من بند یک را باز می کنم امیدوارم شما و سایرین نیز همراهیام کنید به خصوص برای باز کردن سایر بندها با تشکر
سلام و تشکر
اما به دلیلی که کمی سرم شلوغه ممکنه فقط هفتهای یکی دو بار بتونم بیام حالا فردا دوست دارید راجع به کدوم بند صحبت بشه؟
[quote=golbanukhanom;334358;378294][quote=golbanukhanom;334358;378290][quote=teachman;521731;378235]با نام خدا و سلام
همکار عزیز ضمن عرض خوشامد مجدد خدمت شما و تشکر از ایجاد این تاپیک اگر موافقید هر کدوم از این اصول هفده گانه را بصورتی بازتر مورد بحث و نقد قرار بدیم و اطلاعات کامل تری اگر هست بگذاریم
اگر موافقید از فردا کار برسی این اصول را شروع کنیم
شناخت شخصیت نوجوان و جوان و حالات آنان
مقدمه
دوران نوجوانی و جوانی با دوره های قبل و بعد آن تفاوت های اساسی دارد.شخصیت آنها بتناسب رشد كرده است ولی صفت شاخص آن سستی پیوند میان عوامل متعدد شخصیت است و این امر خود سبب پیدایش صفات، حالات و رفتارهائی می شود كه برای مربیان مسأله آفرین می شوند.
اینان افرادی مغرور و خودخواه، برتری طلبند و پرتوقع، در مواردی جبارند و متكبر، اخلال و تخریب در كارشان بچشم می خورد و اندیشة اینكه بزرگ شده اند و حتی بیشتر از پدر و مادر می فهمند آنان را در اشتباهی عظیم می افكند.
در اثبات شخصیت و عظمت خود اصرار می ورزند و سعی دارند نظرات خام خود را بر دیگران تحمیل كنند. اثبات این امر از طریق مخالفت با دیگران، خشونت های سخت و گاهی تندروی های بیحساب است. عكس العملهائی كه بروز می دهند بسیار نامطلوب و گاهی برافروزنده شعله خشم والدین و مربیان است.
غرور آنان
جوانی سن غرور و بلندپروازی است، دوران رشد شهوت و غضب است، دوران غفلت و بیخبری است و دوران مواجهه با خطرات است.
این غرور برای شان نوعی مستی میآورد آنچنان كه به خاطر آن به همه متلك می گویند، از همه انتقاد میكنند یا مباحثه میكنند نه برای روشن شدن حقیقت، بلكه برای محكوم كردن.
بخاطر غرور در مسابقات شركت میكنند تا ركوردی بدست آورند و یا شیفته اعمال ممنوع و خطرناك میشوند تا غرور خود را ارضا كنند، گاهی فكر میكنند به انجام همه كارها توانایند. همه چیز را میدانند و حتی والدین خود را گیج و بی اطلاع و افكارشان را پلاسیده میدانند. بخاطر غرور همه آنهائی كه بخواهند برخلاف نظرشان رأیی دهند محكومند.
بخاطر غرور از زیر بار پذیرش مسؤولیتی كه مورد پسندش نیست طفره میرود و یا چیزی را كه شخصاً مفید تشخیص داد بدون مشورت با دیگران به دنبالش روان میشود.جنبه انفرادی و تك روی در او قوی است و دیگران، حتی بالغان را با دیده بی اعتنائی می نگرد. این غرور بر تمام تمایلاتش غلبه كرده و حساسیت فوق العاده ای در او نسبت به دیگران پدید آورده است.
اینان بهمان میزان كه احساس غرور میكنند در برابر دیگران احساس شرمساری و خجلت هم دارند و در عین شرم خودخواهی و بیقیدی كودكانه خود را نیز حفظ مینمایند. مغرور ولی بخود و به قدرت و علم خود اعتماد ندارند. طالب داشتن خوی و خصایص بزرگسالانند.
خودپرستی آنان:
اینان در این سن زیاد بخود اهمیت میدهند و حالت پرستش و دوستی خود (نارسیسم) در آنان بحد اعلی میرسد. از حدود سنین 13-14 اندیشه شان متوجه خودگرائی میشود. تصویری ذهنی از خود پیدا میكنند كه مجموعه ای فشرده از تجارب و ادراكات اولیه و حال و ایستادگی در رفع و جبران ضعف های دوران كودكی است.
خودپرستی آنان با اثبات شخصیت همراه است آنچنان كه می خواهد همه او را بنگرند و نگاه كنند. طرز تفكر او هم خودپرستانه است، درباره خود می اندیشد، و از دیدن زیبائی های خود لذت می برد. اینان حتی در مواردی به فكر تماشای زیبائی های خود می افتند و به خود عشق می ورزند.
خودپرستی شان اگر مهار نشود آنها را آنچنان از درك حقایق عاجز میكند كه جز خود كسی را نمی بینند و حتی دوست دارند دیگران از آنان پیروی كنند. از علل انحراف و تن دادن به جرم برای جوانان خودپرستی آنهاست كه جلوه آن را در عربده كشی ها، ارعاب و تهدیدها، تخریب ها اعمال خودسرانه شان می بینید و از این طریق می خواهند زمام امور را در دست گیرند.
در مبادلات فرهنگی در مواردی بحث از عظمت و شخصیت خود دارند كه این خود سبب عرض اندام ها به رخ كشیدن ها تفوق نشان دادنها و پوشاندن نقاط ضعف خویش است كه البته می بایست در آنها اصلاح و تعدیل گردد.
برتری جوئی:
تشخص طلبی و برتری جوئی از صفات و ویژگی های آنهاست كه البته دارای ریشه غریزی و درونی است و در مواردی بعلت تربیت غلط تعدیل شده و حتی اوج گرفته است. او میخواهد از دیگران برتر و بزرگتر باشد و دیگران بر این برتری او را تأیید كنند و از این طریق او صاحب رتبت و مقام و قدرتی باشد.
برخی از اینان برای اثبات برتری خود بدلایل خنده داری متوسل میشوند. مثلاً مدعی میشوند كه یكی دو كلاس از دیگران بیشتر خوانده اند، نماینده فرهنگ نسل جدیدند، به فرهنگ پیران انتقاد دارند. خودخواهی و برتری طلبی شان آنها را وادار میسازد كه دائماً خود را با دیگران بسنجند و ابعاد حیات خود را با دیگران مورد مقایسه قرار دهند و متوجه عیب خود نشوند.
در آنها گاهی میل و رغبتی پدید می آید برای انجام كارهای بزرگ عملی و اجتماعی كه البته در مواردی میتواند موفقیت آمیز باشد ولی این امر قربة الی الله نیست بلكه میخواهد مردم او را بزرگتر و برتر بدانند و البته برخی از آنان كه در این راه نتوانند موفقیتی بدست آورند سرخورده شده و از میدان بدر میروند.
تصور و گمان شان این است كه میتوانند همه چیز را بشناسند و حتی تشخیص آنها از تشخیص دیگران برتر و درست تر است. چه بسیار از آنان كه برای اثبات برتری خود به تندخوئی و ستیزه جوئی می پردازند و میخواهند از این طریق بر دیگران مسلط شوند.
بعضی از اینان كه برای اینكه شخصیت كاذب شان شكسته نشود و ارزش موهوم خود را حفظ كنند در برخی موارد به كارهای احمقانه ای دست می زنند و گناهان بزرگی را مرتكب میشوند. قدرت طلبی و حب ریاست و برتری جوئی از تمایلات نیرومند و خطرناك است كه اگر مهار نشود عقل و حیات را تیره میسازد.
رقابت:
در این سنّ مسأله رقابت با دیگران و چشم و هم چشمی ها مطرح است. اینان دوست دارند چون قهرمانان مورد نظر و موفق به جلب توجه شوند بدین نظر به كارهای عجیب و غریب دست میزنند و با هر كس از در رقابت وارد میشوند.
رقابت ها اگر موفقیت آمیز باشند شخصیت عاطفی شان را ارضا كرده و برای شان غرور و سربلندی می آورد و چنانچه توفیقی در پی نداشته باشد كارشان را به عداوت و كینه توزی منجر خواهد كرد. بهنگامی كه می بینند دیگران از آنها جلو زده اند فوق العاده ناراحت شده و بیقرار میگردند مخصوصاً اگر این امر در حضور جنس مخالف باشد.
امكان رقابت در سایه آزادی ها تأمین میشود او بدین نظر در جستجوی آن آزادی مورد نظر است و اگر با وجود آن آزادی و امكان باز هم از عهده برنیامد شروع به دلیل بافی كرده و سعی دارد ثابت كند در همه حال او از دیگران برتر است ولی شرایط برای او مساعد و با او همراه نیست.
در جنبه رقابت ممكن است او ابتدا از تحصیل و درس با همسالان برنامه خود را آغاز كند و در آن گاه كه در این زمینه موفقیتی تحصیل نكرد از طریق بازی، ورزش، هنر و دیگر راهها وارد شود و در همه حال بنحوی گوی سبقت را از دیگران برباید.
پرتّوقعی
جوانی سن پرتوقعی است و این توقع خود ناشی از خودپرستی و مهم دانستن خویش است. انتظار دارد كه همه در خدمت او باشند، برای او فكر كنند بدون اینكه انتظار این داشته باشند كه او هم در صدد جبران برآمد.
بخاطر پرتوقعی مشكل پسند است، از همه ایراد میگیرد. سخنان و اظهارنظرهای متضاد و متناقض دارد خواهش هایش در مواردی حادّ و غیر قابل تحمل است. هر تمایلی او را به تصمیمی وامیدارد و به راهی سوقش می دهد. بر اثر آن توقعی میكند اگر چه برای او نفعی در بر نداشته باشد.
بخاطر پرتّوقعی میخواهد كه او را قدر و مرتبت نهند، دوستش بدارند، با زبان تملق درباره اش سخن گویند، در همه محافل حرف و سخن او باشد و چون چنین امری محقق نمی شود مدّعی میگردد كه دیگران او را درك نكرده اند و قدر و رتبتش را نمی دانند و بدین نظر نسبت به آنان بدبین است آنچنان بدبین است كه برخی این مرحله از حیات را دوره بدبینی و منفی بافی نام نهاده اند.
هم چنین بعلت پرتوقعی وابستگی فوق العاده ای در زمینه تملك دارد. برای لباس و دیگر وسایلش ارزش فوق العاده ای قائل است. برای وسایل و ابزارش دیدی انحصاری دارد و میخواهد همه اشیاء مربوط به خود را در جائی اندوخته و از چشم متجاوزان دور نگه دارد.
رازداری:
نوجوانان و جوانان در رابطه با گروه و دسته خود راز دارند آنچنان كه نمی گذارند مسأله ای اگر چه بی اهمیت از بین آنها نفوذ كرده و به دیگری برسد. این مسأله در بین آنها كه دسته ای و باندی تشكیل میدهند بیشتر به چشم میخورد.
رازداری در بین دختران بیشتر رایج است. سعی دارند آن را در دفترچه خود بنویسند و نگذارند معلمان، دوستان و حتی مادرشان از آن سر درآورد. حالت انحصار طلبی آنها در رازداری عجیب است. حتی ممكن است در این راه به دروغ گوئی هائی متوسل شوند. ادای مظلومیت درآورند تا در آن خود را بیخبر از مسأله ای نشان دهند.
ضمناً این نكته قابل ذكر است آنچه آنان بحساب راز و سرّ میگذارند چیزی نیست كه چندان قابل ذكر باشد، امری است قراردادی كه در آن تعهّد سپرده اند مسأله را با كسی در میان نگذارند و مطلب فیمابین را مخفی دارند. شاید بعدها در مراحل آینده حیات از این همه پافشاری در رازداری آنهم بر سر چنان مسأله پوچی خود بخنده آیند.
كمك رسانی ها:
نوجوان و جوان به تناسب سن و مقتضای حیات عاطفی و هیجانی خود دلی سرشار از شوق به محرومان و ضعیفان دارد. در آنجا كه مسأله كمك خواهی و نیاز طلبی مطرح باشد با سر و جان بدان مقصد میدود. البته او همان كسی است كه در خانه اگر پدر و مادر خود را تشنه بیابد آب به حلق شان نمی ریزد ولی در رابطه با دیگران این چنین است كه تصویر شد.
این امر از آن بابت است كه گفتیم او برتری طلب و خودنما و خواستار نام و شهرت و آوازه است. اگر در خانه تلاشی كند مسأله علنی و آشكار نمی شود و صدای تبریك و احسنت و مرحبا گوئی دیگران بلند نمی گردد در حالیكه در میان جمع وضع بر عكس است و اقل مسأله این است كه عده ای شاهد تلاش و كوشش او هستند.
بدین سان وضع عاطفی او متوجه كمك به مظلومان و محرومان است و زیر بازوگیری ها و شركت در مؤسسات خیریه و دفاع از مظلوم. ولی اگر در این راه موقعیت او معرفی شود و دیگران آن را ببینند برای او كمال مطلوب خواهد بود.
رغبت ها و آرزوها:
جوانی از دیدی به معنی خواستن بیش از پذیرفتن و تحویل دادن است.خواسته های متعدد و متنوعی فكر و ذهن او را بخود مشغول میدارد و دائماً در صدد دستیابی بدانهاست.
تمایلات شان در اوج است. اهداف بلند و بزرگ و حتی در مواردی هدفهای عالی ولی محال الوصول در آنان پیدا میشود كه برای دستیابی بدانها به تلاش و كوشش می پردازند. این تلاشها در نزدشان آنچنان آشكار است كه اگر آرام باشند شگفت انگیز مینمایند.
آنها دوست دارند ره صد ساله را یك شبه طی كنند، درس نخوانده ملاّ شوند، مردم دوست شان بدارند، او را بستایند، با اهمیت تلّقیش كنند. میخواهند به تشكیل خانواده و زندگی بیغم و بی دردسری دست بیابند، از والدین خود بی نیاز و مستقل باشند و...
سلیقه های آنان در این رغبت و آرزو و مبتنی بر تجارب شخصی، خوانده ها و شنیده هائی است كه دوستان و معاشران به آنان القاء میكنند. حق است بگوئیم كه در این رغبت ها و آرزوها خوابهای شیرینی می بینند و در رؤیائی اگر چه در بیداری غوطه ور میشوند.