنت هست؛ جنت هم یعنی باغ. مومنین را وارد باغهای عدن کن. عدن یعنی همیشگی. " الَّتِی" یعنی بهشتهایی که "وَعَدتَّهُم" یعنی وعده دادیم تو را به آنها. و " وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ " یعنی کسی که درست باشد؛ صالح باشد از پدران. خدا قسمتتان بکند، بهشت تشریف ببرید. اما بهشت چند درجه دارد. بهشت به تعداد آیههای قرآن درجه بندی شده است؛ یعنی 6236. " وَ إِذا دَخَل صاحب القرآن الجَنَّه قیل لَهُ ": ورودی بهشت، فرشتهای نشسته است که میگوید درجه تو بستگی به میزان قرآن خواندن تو دارد؛ مثلاً اگر 7 آیه خواندی درجه 7، اگر 70 آیه خواندی، درجه 70. مجموعاً هر چه انس شما با این کتاب بیشتر باشد، جایتان در بهشت بالاتر است. حالا اعضای خانواده شما چند نفر هستند؟ مثلاً آقا و خانم و بچهها. مثلاً 4 نفر. انشاءالله همة اعضای خانواده شما میروند بهشت. ولی آیا همة آنها یک جا میروند؟ بستگی دارد؛ ببینند چقدر هر کدام همت داشتند و به قرآن نزدیک بودند. از همین 4 نفر یکی درجه 300، یکی درجه 700، یکی 3000 و یکی درجه 5000 . این خانواده میخواهند همدیگر را ببینند. میگویند: خدایا اینجا برای من جهنم است؛ فرزندم حتماً باید پیشم باشد. راهش این است: فرمی را پر میکنند اعضای این خانواده؛ میدهند به مدیر عامل بهشت که فرشتهای است به اسم رضوان. میگویند ما میخواهیم همه یکجا باشیم. حالا یکجا، کدام درجهها است؟ در قرآن 3 جا آیهای داریم که اینها را همه را میبرند یکجا و یکجا هم جای بالاتری است. این یک مفهومی دارد برای خانواده و آن اینکه خداوند گرد هم بودن اعضای خانواده را دوست دارد که همه با صمیمیت دور هم باشند. بعد هم که عروس و داماد شدند بچه ها خانههایشان نزدیک پدر و مادر باشد و به هم سر بزنند.
قرآن از ما چه میخواهد؟ قرآن مدام میگوید: فکر کنید و فکر کنید و فکر کنید. در مورد چه فکر کنیم؟ میگوید در مورد قصههای من فکر کن! تصور نکن این قصهها قدیمی هستند. حرفهایش برای شما است. فکر کن! فکر کن کجای این قصه به شخص شما مربوط میشود. فکر کنیم راجع به مثلها. حدود 120 مثل در قرآن هست. فکر کنید این مثل چه حرفی برای شما دارد. روی دستور ها فکر کنید. مثلاً دستور داده زن و شوهر با همدیگر این گونه رفتار کنند؛ یا مثلاً دستوری داده برای تجار، برای کاسبها. میگوید فکرکن! خدا که به شما نیازی ندارد؛ این دستورات را برای خوشبختی شما داده است. و فکر کن روی زیبایی این کتاب. بهترین ادبیات و بهترین کلمهها. چقدر جذاب است خود همین ظاهر قرآن. ما این قرآن را به عربی فرستادیم، منظور از عربی یکی یعنی زبان عربی و دیگری یعنی فصیح یا زیبا علامه طباطبایی میفرمایند همین ظاهر قرآن فوق العاده جذاب است. یک جا با سئوال شروع میکند؛ جای دیگر با قسم.
پنجم: استماع
استماع یعنی به آیات این کتاب گوش کنید. یعنی یکی دیگر بخواند و شما گوش کنید. در خواندن یک تأثیراتی است؛ در گوش کردن یک تأثیراتی. گاهی آدم کتابی را میخواند، چیزهایی میفهمد. بار دیگر، یک نفر دیگر که همان کتاب را که خوانده است، برایش بازگو میکند، میگوید: عجب، من وقتی این کتاب را میخواندم، توجهی به این چیزها نداشتم. حدیث داریم؛ شنیدن قرآن و گوش کردن قرآن مثل خواندن قرآن همان ثواب را دارد. اما گوش کردنها و شنیدنها هم فرق میکند. خواندن و شنیدن اجباری داریم، از روی ناچاری داریم اما گوش کردن خوب نشانههایی دارد مثلاً یکی از نشانههای استماع خوب، گریه است. قرآن خودش گفتهاست بعضیها من را گوش میکنند و بعضیها اشک میریزند. خب لازمهاش این است که آدم بفهمد که چه است؟ استماع همراه با گریه. " وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ ... (اعراف/ 204)". وقتی قرآن خوانده میشود دو کار باید بکنیم: اول؛ سکوت و دوم؛ گوش دادن.
ششم: تعلیم
ما که بلد هستیم بخوانیم؛ به آنهایی که بلد نیستند؛ یاد بدهیم. حضرت علی(ع) فرمود: «بچهها به گردن پدر و مادرها حقهایی دارند؛ یکی از آنها، آموزش قرآن است.» تصمیم بگیریم در همان حدی که بلدیم، به دیگران هم آموزش بدهیم؛ اول از همه به بچههای خودمان. متأسفانه در مدرسه خیلی از بچهها قرآن یاد نمیگیرند. الآن از دانشآموزان ابتدایی تا دبیرستانی درسی به نام آموزش قرآن دارند، حتی دانشجویان دانشگاهها، اما هنوز هستند کسانی که سواد خواندن قرآن را ندارند. پس پدر و مادرها باید بیایند به کمک معلمها؛ همان قدر که نگران درس ریاضی فرزندان خود هستیم، نگران درس قرآن آنها هم باشیم. قرآن را با شیوهای جذاب همراه با شعر و قصه و بازی به آنها یاد بدهیم. قرآن با شعر بهتر است، موزون هم خوانی دارد؛ کلاس اول و دوم ابتدایی اینگونه است. ولی در کلاسهای بالاتر، خیلی کمتر میشود یعنی اگر بخواهیم عشق باشد باید یک چیز هایی را اضافه کنیم چون یک زبان دیگری را می خواهد یاد بگیرد. عدم توانایی بچهها در قرآنخوانی، بخشی بر میگردد به معلم؛ بخشی دیگر بر میگردد به روش. نمیتوانیم فقط آموزش پرورش را متهم کنیم. شهید مطهری میگوید: دانشمندان امروز از دانشمندان هزارسال قبل، نابغهتر نیستند، تفاوت آنها در این است که روشهای نوینی را به کار می برند. یعنی قرن 21 امتیازش نسبت به قرن 10 ، روش است. با یک روش جذاب در مدت زمان کوتاهتری مطالب بیشتری را میشود یاد داد. غیر از معلم، مادرها هم باید روش یاد دان قرآن را به بچهها بلد باشند.
هفتم: تأثیر
تأثیر یعنی آیههای قرآن بر جان شما، بر قلب شما، بر ذهن شما اثر بگذارد. اصلاً 6 قدم قبلی، برای قدمهای 7 و 8 هستند. یک کتاب خیلی خوب در این زمینه نوشته شده است با عنوان نمونههایی از موارد تأثیر و نفوذ آیات قرآن به قلم آیتالله کریمی جهرمی که عالم خیلی بزرگی است و انتشارات دارالقرآن هم آن را چاپ کرده. در این کتاب 60 تا قصه آورده شده، مطالب سختی هم نیست، یکی از راههای تربیت قصه و قصهگویی است. قصه، دلها را میرباید و جذب می کند. 3000 تا از 6236 آیه قرآن قصه هستند، یعنی نصف قرآن. یعنی خداوند همه حرفهای مهمش را در قالب قصه گفته است. یکی، دوتا از این قصهها را میخواهم برایتان نقل کنم:
قصة اول:
آقا دزده، نیمهشب می خواست بپرد روی دیوار خانهای و دزدی کند. آمد روی دیوار، دید چراغ یکی از اتاق ها روشن است ؛ یک نفر نشسته است و قرآن می خواند؛ اسم این آقا فُضیل است. صدایش هم به حدی است که دزد به خوبی میشنید. خوب گوش کرد ببیند چه آیهای را می خواند . أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَكُونُوا كَالَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ (الحدید/16)« آیا براى كسانى كه ایمان آوردهاند هنگام آن نرسیده كه دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پیش بدانها كتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشید و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند »؟ دزد گفت: چرا! پشیمان شد برگشت و توبه کرد. یکی از مزدهایی که خدا به او داد پسری بود که اسمش را گذاشت علی . این پسر از همان بچگی به آهنگ قرآن حساس بود.
قصة دوم:
حضرت فاطمه(س) 40 روز از عقدش گذشته بود و آماده میشد که برود خانه بخت، پدرش هم پیراهن عروسی برایش خریده بود. دید صدای در میآید، رفت و دید مادری است. به فاطمه(س)گفت: عروس خانم، مبارک باشد. شنیدم شما به زودی به خانه بخت میروی من هم دخترم عقد بسته ولی خدا میداند دستم خالی است، هیچی ندارم، یک کمکی به من بکن. این قصه را خود حضرت فاطمه(س) نقل کرده. فرمود: اول تصمیم گرفتم که پیراهنی که مدتی است می پوشم را به آن خانم بدهم و آن پیراهن نو را که پدرم خریده است، در عروسی بپوشم. این آیه قران در من اثر گذاشت و تصمیمم را عوض کرد و تصمیم گرفتم پیراهن نو را به آن مادر بدهم. لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ(آل عمران/92) «هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید و از هر چه انفاق كنید قطعا خدا بدان داناست».
قصة سوم:
امام حسن مجتبی(ع) کنیزی داشت. روزی کنیز یک دسته گل هدیه داد به امام حسن(ع). امام حسن(ع) اول تشکر کرد، بعد فرمود: از اکنون، تو آزاد هستی در راه خدا. مردم اعتراض کردند وگفتند: ای فرزند رسول خدا، او که کار مهمی نکرده بود، چرا آزادش کردید؟ امام این آیه را خواند: وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا(نساء/86) «و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید كه خدا همواره به هر چیزى حسابرس است» و فرمود تأثیر این آیه بود که من آن کنیز را آزاد کردم و پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.
هشتم: عمل
در قرآن کریم 1800 بار بحث امر و نهی آمده است. اولین آمر به معروف خود خدا است، چون امر کرده به خوبی. از این تعداد، 1400 تا امر است و 400 تا نهی است. پیغامش برای ما این است که بیشتر انرژی را باید بگذاریم بر دعوت به خوبی ها و یک سوم آن را باید وقت بگذاریم در جلوگیری از بدیها. موسسهای داریم به نام احیای امر به معروف. میپرسیم در این 20 سال اخیر چه کردهاید؟ میبینیم بیشترش برای نهی از منکر کار شده است اما اگر از قرآن بپرسی میگوید بیشتر فکرت را صرف امر به معروف کن. در خانه هم همین طور است، از خدا بخواهیم الهام بگیریم و بیشتر در انتشار خوبیها وقت بگذاریم. مثلاً بچهای 7 تا خوبی دارد و 3 تا بدی. مرتب ورزش میکند اما خوب درس نمیخواند.دو برخورد وجود دارد: یکی این است که فقط به درس نخواندن او ایراد بگیریم، یکی دیگر این است که به ورزش کردن او افتخار کنیم، کدام بهتر است؟ یا مثلاً در نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی برای اینکه تخلف نشود، جریمه میکند. حالا به مدت یک سال هم، به آنهایی که 5 سال هیچ خلافی نداشتند، جایزه بدهند. این میشود امر به معروف. دو کلمه در قرآن هست: 1. "عفو" یعنی ببخشید. 2. "صفح" یعنی نادیده بگیرد. خداوند آنان را که اهل عفو نیستند، روز قیامت عفو نمیکند؛ آنهایی را که اهل عفو هستند، اول گناهانشان را نشان میدهد و آبرویشان را میریزد و بعد میگوید بخشیدمت. آن هایی که اهل صفح بودند یعنی با بزرگواری، چشمپوشی کرده بودند. خدا هم از گناهانشان چشمپوشی میکند. خداوند میگوید: اگر میخواهید که من گناهان شما را عفو کنم، شما هم گناهان دیگران را عفو کنید.
نهم: تبلیغ
قرآن میگوید همة مردان و زنان مسلمان باید مبلغ من باشند. هر کسی در حد توانش من را تبلیغ کند. بروید روش تبلیغ یاد بگیرید و روی تبلیغ قرآن کار کنید. آنها که بیان شیواتری دارند، ارتباطات بهتری دارند، در جلسات مختلف شرکت میکنند؛ آنجا از قرآن بگویند و رواج بدهند معارف قرآنی را. آنهایی هم که محدودتر هستند؛ در خانواده، در جمع دوستان و آشنایان قرآن را تبلیغ کنند.
دهم: تقویت ایمان
قرآن میگوید: من دشمن دارم. اصلاً کسانی هستند که آتش میزنند قرآن را. نمیخواهند قرآن باشد. فیلم میسازند، کاریکاتور میکشند، قصه مینویسند، شوخی میکنند، برای این که تضعیف کنند ایمان به قرآن را. مسلمانها در نقطه مقابل باید تقویت کنند ایمانهایشان را و ایمان بچههایشان را. آیه 136 سوره نساء میگوید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ/ یعنی ای کسانی که ایمان دارید ایمان بیاورید! ما میگوییم: داریم! میگوید: این کم است!
چه ایمانهایی را باید تقویت کنیم؟
1- ایمان به خدا 2- ایمان به پیامبر 3- ایمان به قرآن.
دشمن برای پیشبرد اهدافش سرمایهگذاری میکند. الآن چندتا ماهواره در فضای ایران است؟ چندتای آنها به زبان فارسی است؟ چندتا سایت داریم؟ بیشترکاربران این سایتها، برای چه مراجعه میکنند؟ بیشترش به عکس و به فیلم کمتر، به مطلب هم همینطور. اما چه تصویرهایی را بیشتر میبینند؟ انسان هم طبعی دارد دیگر، طبعش به سمت آن عکسهایی است که بدن را نشان میدهد! خداوند گفته من شما را از دو چیز آفریدم: تن و روح. و این تن بعد از مدتی میپوسد و خاک میشود و آن روح میماند. طوری زندگی کنید که برای همیشه زنده باشید. زندگی سرمایهای است که به شما دادم؛ بخشی را بگذارید برای تن و بخشی را بگذارید برای روح. شیطان میآید و میگوید که همه را خرج کن برای تن! چی از این بهتر! این چشم انسان را، دل انسان را، پر میکند از غریزههای انسانی و وقتی انسان چشم باز میکند که میبیند 70 ساله است و چیزی ندارد، دستش خالی است.
شیطان از چه استفاده میکند؟ از جذابیت، صدای فوقالعاده اثرگذار، تصویر فوقالعاده اغواگر. آن وقت من چه کار باید کنم؟ مقاومت. و میتوانم. حتماً خدا میدانسته ما این توانایی را داریم، که گفته است در مقابل گناه مقاومت کنید. یوسف(ع)، مریم(ع) و آسیه در محیطهایی بودند که خیلی مقاومت در برابر وسوسة شیطان سخت بود اما اراده کردند و از خدا کمک خواستند و توانستند.
دانستنیهایتان را بالاتر ببرید و بپرسید. مرکزی به نام مرکز علمی در قم هست، میتوانید شبانه روزی تماس بگیرید. فقط یک همت میخواهد که شماره بگیرید و بپرسید راجع به قرآن، راجع به پیامبر اسلام(ص) این را گفتند ما چه جوابی بدهیم. سایت مرکز علمی به پاسخگویی سئوالات دینی هم هست و 80 نفر نشستهاند، به اساتید همان رشته که سئوالتان هست وصل میکنند. سایت دیگری هم هست به نام پاسخگو. و سایت دیگری به نام پرسجو. تقویت ایمان اگر دو راه مهم داشته باشد؛ یکی عبادت است که ما را بیمه میکند. دومی هم مطالعه.
به پسرت میگویی مطالعه کن، میگوید من حوصلة کتاب خواندن ندارم اما حوصلة شنیدن دارم، اشکالی ندارد، هر بچهای دارای خصلتی است. آقای قرائتی میگوید: آدمها بعضیهایشان توتی هستند، بعضیهایشان اناری، بعضیها گردویی و بعضیها نارگیلی. مثل یک باغ میوه است همهاش خاصیت دارد ولی یکی زود میرسد مثل توت. اول تابستان می رسد شیرین هم هست و با یک اشاره هم چیده می شود؛ این همان آدمی است که یک جمله به آن میگویی، گریه اش میگیرد و زود نماز میخواند. اما یکی مثل انار، آخر تابستان میرسد، چیدنش هم سخت است، دست آدم هم خونی میشود چون تیغ دارد، دیگری مثل گردو است، پشت برگها قایم شده، بروی بالای درخت ممکن است بیفتی. یکی هم مثل نارگیل است، پوست سختی دارد و دسترسی به میوهاش آسان نیست. بچهها هم همینطورند ولی همة اینها نعمتهای خداوند هستند. خداوند بهشت و جهنم را طوری درست کرده است که میتوانند همدیگر را ببینند و با هم حرف بزنند.
قرآن گفتگوهای بهشتیان و جهنمیان را نقل کرده است.
از بهشتیان میپرسند چه شد که آمدید بهشت؟ جواب میدهند، ما اعضای خانوادهمان را دوست داشتیم به این خاطر آمدیم بهشت.
بهشتیان از جهنمیان میپرسند، چه شد که شما جهنمی شدید؟ میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
نگاهی به پاره ای از وظایف ما در برابر قرآن کریم
- قرائت
- تلاوت
- ترتیل
- استماع
- تدبر و تفکر
- تعلیم
- تأثیر
- عمل
- تبلیغ (کمک به نشر و گسترش تعالیم قرآن)
- تقویت ایمان (ایمان به خدا، پیامبر و قرآن)
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاة
منبع: پایگاه فرهنگی آموزشی قلم مهر