• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 79639)
پنج شنبه 19/12/1389 - 0:56 -0 تشکر 296391
جایی برای خاطرات و دل نوشته های شما

سلام به گرمی محبت دلهای همه ی شما

سلام دوستان عزیز

تو این تاپیک قصد داریم با شما دفترچه ی خاطرات مشترکی رو داشته باشیم

جایی که بشه خوشی هامونو توش تقسیم کنیم

جایی که بشه توش از غصه هامون بگیم

جایی که بشه گله کرد جایی که بشه تشکر کرد جایی که بشه نوشت و تقدیم کرد

جایی که کسی صدای ما رو بشنوه

جایی که  وقتی تنهاییم شعرامونو توش بنویسیم

جایی که هروقت خیلی شاد شدیم برگردیم و غصه های بقیه رو هم ببینیم

جایی که وقتی خیلی غصه داریم ببینیم هنوزم جای امید هست و هر روز یکی ناراحته و یکی شاده

تو شادی و غم هم شریک باشیم

جملات زیبا رو توش بنویسیم

شعرای قشنگ

و اینجوری دلهامون رو یکی کنیم و از محبت و آرامش روحی لذت ببریم

اینجا جای دل نوشته های شماست

--------------------------------------------------------------------------------------

برای دسترسی راحتتر شما عزیزان به خاطرات و دل نوشته های دوستان در جلوی اسم آنها ستاره هایی وجود دارد که با کلیک بر روی هر ستاره شما به صفحه ای که آن دوست عزیز خاطره و دل نوشته های خود را ثبت کرده هدایت میشوید یعنی هر ستاره بیانگر صفحه ای از خاطرات اون دوست عزیز است

soltan_azdad:* * * * * * * * * * * * * * *
hamedjonami:* * * * * *
jtayebe: * * * *
dehkade2010:* * * * * * * * * * * * * * * *
teachman:* * * * * * * * * *
haniehz:* * * * * * * * * *
QaEtha:* * *
100percent: *
vahidmiladi: *
mahyarglobal: * * * *
hOoOri: * * *
rahilous*
برزخ:* * * *
parniyan75:*
samapharmacist:*
ramginkamun: *
faghih_f :* *
sadaf76* * *
نفس صبحدم: * * * * * * * *
""قـــاف"":* * * * * * * * *
atiyeh74:*
raha0075:* *
لیلای او : * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
talaeieh: * *
modir_e_movafagh:* * * *
yasekaboud63:*
neka57:*
talaeieh:* *
mitra_mvm:* *
kkkkkkkl:*

 

 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

شنبه 6/1/1390 - 18:48 - 0 تشکر 301499

پس از او نیز نامش را نگهدار
شکوه صبح و شامش را نگهدار

زمستان پیرمردی سالخورده است
بهارا ! احترامش را نگهدار

میلاد عرفان پور

بهارهای شگفتی

در راهند

فردا ، گلی می‌شکفد

که بادها را

پرپر می‌کند!

علیرضا قزوه

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 6/1/1390 - 20:35 - 0 تشکر 301517

به نام خدا - سلام .

سال نو دوستان گلم بازم مبارک .
یه خاطره از شهر بعضی ها که خیلی دوست دارن منو بسوزونه . اشکالی نداره ... ارزو برا جوانان عیب نیست :D

داشتیم از خیابان شهر رشت رد می شدیم که یه عابر اومد تو خیایبان . بابام بهش بوق زد که کمی تندتر بره تا بهش نزنیم دیگه .
اقا این جناب با دستانی در جیب و با کمال ارامش و عصبانیت بابت بوق با خشم فراوان کلشو به نشانه ی برو دیگه تکان داد و به راهش همان طور می رفت ادامه داد .
آقا من این صحنه رو دیدم غش رفتم . حالا خدا نصیبتون کنه واقعا حال می ده .
بابا هم مجبور شد پا را بر پدال ترمز بیشتر فشار دهد تا ایشونو رد کند .
این حادثه تو اکثر شهرهای شمالی برامون پیش اومده ولی به این قشنگی نبود .

 برای امام زمان صلوات فرستادی ؟      

خدایا شکرت که هر چه دادی بهترین بود . 


 

يکشنبه 7/1/1390 - 2:4 - 0 تشکر 301555

سلام

خب الحمدلله واسه شما هم یه خاطره ی زیبا ایجاد شد:))

1- كی دوست داره شما بسوزی؟...ههه...مگه شما هم میسوزی؟....:))

2- ایشون احتمالا مسافر بوده:))....من نیابتا عذر میخوام:))....خدا رو شكر كه مشكلی پیش نیومد....

3- امیدوارم خوش گذشته باشه بهتون.

درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 7/1/1390 - 13:19 - 0 تشکر 301618

با نام خدا و سلام
خاطرات جالب و پاسخهای جالبتری بود.
من هم چندتا خاطره از کلاسام دارم که اگه اجازه بدبد براتون بتایپمشون.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

يکشنبه 7/1/1390 - 22:6 - 0 تشکر 301715

سلام

این ماهیه، تازه سواد یاد گرفته...ببین چی میگه داداش....

خطشو....ههه

درپناه حق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 8/1/1390 - 1:20 - 0 تشکر 301748

سلام دهکدههه
به ماهیت بگو اینجاس

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 8/1/1390 - 13:38 - 0 تشکر 301810

هر چی فکر کردم نتونستم تصمیم بگیرم چه خاطره ای رو بنویسم اما خاطره ای یادم اومد که خواهرم برام نقلش کرده بود.
روز اول مدرسه بود البته بهتره بگم دبیرستان دبیر خیلی منظم با لباس تمیز و اتو کشیده وارد کلاس شد و مرتب و منظم چادرش رو روی چوبلباسی انداخت برگشت که کارش رو شروع کنه و معرفی بچه ها و درس و خلاصه این جور چیزهاکه چادرش به طور عمودی بازاویه 90درجه افتاد توی سطل آشغال !!!!! فکرشو بکنید کل کلاس منفجر شد مطمئنم اگه من اونجا بودم تاساعت ها نمی تونستم جلوی خندم رو بگیرم

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
دوشنبه 8/1/1390 - 13:55 - 0 تشکر 301814

hamedjonami گفته است :
[quote=hamedjonami;232940;298468]به نام خدا - سلام .

نه سلطان فتوات آسونه ، قبولت دارم . همین تو خوبی :D
اونو که بی صبرانه انتظارشو می کشم . اینقدر دماتو بالا ببرم که به نقطه ی جوش برسی :D
ولی نه ؛ نه این که صنایع می خونی و آخرم می شی رئیس کارخونه و ما برو بچ مکانیک با این همه در سای سخت باید از شما کار بگیریم سوالای آبکی می پرسم که دمات بیاد پایین :D

آقا یه خاطره ی داغ داغ داغ ... آب بریزید ... تاپیک داره آتیش می گیره ... اوووووففف ... به خیر گذشت .
یه خاطره ی جالب براتون بگم که از گریه ...إ اشتباه شد ... از خنده هر چی از دهنتون بیرون اومد نثارم کنید !

منو سلطان داشتیم از پله های دانشگاه پایین می اومدیم ، پشت سر ما هم چند تا دختر بودن که ÷له با ما فاصله داشتند. دوستان چشمتون روز بد نبینه . پاهای سلطان به هم پیچید و سلطان کله ملخ زد . تو این حین که داشت می افتاد نا خود اگاه دختره دسته سلطانو گرفت تا اون نیوفته !
وووووووووووووااااااااااااااایییییییییییییییییی .... چه صحنه ای !
دختره که نفهمیده بود چه جوری شد این کار و کرده بود با سرعت هواپیمای جنگی MIG14 از صحنه دور شد . سلطان بیچاره هم که اگه می دیدیش با لبو اشتباش می گرفتی 
نتیجه : وقتی خوب باشی ناخود اگاه خوبی می کنی . خانم خجالت نداره که . مثل یه جوانمرد آروم راتو برو .
نکته انحرافی : اون شخص سلطان نبود یکی از دوستام بود .

خیلی خنده دار بود اما من یه چیزی بگم البته یواشکی واقعا آفرین به اون دختر من تو چنین شرایطی اول به خودم فشار میارم جلو خندمو بگیرم وگرنه نشد دیگه مجبورم بخندم دیگه حالا که بازار خاطره داغه بذار یه خاطره ای بگم 

بهمن 89 بود که به یک همایش رفته بودیم.آقا این قسمت ورودی سالن چند تا فکر کنم پله بود که نمیدونم چرا آقایون محترم این پله ها رو نمی دیدند بابا وقتی ما وارد شدیم برق سالن رفته بود اما باز با اینکه هیچی نمیدیدیم از پله ها به سلامت رد شدیم  خب دیگه انتهای سالن ساکن شدیم دقیقا به موازات پله ها اول همه آقای عکاس با ریتم خاصی درحال شکار لحظه ها بودندکه ازپله ها لیزد خورد آروم خندیدم ولی بقیه چی خودتون تصور کنید دیگه هیچی او ن آقای عکاس دیگه به اون سمت نیومد بعد از این یه آقایی با کت و شلوار اتو کشیده اصطلاحا grad تشریف آوردند این آقا قد بلند بودند و هنگام عبور از پله ها که البته فکر کنم ایشون پله ای رو احساس نکردند این یکی جالبرتر ا زقبلی سرنگون شد و  این بار حتی پسر ها هم خندیدند.

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
دوشنبه 8/1/1390 - 22:20 - 0 تشکر 301894

با نام خدا و سلام
البته چون جوابی ندادین دلگیرشدم ازتون و با اجازه تون اونا رو تو تاپیک «اتفاقات شنیدنی در کلاس » میذارمشون. ببینید و شما هم اگه چیزی شبیه اون سراغ دارین بسم الله.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

سه شنبه 9/1/1390 - 19:43 - 0 تشکر 302195

سلام

آقای معلم....اتفاقا من هرروز میومدم منتظر خاطراتتون بودم....نمیدونستم باید اعلام كنم..بفرمایید شما...این سلطان هم نیست وگرنه خیلیییییییییییی بیشتر از ما از شا استقبال میكردن...جدی میگم....منتظرییمممممممممممممممممما

یاحق

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.