امام حسن علیه السلام در زمان خویش عابدترین ، زاهدترین و برترین مردم به شمار مى رفت . وقتى حج بجاى مى آورد بسیارى از اوقات پاى برهنه مى رفت . هر وقت به یاد مرگ مى افتاد، مى گریست و اگر در حضورش از قبر سخن به میان مى آمد گریان مى شد و چون به یاد قیامت و برانگیخته شدن در محشر مى افتاد اشک مى ریخت و هر وقت به یاد عبور از صراط مى افتاد گریه مى کرد و هرگاه به یاد حضور مردم براى حساب در پیشگاه خداوند مى افتاد ناگهان فریاد مى کشید و از شدت بیم و هراس از هوش مى رفت و غش مى کرد، هرگاه براى نماز آماده مى شد اعضایش از خوف خدا مى لرزید، هر وقت از بهشت و دوزخ سخن مى گفت چون شخص مارگزیده مضطرب مى شد آنگاه از خدا خواستار بهشت مى شد و از آتش جهنم به او پناه مى برد و چون آیه یا ایها الذین امنوا را تلاوت مى کرد، مى فرمود:
لبیک ! اللهم لبیک !...
هنگامى که مشغول وضو مى شد اعضایش مى لرزید و چهره مبارکش زرد مى گشت وقتى که مى پرسیدند:
چرا چنین حالى پیدا مى کنى ؟
مى فرمود:
سزاوار است کسى که در مقابل پروردگار عرش مى ایستد، رنگش زرد و اعضاى او دچار رعشه گردد.
هر وقت به در مسجد مى رسید روى به آسمان مى نمود، عرض مى کرد:
بار خدایا! مهمان تو بر در خانه ات ایستاده است ، اى خداى بخشنده ! شخصى گناهکار پیش تو آمده ، اى خداى مهربان ! از گناهان من به خاطر بزرگواریت درگذر