قنات عشق چو حفاری نمودم
نبودی بی تو عیّاری نمودم
بلای خانمان سوز وجودت
به جان خود خریداری نمودم
چو شب درموی تو پیچیده بودم
همان روزی كه دلداری نمودم
برای دیدن روی چو ماهت
دودیده بستم و زاری نمودم
دمی در وزطه تهمت نشستم
ولیكن ردّ هر خواری نمودم
الفبای صنوبر را گرفتم
تبر آمد ، سپه داری نمودم
چوبهمن برسرم آید دریغا
نگردم خم كه بردباری نمودم
برای پینه های زیر چشمم
به خود بالیده و كاری نمودم
همه گویند نصوحا عاقلی كن
به عقلم عشق خودجاری نمودم
نمودم : ردیف اری : درهر بیت قافیه