سلام
خوب ممنونم از همکاری دوست خوبمون jtayebe
من جواب کامل رو قرار میدهم و اگه کسی سوالی داشت میتونیم سر همین پاسخ ها هم بحث کنیم:
و اما جواب :
دربارهى اهداف پیامبر اسلام از تعدد همسرانش، توجه شما را به مطالب زیر جلب مىكنیم:
الف) علامه طباطبائى در این مورد مىگوید: ازدواجهاى آن حضرت، هر كدام روش خاصى را داشت. نخستین همسر آن حضرت خدیجه است. پیامبر اولین بار با او ازدواج كرد و بیش از بیست سال با او زندگى كرد و غیر از او با كسى ازدواج نكرد. پس از وفات خدیجه و پس از هجرت به مدینه، زنان دیگرى را به همسرى انتخاب كرد. برخى از این زنان بیوه بودند، برخى جوان بودند و برخى پیر بودند. معلوم است كه این روش، روش شهوترانان نیست. آن حضرت با امسلمهى كهنسال ازدواج كرد و با زینب پنجاه ساله ازدواج كرد، آن حضرت همسران خود را از زیادخواهى منع مىفرمود. در غیر این صورت طلاق بگیرند. با این محاسبه، انسانِ محقق دوراندیش نمىتواند براى آن حضرت، انگیزههاى شهوانى در نظر بگیرد. حضرت محمد(ص) برخى از همسران را براى قدرتمند شدن اسلام و مسلمین، بعضىها را براى دلجوئى آنان، بعضىها را براى حفظ از خطرات جانى، بعضىها را براى تأمین زندگى آنان و بعضىها را براى بیان حلال و حرام خدا به همسرى انتخاب كرد.
به عنوان مثال، آن جناب پس از خدیجه، سوده را گرفت. سوده به حبشه هجرت كرده بود و شوهرش پس از رجوع از حبشه، مُرد. سوده زنى بود مؤمن و خویشانش هم كافر بودند. اگر او را به خویشان تحویل مىدادند، او را مىكشتند و یا گمراه مىساختند. براى حفظ آن زن مؤمن از این خطرات، پیامبر اسلام با او ازدواج كرد و با این ازدواج سوده نجات یافت. زینب دختر خزیمه، از زنان مؤمن بود. در جنگ احد شوهرش كشته شد و رسول خدا با او ازدواج كرد تا بىسرپرست نباشد. امّسلمه هم شوهرش درگذشت و خود امسلمه پیر شده بود و با چند تا یتیم پیامبر با او ازدواج كرد و به این ترتیب مشكل امّسلمه حل شد. صفیه دختر حُیَىّ بن اخطب یهودى بود. شوهرش در جنگ خیبر و پدرش در جنگ بنىقریظه كشته شد و خودش هم اسیر شد. پیامبر خدا او را براى خود انتخاب كرد و آزاد ساخت و پس از آزاد ساختن به عنوان همسر انتخاب كرد و به این ترتیب دختر رئیس یهود را از ذلّت رها كرد. جویریه دختر رئیس طایفهى بنىمصطلق بود. رئیس، دخترش و تعداد زیادى از افرادش اسیر شدند. پیامبر جویریه را به همسرى انتخاب كرد و مسلمانان گفتند: حال كه این طایفه، فامیل پیامبر ما شدند، ما همهشان را آزاد مىكنیم و بنىمصطلق هم كه چنین دیدند، همه مسلمان شدند.
میمونه، امحبیبه و حفصه هم شوهرانشان مرده بودند و پیامبر با ازدواج با اینها، آنان را نجات مىداد. فقط عایشه در میان اینها شوهر نداشت. با توجه به این خصوصیات و با توجه به خصوصیات روحى پیامبر اسلام به هیچ عنوان نمىتوان گفت كه ازدواجهاى پیامبر اسلام مانند ازدواجهاى متعارف بوده است(به المیزان، ج 4، ص 195، چاپ دوم، بیروت، 1974، در ذیل آیه 2 تا 6 مراجعه كنید).
ب) در جزوهى «نگرشى كوتاه به زندگى پیامبر اسلام» دربارهى فلسفه تعدد همسران پیامبر اسلام چنین آمده است:
ازدواجهاى پیامبر اسلام(ص) براى چند هدف بوده است:
1. محافظت از یتیمان، درماندگان و حفظ آبروى آنان مانند ازدواج با سوده.
2. وضع قانون و شكستنِ سنّت غلط جاهلى مانند ازدواج با زینب دختر جحش كه رسول خدا به فرمان خدا پس از آن كه زید او را طلاق داد، او را به همسرى انتخاب كرد تا مردم بدانند كه زن پسر خوانده، مانند زن پسر نیست، و مىتوان با زنِ پسر خوانده ازدواج كرد، گر چه در زمان جاهلیت، ازدواج با زنِ پسر خوانده ممنوع بود.
3. آزادسازى اسیران و بردگان مانند ازدواج با جویریه. پیامبر اكرم جویریه را گرفت و مسلمانان به خاطر خویشاوندى بنىمصطلق با پیامبر، همهى اسیران را آزاد كردند و بنىمصطلق هم با مشاهده این وضعیت، مسلمان شدند.
4. برقرارى پیوند با قبایل و طوایف بزرگ عرب و حفظ اسلام و مسلمین مانند ازدواج با عایشه، حفصه، امحبیبه، صفیه و میمونه(نگرشى كوتاه به زندگى پیامبر اسلام، ص 29، چاپ پنجم، از انتشارات مؤسسه در راه حق).
ج) جان دیون پورت انگلیسى مىگوید: با این كه در آن زمان، زیاد زن گرفتن كار بدى نبود، ولى با این حال حضرت محمد(ص) تا پنجاه سالگى با یك زن زندگى كرد و تا خدیجه زنده بود، زن دیگرى نگرفت. آیا ممكن است كسى شهوتران باشد و هیچ مانعى هم براى زن گرفتن در كار نباشد، با این حال با یك زن زندگى كند آن هم با زنى كه سنّ بالائى داشته باشد؟!همسران پیامبر، عقیقى بخشایش، ص 78، چاپ قبل از انقلاب).
د) توماس كارلایل مىگوید: به رغم دشمنان، حضرت محمد(ص) هرگز شهوتپرست نبود و این تهمت، بىانصافى است(همان).
ه) گیورگیو مىگوید: محمد(ص) در سال 595 میلادى ازدواج كرد و زندگى خانوادگى او نمونهى زهد، تقوى و پاكى بود. او همانند ابراهیم، نوح و یعقوب در محیطى ساده و بىآلایش زندگى مىكرد(همان).
براى آگاهى بیشتر ر.ك: الصحیح من سیرة النبى الاعظم، سید جعفر مرتضى عاملى، ج 4، ص 68، چاپ جامعه مدرسین
یا علی