• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 4634)
دوشنبه 15/7/1392 - 2:27 -0 تشکر 663154
اشعار محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)

محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد) در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۶ از دانشکده ادبیات و زبان فارسی دانشگاه تهران لیسانس گرفت و دوره دانشسرای عالی تهران را نیز گذراند. سپس ۱۰ سال به آموزگاری ادبیات فارسی پرداخت و در سال ۱۳۴۶ به استخدام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد. او علاوه بر ترجمه اشعار شاعران سرزمینهای دیگر ، در زمینه زندگی نامه ، نقد ادبی و ادبیات و قصه به شعر و نثر برای کودکان کتاب چاپ کرده است. او در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۸۴ در هفتاد و دو سالگی درگذشت.

دوشنبه 15/7/1392 - 2:28 - 0 تشکر 663155


چهار





رگ پرنده ها را
در کوچه ها گریستن
از کوچه ها گریختن
زیستن
در کوچه باغ ها
شب ها
با چراغ ها شکفتن
خفتن با لاله های لال
نام ترا شنیدن از رود
خاموش و بی خیال
از رودها گذشتن
در چشمه های باران
یاد سبز آب ها را
شنیدن
رفتن
رفتن
دیدن
اشراق آفتاب تماشا را
بیگانه بودن
بودن
در خوابهای سنگین
رنیگن
رنگین کمانی بودن
آرام
بیدار
بیدار بودن
بودن
بازیچه ی خیال شدن
به سرابی سیراب شدن
افسانه یی گفتن
در خواب شدن
در پشت پیشخوان دکان ها
آواز خواندن
مستانه خواندن
ناساز خواندن
در پشت پیشخوان دکان ها
در خواب رفتن
در خواب دیدن
گلدوزی
ستاره ها را
بر دریا
و سوزن سپیده ی شبنم ها را بر انگشت
بوی خون گل ها را
ترسیدن
بیدار شدن
با دست های خونین آواز خواندن
ترا نامیدن
ترا ندیدن
گرییدن
مهربان بودن
گریان بودن
خواندن
خواندن



دوشنبه 15/7/1392 - 2:28 - 0 تشکر 663156


شور





من زاری سه تاری را شنیدم
از دورهای دور
در های و هوی باد
من زاری سه تاری را در باد
از کوچه های دور شنیدم که می گریست
سروی میان باغ
کنار جوی
در های و هوی سبز گیاهان پیشخوان ها
از ریشه ها جدا
من زاری سهتاری را از کوه
و های های مردی را از دشت
می شنیدم که می خواندند
مرد و سه تار مرد
گاهی خدا خدایی
از همدلی جدایی را می گرییدند
دیدم که پارسایی بر بام های سرد سحر ناله کرد و خواند
با
زاری سهتار
در های و هوی باران دیدم که آب ها از چشمه ها تراویدند
و گیاهان دشت ها روییدند
با شور سه تار
گلهای سپید در سایه ی بید
رقصیدند
آنگاه خموش دیدم
در آفتاب نگاه
سروی مستی ست
بیدی سازی
و آن مست سیاه
تشنه ی
نوریست
و آن ساز خموش
چشمه ی آوازی



دوشنبه 15/7/1392 - 2:29 - 0 تشکر 663157


چهره دو





پشت حصیر پنجره دیوار روبرو تنهاست
پشت حصیر پنجره دیوار روبرو زندانی ست
دیوار زندانی فریاد می زند
آه ای حصارهای حصیری
ای کودکان خواب آلود
من کودکانه برمی خیزم
می بینم
گلدانهای پر گل
گلهای نارنجی
در سایه خواب می بینند
پشت حصیر پنجره
من خاموشم
خاموش
مادرم نمازش را خوانده ست
دیورا روشنست
این حصار حصیری
طومار شعر طولانی را بر می چیند
من سیگاری
بر لب
مادرم را می بینم که بر می گردد
می خندد
چادرش رابر کمر می بندد
ماهی ها در حوض
نزدیک فواره
نان ریزه ی ستاره هایش را می بینند
و دعایش می کنند



دوشنبه 15/7/1392 - 2:29 - 0 تشکر 663158


به من سکوت بیاموز





مرا به آتش بسپار ای پرنده سرخ
که در کویر صداهای دور می نگری
و در نگاه تو گلهای یاس می خشکند
سفال خالی گلدان ماه را بشکن
مرا بسوزان ای بانگ
روشن ای خورشید
مرا به دوزخ بسپار
باد را بگذار
که در کویر صداهای دور بگریزد
مرا به آتش بسپار ای برهنه ی تاک
مرا به خوشه ی زرین بادهای هراسان که در خزان شعله ور مرگ رها شده اند
بپیوند
در آن هیاهوی سبز
سفال آبی گلدان همیشه خالی ماند
مرا به دریا بسپار ای هیاهوی سبز
سفال خالی خاموشی از تو می شکند
و ابر خسته ی مرداب را
که در همیشگی آبها رها شده است
به صخره می راند
در آن هیاهوینیلی پرنده می خواند
و روشنایی فریاد صخره در همه ی آفتاب می تازد
مرا بباران ای جام روشن ای باران
که در کویر صداهای دور می باری
و در نگاه تو گلهای یاس می رویند
به من رمیدگی ماه نیمه روشن را
در آبهای خلیج
و ساقه های گیاهان و نخلهای بلندی که شط شعله ور از ماه خفته می طلبند
به من شکفتن و باریدن و سپید شدن
به من زمستان بودن میان گلدانها
به من سکوت بیاموز
ای برهنه ی تاک
و آبهای زمین
درون بستر شط
به سوی باغ خلیج
که در هیاهوی سبز بهار پنهانست
همیشه می رانند



دوشنبه 15/7/1392 - 2:32 - 0 تشکر 663159



بادها در گذرند






باید عاشق شد و خواند
باید اندیشه کنان پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی می گذرد می خواند
باید عاشق شد و رفت
چه بیابانهایی در پیش است
رهگذر خسته به شب می نگرد
می گوید : چه بیابانهایی باید رفت
باید از کوچه گریخت
پشت این پنجره ها مردانی می میرند
و زنانی دیگر
به حکایت ها دل می سپرند
پشت دیوار کسی دریاواری بیدار
به زنان می نگریست
چه زنانی که در آرامش رود
باد را می نوشند
و برای تو
برای تو و باد
آبهایی دیگر در گذرست
باید این ساعت اندیشه کنان می گویم
رفت و از ساعت دیواری پرسید و شنید
و شب و ساعت دیورای و ماه
به تو اندیشه کنان می گویند
باید عاشق شد و ماند
باید این پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی
می گذرد
می خواند
باید عاشق شد و رفت بادها در گذرند



دوشنبه 15/7/1392 - 2:32 - 0 تشکر 663160


اندوه شیرین





صدای تیشه آمد
گفت شیرین
کنار ماهتابی ها به مهتاب
صدای تیشه آمد
ماه تابید
صدای تیشه ی فرهاد آمد
گفت شیرین
کنار لاله
ها با لاله ی لال
صدای ناله آمد
لاله نالید
صدا از تیشه ی فرهاد افتاد
صدای گریه ی شیرین
میان باغ تنهایی هزاران لاله از باران فرو می ریخت



دوشنبه 15/7/1392 - 2:33 - 0 تشکر 663161


آری این هجرت را پایان نیست





گفت فریاد زنان
این همه نیست
آسمانی که تو می گویی در خلوت ماست
آسمانی که به ما می گفتند
وه چه بارانی می دانستم
که نمی داند و
بیهوده سخن می گوید
گفت فریاد زنان
اینهمه نیست
ما به دیدار آبها آمده ایم
ما به دیدار هزاران و هزاران خورشید
به تماشای بهار
به تماشای بهاری که زمین را به تماشا می خواند
چشمهایش را بست
و در اندیشه ی من زورق سبزی که به آتشها آراسته بود
به زمستان پیوست



دوشنبه 15/7/1392 - 2:34 - 0 تشکر 663162


یاس ها منتظرند





باد و باران و گیاهی که تویی بر لب جوی
همه از کوچه ها مرا می خوانند
من از این باران ها می دانم خانه ویران خواهد شد
ویران
یاس ها ریخته
اند
زیر باران ها در کوچه رها
مثل مرداب بزرگی که در آن نیمه ی شب ها تنها
غوک ها می خوانند
و تو تنها می مانی
تا بدانی که چه ها می گذرد
من از این پنجره واری که سیاهست و بلند
به صدای تو که جاری خواهی شد
که مرا تنها در کوچه رها خواهی کرد
به صدای
تو رها می شوم از شاخه ی خویش
زیر باران ها در کوچه سنگی
ویران خواهم شد
زیر این پنجره واری که تماشا گه باد است و گیاهی تاریک
به جهان گذران می نگرم
بادها در گذرند
یاسها منتظرند
جوی گریانی و در بارانها می گذری
تا می مانی و باران غریبی که زمین را
ویران خواهد کرد
آسمانی که به ما می نگریست
ماهتابی که به مه میتابید
همه در تاریکی ها ماندند
همه در باران فریاد زنان می گفتند
یاسها منتظرند
و تو گریان می گفتی : یاسها ریخته اند
باد و باران و تماشای گیاهی که مرا می بیند
من ازین
پنجره واری که سیاهست و بلند
به تو فریادزنان می گویم
یاس ها منتظرند
و تو گریانی و در باران ها می گذری
خانه ویران خواهد شد
ویران
و گیاهی که تویی بر لب جوی
ریشه در آب روان خواهد شست
یاسها منتظرند
من همینجا تنها خواهم ماند



دوشنبه 15/7/1392 - 2:35 - 0 تشکر 663163


تماشای مرداب غازیان





من دیده ام شکوه تماشا را در آبهای دور
در کوچه های سبز
گرم تماشا بودیم
تالار تار آب
با لاله های سرخ هیاهوگر
روشن بود
سرو
تاریک
با آب روشن
گل می گفت
گلها خم می شدند
می آشفتند
گلهای آفتاب گردان
از ماهتاب تاریک روشن
خورشید را تمنا می کردند
من دیده ام شکوه تماشا را
در خانه های سرخ سفالین بام
بام تا شام
آنجا پرنده هایی بودند
بی نام
بر سبز جاودانه تماشاگر
من دیده ام خیال شکایت را
در دست های چوبی پاروها
با جای زخم صدها
صدها جوانه ها
در دست های بسته ی پاروزن دیدم
اندوه راز گفتن را
گفتن
من چهره های زیبایی دیدم
از مردگان پاک
در آبهای شناور
در آبهای
دور شناور
من دیده ام شکوه تماشا را در چشم های تو
وقتی که پای آینه می آرایی
گلهای گیسوانت را
من دیده ام
شکوه تماشا را در مرداب



دوشنبه 15/7/1392 - 2:35 - 0 تشکر 663164



هزاران کوچه در خوابست






هزاران کوچه در خوابست
هزاران کوچه ی تاریک
هزاران چهره ی ترسیده پنهان
هزاران پرده ی افتاده ی سنگین
هزاران خانه در خوابست
هزاران
چهره ی بیگانه در خوابست
میان کوچه ی تنها میان شهر
میان دستهای خالی نومید
هزاران پرده یکسو می رود آرام
هزاران پرده ی افتاده ی سنگین
میان کوچه ی تنها
میان شهر
میان رفت و آمدهای بی حاصل
میان گفت گوهای ملال آور



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.