بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا بقیة الله الاعظم
*ماجرای یک خواب و تعبیر آن
یک تابلوی «الله» که با لامپ نئون ساخته شده در کتابخانه ایشان هنوز وجود دارد. سالها پس از شهادت استاد، یکی دوباری این تابلو شکست که من آن را درست کردم.
پس از شهادت یک بار در عالم خواب دیدم ایشان در یک حسینیه بزرگی قرار دارند، اما این حسینیه تاریک است. صبح که از خواب بیدار شدم به حاج خانم (همسر استاد) ماجرا را گفتم و در صحبتی که با ایشان داشتم متوجه شدم که آن تابلو شکسته و بعد خودم رفتم آن را درست کردم.
*توجه به حیوانات و خاطره ای شنیدنی
شاید برای خیلی از مخاطبان شما جالب باشد، استاد حتی به حیوانات توجه زیادی داشت. یک بار ایشان مرا در دانشکده صدا زد و گفت؛ کریمی ببین چرا گربه در زیر پله، مدام سر و صدا میکند. من رفتم ببینم قضیه از چه قرار است، دیدم گربه زبان بسته کور است. مساله را به حاج آقا گفتم، ایشان آن موقع 15 ریال به من داد تا برای این گربه مقداری جگر سفید بخرم.
بعد از این که گربه سیر شد متوجه شدم دیگر سر و صدایی نمی کند .اتفاقا این زبان بسته فردا هم آمده بود آن جا که جگر سفید بخورد. بازهم برایش جگر سفید آوردیم، چند روز که گذشت و ما مدام به گربه غذا دادیم دیدم، کم کم بینایی اش را هم به دست آورد. معلوم بود به جهت گرسنگی این قدر ضعیف شده بود؛ خلاصه توجه استاد به یک گربه برای خود من بسیار جالب و پند آموز بود.
اللهم عجل لولیك الفرج