می ترسند و مسجدهاتان را خراب می کنند و مردانتان را می کشند و زنانتان را به اسیری می برند اما چه جای خوف و حزن که خدا وعده نترسیدن و حزن نداشتن داده است اهالی کربلا آباد عالم را ...
کلامم را ابتدا میکنم به کربلا !
بدانجا که قبله گاه عشاق الله تعالی است ...
بدانجا که نه شهری است در عراق ، بل لامکانی است و موطن اصلی تمام آزادگان عالم ...
کلامم را ابتدا میکنم به عاشورا !
بدان که ساعت معهود است میان خدای تعالی و اولاد آدم ...
بدانکه نه ساعتی است از ساعتها و نه روزی است میان روزها ، بل فرازمانی است و وعده گاه تمام عاشقان ...
حال من و تو و تمام آنانکه گرفتار ساعات و دقایق گشته اند را چه به عاشورا و چه به کربلا ؟!
سید مرتضی میگفت : هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند ، از دنیا نخواهند برد .
ما که آزموده شدیم به بلای کربلا ... هشت سال !
راه ما نیز چنانچه سید گفته بود از کربلا گذشت و حسین بن علی علیه السلام ما را نیز دعوت به عشق ربّ العالمین نمود .
و اینک شما را ...
و اینک شمائید آزموده شده در برابر دعوت حسین بن علی علیه السلام ...
و اینک شمائید به بلای کربلا امتحان گشته ؛ ای برادران دور از حیث جغرافیایی و نزدیک از لحاظ باور و اعتقاد .