بابا طاهر
(
Bābā-tāher
)
نام شاعري معروف است
باباخان
(
Bābā-khān
)
نام فتحعلي شاه قاجار قبل از رسيدن به سلطنت
بابك
(
Bābak
)
پرورنده ، استوار، پرورش دهنده و تربيت كننده
بابي
(
Bābi
)
شاعر زبردست و حنفي مذهب كه قاضي شهر مدينه بود
باتك
(
Bātek
)
شمشير مالك بن كعب همداني
باتمان
(
Bātmān
)
وزنه ، سنگ ترازو ، واحد وزن
باتور
(
Bātvar
)
نام باستاني دشت ذهاب
باجي
(
Bāji
)
خراجي و باج دهنده ، در تركي به معني خواهر
باحور
(
Bāhoor
)
جد حضرت ابراهيم ( ص )
باختر
(
Bākh-tar
)
مغرب ، طرف مقابل مشرق
باد
(
Bād
)
نام فرشته موكل باد و آب در آئين زرتشت
بادام
(
Bādām
)
نام پسر شميران پادشاه هرات، درختي از تيره گل سرخیان
بادان
(
Bādān
)
يكي از سرداران خسرو پرويز، پاداش و جزاي نيك
بادبرگ
(
Bādbarg
)
كاغذ باد
بادر
(
Bādar
)
ماه تمام ، شتابنده ، سريع
بادرام
(
Bādrām
)
كشاورز ، روستايي
بادران
(
Bādrān
)
مرد متكبر و صاحب نخوت و طالب سروري ، به حرکت در آورنده باد
بادرنگ
(
Bādrang
)
نام ميوه اي از جنس ترنج خوشبو که با پوست آن مربا درست می کنند
باراز
(
Bārāz
)
نام روستايي از شهرستان بيرجند
باران
(
Bārān
)
قطره هاي آب حاصل از سرد شدن بخار موجود در هوا
باربد
(
Bār-bad
)
نام مطرب خسرو پرويز، پرده دار، رئيس تشريفات
باربك
(
Bār-bak
)
به معني اميراعظم كه هر وقت خواهد به درگاه پادشاه بار يابد
بارد
(
Bāred
)
سرد ، شمشير بران
بارز
(
Bārez
)
نمايان شونده ، آشكار
بارِزَه
(
Bāreze
)
آشکار ، نمایان
بارع
(
Bāre`
)
آن كه در فضل تمام و كامل باشد
بارق
(
Bāregh
)
برق ، روشن و تابان
بارمان
(
Bārmān
)
شخص محترم و لايق داراي روح بزرگ
باري
(
Bāri
)
خالق ، يكي از نام هاي خداي تعالي
بازان
(
Bāzān
)
در حال باختن ، بازنده
بازرنگ
(
Bāz-rang
)
نام ناحيه اي در فارس
بازغ
(
Bāzegh
)
طلوع کننده ، تابان ، درخشان
بازِغَه
(
Bāzegha
)
طلوع کننده ، درخشان
بازيار
(
Bāzyār
)
بازدار، برزگر، زارع، صياد
باستان
(
Bāstān
)
قديم ، گذشته ، ديرين
باسط
(
Bāset
)
بسط دهنده ، يكي از نام هاي خداي تعالي ، گسترنده
باسِقَه
(
Bāsegha
)
قد کشیده ، ابر سفید روشن
باسم
(
Bāsem
)
خندان ، خوشرو
باشا
(
Bāshā
)
حاكم ، والي ، وزير
باشار
(
Bāshār
)
چاره ، علاج ، درمان
باشي
(
Bāshi
)
مقدم و رئيس
باطن
(
Bāten
)
پنهان ، درون ، حقيقت و اصل
باطِنَه
(
Bātena
)
راز پنهانی، نیت درونی
باطني
(
Bāteni
)
منسوب به باطن
باغداگل
(
Bāgh-dāgol
)
گلي در باغ
بافرغ
(
Bāfregh
)
نام مغ آتشكده آذر گشسب
بافو
(
Bāfoo
)
نام مادر سلطان محمد، پادشاه عثماني
باقر
(
Bāgher
)
لقب امام پنجم (ع) ، گشاينده ، وسعت دهنده
باقي
(
Bāghi
)
پايدار ، جاويد ، ثابت ، استوار
باقيا
(
Bāghiā
)
از شعراي ايران و اهل كاشان
باقيه
(
Bāghie
)
مؤنث باقي ، جاويدان ،زنده
بالان
(
Bālān
)
بالنده ، نمو كننده
بالاندخت
(
Bālān-dokht
)
دختر بالنده ، دختري كه در حال رشد و نمو است
بالتو
(
Bālto
)
يكي از امراي زمان غازان خان
بالِغ
(
Bālegh
)
به رشد رسیده ، رسا
بالنده
(
Bālande
)
افتخار كننده ، باليدن ، روينده
بالوايه
(
Bālvāye
)
پرستو ، پرستوك
بامداد
(
Bām-dād
)
آفريده ، فروغ ، سپيده دم ، بخشيده روشنايي
بامداد گشسب
(
Bāmdād-goshasb
)
نام پدر آذر گُشسب از سرداران خسرو پرويز
بامس
(
Bāmes
)
مادر بزرگ ، جده
بامشاد
(
Bāmshād
)
نام نوازنده نامي روزگار ساسانيان
بامهر
(
Bāmehr
)
مهربان ، بامحبت
بامي
(
Bāmi
)
روشن ، درخشان
بامي دخت
(
Bāmi-dokht
)
دختر روشن روان
بامي رخ
(
Bāmi-rokh
)
روشن چهر
باميك
(
Bāmik
)
درخشان ، لقب شهر بلخ
بامين
(
Bāmin
)
روشن ، درخشان ،نوراني
باناز
(
Bānāz
)
صاحب ناز ، پُرناز ، كنايه از وقار
بانبشن
(
Bānbashan
)
ملكه ، شاه زنان
بانو
(
Bānoo
)
خانم ، خاتون خانه
بانو فر
(
Bānoo-far
)
بانوي باشكوه
بانو فروغ
(
Bānoo-foroogh
)
بانوي نوراني
بانو گشسب
(
Bānoo-ghoshasb
)
نام دختر رستم و زن گيو ، زن دلاور
بانو مهر
(
Bānoo-mehr
)
خانم بامحبت
بانو ناز
(
Bānoo-nāz
)
كنايه از زن و دختر فتان و عشوه گر
بانودخت
(
Bānoo-dokht
)
دختر بي بي
باهر
(
Bāher
)
ظاهر ، آشكار ، پيدا ، مشهور ، هويدا
باهره
(
Bāhere
)
مؤنث باهر ، ظاهر ، آشكار ، نوراني
باوند
(
Bāvand
)
نام پسر قباد
باوه
(
Bāveh
)
نامي براي مردان در آئين زرتشت
باي نگين
(
Bāynegin
)
نام غلام بونصر مشكان
بايدار
(
Bāydār
)
نام پسر جُغتاي پسر چنگيز خان مغول
بايدو
(
Bāydo
)
نام ششمين فرمانروا از خاندان هلاكو
بايرام
(
Bāyrām
)
عيد ، جشن
بايزيد
(
Bā-yazid
)
نام دو تن از سلاطين عثماني
بايسته
(
Bā-yeste
)
واجب ، لازم ، ضروري
بايك
(
Bāyak
)
از نام هاي مردان
بايگان
(
Bāygān
)
نگه دارنده ، نگهبان ، خزانه دار
بت آرا
(
Bot-ārā
)
آرايش دهنده بت ، كنايه از زن زيبارو
بتول
(
Batool
)
پارسا ، پاكدامن ، لقب حضرت فاطمه زهرا (ع)
بتيس
(
Betis
)
نام نگهبان شهره غزه كه در برابر اسكندر مقاومت شدید كرد
بتيل
(
Betil
)
لقب حضرت مريم يعني زن عابد
بثينه
(
Besine
)
نام دخترام كلثوم ، يكي از زنان شاعره اندلس
بحيرا
(
Bohayrā
)
راهب نصراني كه پيغمبر اسلام را در كودكي شناخت
بخت
(
Bakht
)
طالع ، اقبال