تبیان، دستیار زندگی

 پروتکل شماره شانزده صهیون *تسخیر دنیا*

.

براى آنكه بتوانیم به طور موثرى فعالیتهاى اشتراكى غیریهودیان را بدون آنكه به فعالیتهاى گروهى خودمان لطمه ‏اى وارد شود، تخریب سازیم، باید همكارى گروهى را در همان مراحل نخستین عقیم كنیم.

معناى این سخن آن است كه به نوسازى برنامه ‏هاى آموزشى دانشگاهها مى‏پردازیم و تمام استادان و مقامات دانشگاهى را مطابق برنامه ‏هاى سرى و محرمانه براى مشاغل جدیدشان آماده مى‏كنیم. انتصاب آنان را خیلى محتاطانه انجام مى‏دهیم و وضعى پیش مى‏آوریم كه كاملا به دولت وابسته بشوند.

- دروسى چون قوانین حقوقى مربوط به دولت و مسایل سیاسى را از برنامه ‏هاى آموزشى دانشگاهها حذف مى‏كنم و این موضوعات را فقط به تعدادى افراد انتخاب شده كه داراى استعدادهاى درخشان باشند، مى‏آموزیم. دانشگاهها دیگر نباید طرحهاى معجون و مجعولى در زمینه قانون اساسى بیرون بدهند و استادان هم نباید خودشان را به مسایل سیاسى‏اى كه پدرانشان هم از فهم اینگونه مسایل عاجزند، سرگرم كنند.

- وقتى گروه زیادى آن هم به طور نامطلوب، با مسایل سیاسى آشنا شوند، همانگونه كه آموزش و پرورش در جوامع غیریهودى جنبه همگانى به خود گرفت، نوعى خیالبافى و بدآموزى بوجود مى‏آید.

ما باید مطالب و موادى را وارد نظامهاى آموزشى غیریهودیان كنیم كه نظم و انسجام را از سیستم‏هاى آموزشى آنان بگیرد و اوضاع درهم و برهمى به وجود آورد. اما هنگامى كه خودمان به قدرت رسیدیم، تمام مواد و مطالبى را كه بى‏نظمى به بار مى‏آورند، و دانش‏آموزان را به نافرمانى وامى‏دارند، از دروس دانشگاهها حذف مى‏كنیم.

- به جاى « كلاسى‏سیسم» و تاریخ عهد باستان كه چیزهاى بد آن، بیش از چیزهاى خوب است، مسایل مربوط به آینده را مورد مطالعه قرار مى‏دهیم. به علاوه تمام حقایق مربوط به قرون گذشته را كه مطلوب ما نباشند، از لوح ذهن آدمیان پاك مى‏كنیم و فقط اشتباهات حكومتهاى غیریهودى را به حال خود مى‏گذاریم و مطالبى چون نحوه زندگى عملى، رعایت نظم، نحوه برقرارى روابط با دیگران، پرهیز از خودخواهى كه موجب گسترش بدیها است و مسایل تربیتى دیگرى از این قبیل، در برنامه ‏اى جداگانه و متناسب با مراحل مختلف زندگى تهیه و تدارك مى‏بینیم. بى‏شك این برنامه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار خواهد بود.

- تربیت افراد باید متناسب با مقدرات و نیازهاى زندگى آنان صورت گیرد. البته افراد باهوشى پیدا مى‏شوند كه مى‏توانند زودتر از حد معمول وارد مراحل بالاتر بشوند. اما این كاملا\" اشتباه خواهد بود كه ما به خاطر عده معدودى مرزها را بشكنیم و به افراد بى‏استعداد اجازه دهیم كه جاى افراد مستعد را بگیرند و بدون ضابطه وارد مراحلى شوند كه صرفاً متعلق به افراد باهوش است.

- فرمانروایى كه مى‏خواهد در قلب و ذهن مردم جایى براى خود باز كند، باید از اقدامات و ابتكاراتى كه به سود مردم انجام مى‏دهد، سخن بگوید و در مدرسه و بازار به مردم آموزش بدهد.

- به هر نوع آزادى‏اى در زمینه آموزش خاتمه مى‏دهیم. اما دانش ‏آموزان در هر سنى كه باشند مى‏توانند با والدین خود در موسسات آموزشى یا مثل گذشته در یك باشگاه و در روزهاى تعطیل گردهم آیند و به بحثهاى آزاد معلمان كه در زمینه روابط انسانها، قوانین جزائى، و خلاصه تئورى‏هاى جدید كه قبلا\" مورد بررسى قرار نگرفته ‏اند، گوش فرا دهند. این تئوریها نخست عقاید جزمى و بسیار قدیمى و سرانجام دین ما را مورد بررسى قرار مى‏دهند.

- از آنجا كه قرنها تجربه، به ما آموخته است كه عقاید در زندگى و هدایت انسانها نقش بسیار مهمى داشته و این عقاید از طریق تربیت به مردم القاء شده‏اند، لذا ما باید افكار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خویش درآوریم. روش مهار كردن فكر هم اكنون در دست بررسى و مطالعه است. این كار را به وسیله سیستمى كه به سیستم دروس عینى معروف است و هدف آن مبدل كردن غیریهودیان به آدمهایى بى‏فكر، بى‏خرد، مطیع كه منتظرند دیگران برایشان فكر كنند و عقایدشان را شكل بدهند؛ انجام مى‏دهیم، یكى از بهترین عوامل ما به نام « بورژوئیز» تقریباً تدریس به وسیله دروس عینى را رواج داده است.

.

.